احکام تقلید

مسائل تقلید از رساله حضرت امام

مسأله 1 – اصول دین تقلیدی نیست
اشاره

مسأله 1 – (عقیده مسلمان به اصول دین باید از روی دلیل باشد)، (1) ولی در احکام غیر ضروری دین (2) باید یا مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل به دست آورد، یا از مجتهد تقلید کند یعنی (3) به دستور او رفتار نماید، یا از راه احتیاط طوری به وظیفه خود عمل نماید که یقین کند تکلیف خود را انجام داده است ، مثلًا اگر عدّه ای از مجتهدین عملی را حرام می دانند و عدّه دیگر می گویند حرام نیست ، آن عمل را انجام ندهد و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی مستحب ّ می دانند، آن را به جا آورد؛ پس کسانی که مجتهد نیستند و نمی توانند به احتیاط عمل کنند، واجب است (4) از مجتهد تقلید نمایند (5). (1) (گلپایگانی ، صافی ) عقیده مسلمان به اصول دین باید از روی دلیل باشد و نمی تواند در اصول دین تقلید نماید، یعنی بدون دلیل گفته کسی را قبول کند. ولی اگر از گفته غیر به عقاید دینی یقین پیدا کند در حکم به مسلمان بودن او کافی است ..

(خوئی ، تبریزی) شخص مسلمان باید به اصول دین از روی دلیل اعتقاد پیدا کند و نمی تواند در اصول دین تقلید نماید، یعنی بدون سؤال از دلیل ، گفته کسی را قبول کند ..

(سیستانی ) شخص مسلمان باید عقیده اش به اصول دین از روی بصیرت باشد، و نمی تواند در اصول دین تقلید نماید، یعنی گفته کسی را که علم به آنها دارد به صِرف این که او گفته است قبول کند، ولی چنانچه شخص به عقائد حقّه اسلام یقین داشته باشد و آنها را اظهار نماید هر چند از روی بصیرت نباشد آن شخص مسلمان و مؤمن است و همه احکام اسلام و ایمان بر او جاری می شود ..

(نوری ) مسلمان باید به اصول دین ایمان و یقین داشته باشد و این ایمان باید برای هر مسلمانی به اندازه فکر و درک او بر پایه دلیل و برهان استوار باشد ..

[قسمت داخل پرانتز در رساله آیت اللّه اراکی نیست ] (2) (اراکی ) مکلّف در احکام غیر ضروری دین .. (گلپایگانی ، صافی ) و در احکام دین ..

(خوئی ، سیستانی) در احکام دین در غیر ضروریات و قطعیات ..

(تبریزی) در احکام دین در غیر ضروریات .. (3) (خوئی) بدون سؤال از دلیل .. (4) (تبریزی) لازم است .. (5) (نوری) به این مطلب نیز باید توجه کرد که در بسیاری از موارد در خود عمل به احتیاط نیز باید یا مجتهد بود و یا تقلید کرد.

(فاضل ) مسأله در اصول دین انسان باید یقین و اعتقاد جزمی داشته باشد و این یقین از هر دلیل و طریقی حاصل شود کفایت می کند چه به واسطه استدلال و برهان باشد یا از گفته والدین و مبلغین ؛ هر چند نتواند استدلال کند و در احکام غیر ضروری دین یا باید مجتهد باشد و بر طبق اجتهاد خودش عمل نماید و یا از مجتهد تقلید کند یعنی به دستور او رفتار نماید و یا در صورتی که آشنا به کیفیّت احتیاط است ، عمل به احتیاط کند به طوری که یقین کند تکلیف خویش را انجام داده است . مثلًا اگر عدّه ای از مجتهدین عملی را حرام می دانند و عدّه ای دیگر می گویند حرام نیست آن عمل را انجام ندهد، و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی مستحب ّ می دانند انجام دهد و هم چنین واجب است در کیفیّت احتیاط نیز احتیاط کند، یعنی چنانچه احتیاط از چند طریق ممکن باشد باید طریقی را اختیار نماید که مطابق با احتیاط باشد.

(بهجت ) دین اسلام بر اساس اعتقادات صحیح و حق و هم چنین اعمال و دستوراتی در زمینه های گوناگون بنا شده است . در اعتقادات تقلید جایز نیست هم چنین در اعمال و دستورات غیر اعتقادی که ضروری دین باشد، تقلید در آن لازم نیست ولی در غیر ضروریات اگر شخص مجتهد باشد، یعنی بتواند از روی دلایل شرعی وظیفه خود را تشخیص دهد، باید طبق نظریه خود عمل کند و در غیر این صورت عقل برای او دو راه معیّن خواهد کرد: الف «تقلید» یعنی طبق فتاوی و نظریات مجتهدی که واجد شرایط است عمل کند. ب «احتیاط» یعنی بر اساس نظریه تمامی و یا گروهی از مجتهدین وظیفه خود را انجام دهد. به این معنی که اگر مجتهدی کاری را جایز و دیگری حرام می داند، آن کار را ترک کند و اگر مجتهدی کاری را واجب و دیگری مباح می داند، آن را به جا آورد.

(مکارم ) مسأله هیچ مسلمانی نمی تواند در اصول دین تقلید نماید بلکه باید آنها را از روی دلیل به فرا خور حال خویش بداند ولی در فروع دین یعنی احکام و دستورات عملی ، اگر مجتهد باشد (یعنی بتواند احکام الهی را از روی دلیل بدست آورد) به عقیده خود عمل می کند و اگر مجتهد نباشد باید از مجتهدی تقلید کند، همان گونه که مردم در تمام اموری که تخصّص و اطّلاع ندارند به اهل اطّلاع مراجعه می کنند و از آنها پیروی می نمایند. و نیز می تواند عمل به احتیاط کند، یعنی در اعمال خود طوری رفتار نماید که یقین کند تکلیف خود را انجام داده است ، مثلًا اگر بعضی از مجتهدین کاری را حرام و بعضی مباح می دانند، آن را ترک کند و یا اگر بعضی آن را مستحب ّ و بعضی واجب می دانند آن را حتماً به جا آورد، ولی چون عمل به احتیاط مشکل است و احتیاج به اطّلاعات نسبتاً وسیعی از مسائل فقهی دارد، راه برای توده مردم غالباً همان مراجعه به مجتهدین و تقلید از آنها است .

(زنجانی ) مسأله شخص مسلمان باید به اصول دین یقین داشته باشد، اگر چه از گفته دیگری برای او یقین حاصل شده باشد، و در احکام دین کسی که قطع ندارد، باید یا مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل بدست آورد، یا از مجتهد جامع شرایط تقلید کند، یعنی بدون سؤال از دلیل ، گفتار او را به پذیرد و بدان عمل کند، یا از راه احتیاط طوری به وظیفه خود عمل نماید که یقین کند تکلیف خود را انجام داده است ، مثلًا اگر هیچ یک از مجتهدین عملی را واجب نمی دانند، ولی برخی آن را حرام دانسته و برخی حرام نمی دانند آن عمل را انجام ندهد. و اگر عملی را هیچ یک حرام نمی دانند، ولی برخی آن را واجب دانسته و برخی واجب نمی دانند آن را به جا آورد، پس کسانی که مجتهد نیستند و نمی توانند به احتیاط عمل کنند، واجب است از مجتهد تقلید کنند.

مسأله اختصاصی

(فاضل ) مسأله 3 مکلفی که مجتهد نباشد و اعمال خود را بدون تقلید انجام دهد و تقلید هم نکند، اعمال او باطل است یعنی نمی تواند به آن اکتفا کند و باید طبق مسأله [14] عمل کند.

[مسأله 2 تقلید در فروع دین ]
اشاره

مسأله 2 تقلید در احکام ، عمل کردن به دستور مجتهد است (1)، و از مجتهدی باید تقلید کرد که مرد و بالغ و عاقل و شیعه دوازده امامی و حلال زاده و زنده و عادل با شد (2). (و نیز بنا بر احتیاط واجب (3) باید از مجتهدی تقلید کرد که حریص به دنیا نباشد) (4) و از مجتهدین دیگر اعلم باشد (5)، یعنی در فهمیدن حکم خدا از تمام مجتهدین زمان خود استادتر باشد (6). (1) (اراکی ) یعنی عملش را به استناد فتوای او انجام دهد ..

(گلپایگانی ، صافی ) تقلید در احکام ، یاد گرفتن فتوای مجتهد است با التزام به عمل به آن ..

(تبریزی ) تقلید در احکام ، اعتماد کردن به دستور مجتهد در هنگام عمل یا بعد از آن است .. (2) (گلپایگانی ، صافی ) و عادل کسی است که با ملکه عدالت کارهائی را که بر او واجب است به جا آورد و کارهائی را که بر او حرام است ترک کند، و ملکه عدالت عبارتست از حالتی که وادار کند انسان را به اطاعت و ترک معصیت و نشانه آن این است که اگر از اهل محل ّ یا هم سایگان او یا کسانی که با او معاشرت دارند حال او را بپرسند، خوبی او را تصدیق نمایند ..

(خوئی ، سیستانی ، تبریزی ) (تبریزی : و نیز معتبر است سابقه فسق معروفی بین مردم نداشته باشد و از مجتهدی که تقلید می شود، غیر از اوصاف ذکر شده امر دیگری معتبر نیست ) و عادل کسی است که کارهائی را که بر او واجب است ، به جا آورد و کارهائی را که بر او حرام است ترک کند، و نشانه عدالت این است که در ظاهر شخص خوبی باشد، که اگر از اهل محل ّ یا هم سایگان او یا کسانی که با او معاشرت دارند حال او را بپرسند، خوبی او را تصدیق نمایند ..

(فاضل ) و مقصود از عدالت آن است که قدرت نفسانیه ای بر انجام واجبات و ترک گناهان کبیره داشته باشد .. (3) [عبارت «بنا بر احتیاط واجب » در رساله آیت اللّه اراکی نیست ] (4) (فاضل ) احتیاط واجب آن است که مرجع تقلید حریص به دنیا نباشد ..

[قسمت داخل پرانتز در رساله آیات عظام : خوئی ، گلپایگانی ، صافی ، تبریزی و سیستانی نیست ] (5) (اراکی ) بنا بر احتیاط واجب ، در مسائلی که می داند فتوای اعلم با غیر اعلم اختلاف دارد

و هم چنین در مسائل محدودی که می داند در یکی یا بعضی از آنها اختلاف فتوی دارند (شبهه محصوره ) باید از اعلم تقلید کرد. [پایان مسأله ] (گلپایگانی ، صافی ) مجتهدی که انسان از او تقلید می کند در صورت علم به مخالفت فتوای او با فتوای غیر بنا بر احتیاط واجب باید غیر ، اعلم از او نباشد مگر آن که فتوای غیر اعلم موافق با احتیاط باشد (صافی : یا فتوای اعلم شاذ و نادر باشد که در این صورت باید به قولی که احوط است عمل نماید) و اعلم ..

(خوئی ، تبریزی ، سیستانی) در صورتی که اختلاف فتوی بین مجتهدین در مسائل محل ّ ابتلاء و لو اجمالًا معلوم باشد لازم است مجتهدی که انسان از او تقلید می کند، اعلم باشد ..

(فاضل ) لازم است از مجتهدین دیگر اعلم باشد ..

(نوری ) بنا بر اقوی در صورت علم به مخالفت فتوای او با فتوای غیر در مسائل مورد احتیاج ، او باید اعلم باشد مگر آن که فتوای غیر اعلم موافق با احتیاط باشد و اعلم .. (6) (خوئی ، تبریزی ) بهتر باشد. (سیستانی ) تواناتر باشد.

(فاضل ) در فهمیدن حکم خدا از همه مجتهدین عصر خودش عالمتر باشد [و] یکی از راههای شناخت عدالت ، حُسن ظاهر است یعنی با او رفت و آمد و معاشرت داشته باشد و در شرایط مختلف او را دیده باشد که مسائل شرعی را رعایت می کند و یا هم سایگان و اهل محل خوبی او را تصدیق کنند.

(بهجت ) مسأله تقلید از مجتهدی که مرد، بالغ ، عاقل ، شیعه دوازده امامی ، حلال زاده ، آزاد، زنده و عادل باشد جایز است و بنا بر اظهر باید از مجتهدین دیگر اعلم باشد یعنی در استنباط احکام الهی تواناتر باشد و یا اینکه از نظر علمی و اجتهاد مساوی دیگر مجتهدین باشد و در صورتی که شناختن اعلم یا بدست آوردن فتاوای او مشکل باشد (مستلزم عسر و حرج باشد) می تواند با رعایت الاعلم فالاعلم و سایر شرایط، از غیر اعلم تقلید نماید.

(مکارم ) مسأله حقیقت تقلید در احکام استناد عملی به دستور مجتهد است ، یعنی انجام اعمال خود را موکول به دستور مجتهد کند. مجتهدی که از او تقلید می کند باید دارای صفات زیر باشد: مرد، بالغ ، عاقل ، شیعه دوازده امامی ، حلال زاده و هم چنین بنا بر احتیاط واجب عادل و زنده باشد. (عادل کسی است که دارای حالت خداترسی باطنی است که او را از انجام گناه کبیره و اصرار بر گناه صغیره باز می دارد) [و] در مسائلی که مجتهدین اختلاف نظر دارند باید از «اعلم » تقلید کند.

(زنجانی ) مسأله تقلید به معنای پیروی کردن از دیگری در عقیده یا عمل می باشد، و در احکام دینی ، از کسی باید تقلید کرد که دارای این شرایط باشد: 1 مرد باشد. 2 بالغ باشد. 3 عاقل باشد. 4 شیعه دوازده امامی باشد. 5 حلال زاده باشد. 6 عادل باشد، یعنی از گناهان کبیره ، مانند: دروغ ، غیبت ، تهمت ، آدم کشی ، ربا خواری ، ترک نماز و ترک روزه ..، از روی ملکه اجتناب کند و مراد از ملکه ؛ حالت نفسانی است که انسان را به ترک گناه وادار می کند، گناه صغیره نیز با اصرار بر آن ، گناه کبیره محسوب می گردد نشانه عدالت این است که در ظاهر شخص خوبی باشد.

یعنی اگر از اهل محل یا هم سایگان او یا کسانی که با او معاشرت دارند حال او را بپرسند، بگویند: ما خلاف شرعی از او سراغ نداریم . 7 مجتهد باشد. 8 در صورتی که احتمال اختلاف بین مجتهدین را در مسائل مورد ابتلا بدهد، باید مجتهدی که انسان از او تقلید می کند اعلم باشد، یعنی از تمام مجتهدهای زمان خود حکم خدا را بهتر بفهمد، و برتری این مجتهد از سایر مجتهدین باید به گونه ای باشد که متعارف افراد اهل فضل بتوانند آن را تشخیص دهند، و اگر هیچ یک از مجتهدین چنین برتری نداشته باشند از هر یک از مجتهدین طراز اوّل می توان تقلید نمود. 9 موثّق باشد، یعنی اشتباهش از متعارف بیشتر نباشد و کسی که حریص به دنیا باشد غالباً موثق نمی باشد، زیرا حب ّ شدید به دنیا باعث اشتباه زیاد در تشخیص می گردد. 10 با تفصیلی که در مسأله دهم خواهد آمد زنده باشد.

مسائل اختصاصی

(بهجت ) مسأله 2 اگر دو مجتهد یکی اعلم و دیگری اورع باشد و در سایر جهات با هم مساوی باشند، أظهر رجوع به اعلم است ؛ و اگر هر دو در علم مساوی باشند ولی یکی اعدل و اورع از دیگری باشد، ترجیح قول اعدل خالی از وجه نیست .

(فاضل ) مسأله 6 در صورتی که دو مجتهد از نظر علمی مساوی باشند احتیاط لازم آن است که از کسی که اتقی و اورع است تقلید کند.

[مسأله 3 شناخت مجتهد]

مسأله 3 مجتهد و اعلم را از سه راه می توان شناخت : اول : آن که خود انسان یقین کند، مثل آن که از اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد (1). دوّم : آن که دو نفر عالم ِ عادل که می توانند مجتهد و اعلم را تشخیص دهند مجتهد بودن یا اعلم بودن کسی را تصدیق کنند، به شرط آن که دو نفر عالم ِ عادل ِ دیگر با گفته آنان مخالفت ننمایند (2). سوم : آن که عدّه ای (3) از اهل علم که می توانند مجتهد و اعلم را تشخیص دهند، و از گفته آنان اطمینان پیدا می شود مجتهد بودن یا اعلم بودن کسی را تصدیق کنند (4). (1) (مکارم) اوّل : این که خود انسان اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد .. (2) (خوئی) و ظاهر این است که اجتهاد یا اعلمیّت کسی به گفته یک نفر که مورد وثوق باشد نیز ثابت می شود ..

(تبریزی ) و در صورت اختلاف ، خُبره بودن هر کدام بیشتر باشد قول او مقدّم است . بلکه به گفته یک نفر عالم خُبره مورد وثوق نیز اجتهاد یا اعلمیّت ثابت می شود ..

(سیستانی ) بلکه اجتهاد یا اعلمیّت کسی به گفته یک نفر از اهل خُبره و اطلاع که مورد وثوق انسان باشد نیز ثابت می شود ..

(مکارم ) دوّم : این که دو نفر عادل از اهل علم به او خبر دهند، به شرط این که دو نفر عالم دیگر بر خلاف گفته آنها شهادت ندهند .. (3) (سیستانی ) سوم : آن که انسان از راههای عقلائی به اجتهاد یا اعلمیّت فردی اطمینان پیدا کند مثل آن که عدّه ای ..

(4) (بهجت ) بلکه از هر راهی که انسان اطمینان به اعلم بودن کسی پیدا کند بنا بر أظهر می تواند به همان اکتفاء نماید.

(مکارم ) سوّم : این که آن چنان در میان اهل علم و محافل علمی مشهور باشد که انسان یقین پیدا کند او اعلم است .

(فاضل ) مسأله مجتهدِ اعلم را از سه راه می توان شناخت : اوّل خود انسان یقین و یا اطمینان پیدا کند، مانند این که انسان خود از اهل خُبره باشد و بتواند مجتهدِ اعلم را بشناسد. دوّم : دو نفر عالم ِ عادل که می توانند مجتهدِ اعلم را تشخیص دهند اعلم بودن کسی را تصدیق نمایند، به شرط آن که دو نفر عالم ِ عادل ِ دیگر با گفته آنان مخالفت ننمایند. سوّم : اجتهاد و اعلم بودن ِ شخصی به حدّی شایع باشد که از آن شیوع و شهرت ، برای انسان علم یا اطمینان حاصل شود.

(زنجانی ) مسأله مجتهد و اعلم و واجد سایر شرایط تقلید را از سه راه می توان شناخت : اوّل : آن که خود انسان از اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم و واجد سایر شرایط را بشناسد و بدان یقین یا اطمینان حاصل کند. در تشخیص مجتهد و اعلم ، لازم نیست خود انسان مجتهد باشد. دوم : آن که از راهی برای انسان اطمینان حاصل شود یا برای نوع مردم در این شرایط اطمینان حاصل شود، مثلًا عده ای از اهل علم که می توانند مجتهد و اعلم و واجد شرایط را تشخیص دهند، واجد شرایط بودن کسی را تصدیق کنند و از گفته آنان برای شخص انسان یا نوع مردم اطمینان پیدا شود. سوم : آن که دو مرد عالم عادل که می توانند واجد شرایط تقلید را تشخیص دهند، بدان گواهی دهند به شرط آن که دو مردِ عالم ِ عادل ِ دیگر با گفته آنان مخالفت ننمایند. و بنا بر احتیاط واجب اگر یک نفر عالم ِ عادل گواهی دهد باید احتیاط را رعایت کرد و چنانچه دو مرد عالم ِ عادل یا بیشتر، به واجد شرایط تقلید بودن کسی شهادت دهند لازم نیست انسان تحقیق کند که آیا دو مردِ عالم ِ عادل ِ دیگر بر خلاف گفته آنها شهادت می دهند یا خیر.

[مسأله 4 اگر شناختن اعلم مشکل باشد]
اشاره

مسأله 4 اگر شناختن اعلم مشکل باشد به احتیاط واجب باید (1) از کسی تقلید کند که گمان به اعلم بودن او دارد (2)، بلکه اگر احتمال ضعیفی هم بدهد که کسی اعلم است و بداند دیگری از او اعلم نیست (3)، به احتیاط واجب باید از او تقلید نماید (4) و اگر چند نفر در نظر او اعلم از دیگران و با یکدیگر مساوی باشند باید از یکی از آنان تقلید کند (5). این مسأله در رساله آیت اللّه سیستانی نیست (1) (اراکی ، فاضل ، نوری ) اگر شناختن اعلم مشکل باشد باید .. (2) (خوئی ) اگر اختلاف بین مجتهدین و لو اجمالًا معلوم و شناختن اعلم مشکل باشد لازم است احتیاط کند، و در صورتی که احتیاط ممکن نباشد، باید از کسی تقلید کند که گمان به اعلم بودن او دارد .. (3) (خوئی ) باید از او تقلید نماید. [پایان مسأله ] (4) (فاضل ) اگر احتمال ضعیفی هم بدهد که کسی اعلم است و احتمال اعلم بودن دیگری را ندهد باید از همان کس تقلید نماید و همین طور اگر علم داشته باشد که مثلًا دو نفر یا مساوی در علم هستند و یا یکی از آنها بطور معیّن ، احتمالًا اعلم است و احتمال اعلمیّت دیگری را ندهد باید از آن شخص معیّن تقلید نماید ..

(5) (اراکی) از هر یک می تواند تقلید کند، هر چند أولی و أحوط آن است که پرهیز کارتر را انتخاب کند.

(گلپایگانی ، صافی) مسأله اگر شناختن اعلم مشکل باشد، می تواند از کسی تقلید کند که یقین به اعلم بودن دیگران از او نداشته باشد یا مخالفت فتوای او با فتوای اعلم معلوم نباشد. و اگر چند نفر در نظر او اعلم از دیگران و با یکدیگر مساوی باشند، باید از یکی از آنان تقلید کند. ولی چنانچه یکی از آنان پرهیزکارتر باشد بهتر آن است که از او تقلید کند.

(تبریزی) مسأله اگر اختلاف بین مجتهدین و لو اجمالًا معلوم و شناختن اعلم مشکل باشد، چنانچه احتمال می دهد یکی از آنان اعلم از دیگران باشد لازم است از او تقلید نماید و در صورت احتمال اعلمیّت در هر کدام کافی است از یکی از آنها تقلید کند و گمان به اعلمیّت معتبر نیست و هم چنین اگر مجتهدین در اعلمیت مساوی باشند می تواند از یکی از آنها تقلید کند.

(مکارم) مسأله هر گاه شناختن اعلم بطور قطع ممکن نشود، احتیاط آن است از کسی تقلید کند که گمان به اعلم بودن او دارد، و در صورت شک ّ میان چند مجتهد و عدم ترجیح آنها از هر کدام بخواهد می تواند تقلید کند.

(بهجت) مسأله اگر شناختن اعلم مشکل باشد و انسان گمان به اعلم بودن کسی دارد، در صورتی که گمانش به حدّ اطمینان برسد باید از او تقلید کند. بلکه اگر اطمینان برای او حاصل نشد بعید نیست ترجیح کسی که فقط به اعلم بودن او گمان دارد یا احتمال می دهد، ولی بهتر این است که در این صورت به قول کسی عمل کند که موافق احتیاط باشد. امّا اگر احتمال ضعیفی هم بدهد که کسی اعلم است و بداند دیگری از او اعلم نیست ، باید از او تقلید نماید. و اگر چند نفر در نظر او اعلم از دیگران و با یکدیگر مساوی باشند باید از یکی از آنان تقلید کند.

(زنجانی ) مسأله اگر انسان اختلاف بین مجتهدین را در مسائل مورد ابتلا احتمال دهد و یقین داشته باشد که یکی از مجتهدین از دیگران اعلم است و او را نتواند تشخیص دهد، باید در صورت امکان ، احتیاط نماید و اگر احتیاط ممکن نیست ، از کسی که به اعلم بودن وی گمان داشته باشد تقلید کند و اگر گمان نداشته باشد، از هر کسی که احتمال اعلم بودن او را بدهد می تواند تقلید کند. و اگر یقین نداشته باشد که یکی از مجتهدین از دیگران اعلم است باید از کسی تقلید کند که گمان به اعلم بودن او دارد و احتیاط کردن لازم نیست ، بلکه اگر احتمال اعلم بودن یکی را بدهد و بداند دیگری از او اعلم نیست ، باید از او تقلید نماید، هر چند گمان داشته باشد که با هم مساویند و اگر هیچ یک از افراد در احتمال اعلم بودن بر دیگری ترجیح نداشته باشد، از یکی از آنها تقلید می نماید.

مسائل اختصاصی

(بهجت ) مسأله 5 در صورت مساوی بودن دو مجتهد، جایز است انسان در مسائلی که ارتباطی با هم ندارند، بعضی مسائل را از یکی و بعضی دیگر را از مجتهد دیگر تقلید نماید.

(بهجت ) مسأله 6 عدول از مجتهد زنده به مجتهد دیگر، در صورت تساوی دو مجتهد در اعلمیّت ، در جمیع مسائل یا در بعضی مسائل که ارتباطی با هم ندارند، جایز است ، ولی احوط ترک عدول است مگر به اعلم ؛ و حکم اورعیّت نیز مانند اعلمیّت است .

[مسأله 5 طرق به دست آوردن فتوی ]
اشاره

مسأله 5 به دست آوردن فتوی ، یعنی دستور مجتهد چهار راه دارد (1): اول : شنیدن از خود مجتهد. دوم : شنیدن از دو نفر عادل که فتوای مجتهد را نقل کنند (2). سوم : شنیدن از کسی که مورد اطمینان و راست گوست (3). چهارم : دیدن در رساله مجتهد در صورتی که انسان به درستی آن رساله ، اطمینان داشته باشد (4). (1) (فاضل ) بدست آوردن فتوای مجتهد سه راه دارد .. (2) (فاضل ) و اکتفا به خبر دادن یک نفر عادل اشکال دارد مگر آن که از قول او علم یا اطمینان حاصل شود .. (گلپایگانی ، صافی ) دوّم : شنیدن از دو نفر عادل .. (3) (بهجت) اگر اطمینان به کلام او دارد بنا بر أحوط ..

(اراکی ) سوم : شنیدن از کسی که مورد وثوق می باشد و از گفته او اطمینان پیدا شود ..

(خوئی ، گلپایگانی ، صافی ، سیستانی ، تبریزی ) سوم : شنیدن از کسی که انسان به گفته او اطمینان دارد .. [مورد سوم در رساله آیت اللّه فاضل نیست ] (4) (بهجت ) بنا بر أحوط.

(فاضل ) یعنی بداند که تمام رساله را خود مجتهد و یا افراد مورد وثوق وی ملاحظه نموده اند.

(تبریزی) و در صورتی که نقل شخص معتبر با نوشته رساله معتبره مخالفت کند و اشتباه در یکی معلوم نگردد، شخص باید تا روشن شدن فتوای مجتهد عمل به احتیاط کند و اگر ناقل نقل خود را نسبت به رساله بدهد که در آن رساله خلاف نقل مذکور است ، نقل او اعتبار ندارد.

(زنجانی) مسأله بدست آوردن فتوا، یعنی نظر مجتهد، دو راه دارد: اوّل : از هر طریقی که علم یا اطمینان برای خود انسان یا نوع مردم بیاورد مثل شنیدن از خود مجتهد یا دیدن در رساله مجتهد یا شنیدن از کسی که از گفته وی اطمینان حاصل شود، و در صورتی که انسان فتوایی را از خود مجتهد بشنود ولی به جهتی مثلًا مخالفت آن فتوا با رساله مجتهد احتمال بدهد که مجتهد در نقل فتوای خود اشتباه کرده است ، نمی تواند به گفته مجتهد اعتماد کند، هم چنین تا به درستی رساله مجتهد اطمینان حاصل نشود، نمی تواند بدان عمل کرد. دوّم : شنیدن از دو مرد عادل ضابط که فتوای مجتهد را نقل کنند، و مراد از ضابط کسی است که اشتباهش در نقل از متعارف مردم بیشتر نباشد.

(مکارم ) مسأله برای آگاهی از فتوای مجتهد چند راه وجود دارد: اوّل : شنیدن از خود مجتهد یا ملاحظه دست خطّ او. دوّم : دیدن در رساله ای که مورد اطمینان باشد. سوّم : شنیدن از کسی که مورد اعتماد است . چهارم : مشهور بودن در میان مردم به طوری که سبب اطمینان شود.

مسأله اختصاصی

(فاضل ) مسأله 10 تقلید فقط در واجبات و محرّمات لازم است امّا تقلید در مستحبّات واجب نیست مگر این که مستحبّی باشد که در آن احتمال وجوب باشد.

[مسأله 6 تا انسان یقین نکند که فتوای مجتهد عوض شده است ]

مسأله 6 تا انسان یقین نکند که فتوای مجتهد عوض شده است می تواند به آن چه در رساله نوشته شده عمل نماید، و اگر احتمال دهد که فتوای او عوض شده جستجو لازم نیست (1).

(1) (تبریزی) و هم چنین است اگر احتمال دهد مجتهدی را که از او تقلید می کرده ، در حال حاضر شرائط تقلید را ندارد.

(بهجت) ولی اگر بعداً معلوم شود که فتوایش عوض شده بود باید نسبت به گذشته به وظیفه عمل نماید.

(مکارم ) مسأله اگر احتمال دهد فتوای مجتهد عوض شده می تواند به فتوای سابق عمل کند و جستجو لازم نیست .

(زنجانی) مسأله اگر انسان احتمال عقلایی بدهد که فتوای مجتهد عوض شده است و تحقیق کردن برای وی حرجی نباشد کار حرجی : کاری است که به قدری مشقت دارد که معمول مردم در امور خود آن را متحمل نمی شوند لازم است تحقیق کند، و در زمان تحقیق می تواند به همان فتوای سابق عمل کند، به شرط آن که در اولین زمان ممکن در صدد تحقیق برآمده باشد. ولی اگر تحقیق را تأخیر انداخته باشد در زمان تحقیق باید احتیاط کند.

[مسأله 7 در فتوی مقلد حق رجوع به مجتهد دیگر را ندارد]
اشاره

مسأله 7 اگر مجتهدِ اعلم در مسأله ای فتوی دهد، مقلّد آن مجتهد یعنی کسی که از او تقلید می کند نمی تواند (1) در آن مسأله به فتوای مجتهد دیگر عمل کند، ولی اگر فتوی ندهد (2) و بفرماید: احتیاط آن است که فلان طور عمل شود، (3) مثلًا بفرماید: احتیاط آن است که در رکعت سوم و چهارم نماز سه مرتبه تسبیحات اربعه یعنی : «سُبحان َ اللّه ِ وَ الحَمدُ لِلّه ِ وَ لا إِله َ إِلّا اللّه ُ وَ اللّه ُ اکبَرُ» بگویند، مقلد باید یا به این احتیاط که احتیاط واجبش می گویند عمل کند و سه مرتبه بگوید، یا بنا بر احتیاط واجب (4) به فتوای مجتهدی که علم او از مجتهد اعلم کمتر و از مجتهدهای دیگر بیشتر است (5) عمل نماید، پس اگر او یک مرتبه گفتن را کافی بداند می تواند یک مرتبه بگوید و هم چنین است اگر مجتهد اعلم بفرماید مسأله محل ّ تأمّل یا محل ّ اشکال است . (1) (گلپایگانی ، صافی 🙂 بنا بر احتیاط نمی تواند .. (سیستانی ، فاضل) مقلّد آن مجتهد نمی تواند .. (2) (فاضل ) و احتیاط واجب نماید، مقلّد می تواند یا به این احتیاط عمل کند یا به مجتهدی که علم او از مجتهد اوّل کمتر یا مساوی است رجوع نماید. [پایان مسأله ] (3) (خوئی ، تبریزی ، سیستانی ) مثلًا بفرماید: احتیاط آن است که در رکعت اوّل و دوّم نماز، بعد از سوره حمد یک سوره تمام بخواند، مقلّد باید یا به این احتیاط که احتیاط واجبش می گویند عمل کند و یا به فتوای مجتهد دیگری (خوئی ، تبریزی : که تقلیدش جایز است سیستانی : با رعایت الاعلم فالاعلم ) عمل نماید، پس اگر او فقط سوره حمد را کافی بداند، می تواند سوره را ترک کند و هم چنین است اگر مجتهد اعلم بفرماید مسأله محل تأمّل یا محل ّ اشکال است . (4) [عبارت «بنا بر احتیاط واجب » در رساله آیات عظام : گلپایگانی و صافی نیست .] (5) (بهجت) بیشتر و یا مساوی است با احراز سایر شرایط تقلید ..

(زنجانی) مسأله اگر مجتهد اعلم در مسأله ای فتوا دهد، مقلّد آن مجتهد، یعنی کسی که از او تقلید می کند نمی تواند در آن مسأله به فتوای مجتهد دیگر عمل کند. لازم به ذکر است که علاوه بر مواردی که بدون هیچ قیدی ، نظری نقل می شود مواردی که در آن عباراتی نظیر «اقوی آن است »، «بنا بر اقوی »، «اظهر آن است »، و «بعید نیست » و مانند آن بکار رفته است فتوا می باشد. در این کتاب در برخی موارد کلمه احتیاط به کار رفته است ؛ احتیاط بر سه قسم است : الف : احتیاط مستحب ؛ در جایی است که قید «استحبابی » یا «مستحب » همراه احتیاط آمده است ، مثل آن که گفته شود: «احتیاط مستحب آن است که پیش از نماز اذان و اقامه گفته شود». عمل به احتیاط مستحب ، واجب نیست ، بلکه شایسته است . ب : احتیاط واجب : در جایی است که قید «وجوبی » یا «واجب » همراه احتیاط دیده شود، مثل آن که گفته شود: بنا بر احتیاط واجب نماز خواندن در مکان غصبی باطل است . عمل به این گونه احتیاط، واجب بوده و نمی توان در آن به فتوای مجتهد دیگری رجوع نمود. ج : احتیاط مطلق : در جایی است که احتیاط بدون هیچ قیدی بکار رفته است ، مثل آن که گفته شود: بنا بر احتیاط باید از آب قلیلی که بعد از برطرف شدن عین نجاست برای آب کشیدن چیز نجس روی آن می ریزند و از آن جدا می شود اجتناب کرد. در احتیاط مطلق ، می توان به احتیاط عمل ننموده ، بلکه مطابق فتوای مجتهد دیگر با رعایت (الاعلم فالاعلم ) رفتار کرد. عبارت «محل اشکال است » نیز در موارد احتیاط مطلق به کار می رود.

(مکارم) مسأله در جائی که مجتهد صریحاً فتوی ندارد بلکه می گوید احتیاط آن است که فلان گونه عمل شود این احتیاط را «احتیاط واجب » می گویند، و مقلّد یا باید به آن عمل کند و یا به مجتهد دیگر مراجعه نماید و امّا اگر فتوای صریحی داده مثلًا گفته است اقامه برای نماز مستحب ّ است سپس گفته احتیاط آن است که ترک نشود این را «احتیاط مستحب ّ» می گویند، و مقلّد می تواند به آن عمل کند یا نکند، و در مواردی که می گوید «محل تأمّل » یا «محل ّ اشکال » است مقلّد می تواند عمل به احتیاط کند یا به دیگری مراجعه نماید، امّا اگر بگوید «ظاهر چنین است » یا «أقوی چنین است » این تعبیرها فتوا محسوب می شود و مقلّد باید به آن عمل کند.

مسأله اختصاصی

(زنجانی) مسأله 8 انسان نمی تواند برخی از مسائل را از یک مجتهد و برخی دیگر را از مجتهد دیگر تقلید کند، ولی اگر یکی از مجتهدین در یک باب مثلًا در باب نماز از دیگران اعلم باشد و مجتهد دیگر در باب دیگر مثلًا روزه اعلم باشد، باید در باب نماز از مجتهد اول و در باب روزه از مجتهد دوم تقلید کند.

[مسأله 8 احتیاط مستحب ]

مسأله 8 اگر مجتهد اعلم بعد از آن که در مسأله ای فتوی داده (1) احتیاط کند مثلًا بفرماید: ظرف نجس را که یک مرتبه در آب کر بشویند پاک می شود، اگر چه احتیاط آن است که سه مرتبه بشویند مقلد او نمی تواند در آن مسأله به فتوای مجتهد دیگر رفتار کند (2)، بلکه باید یا به فتوی عمل کند، یا به احتیاط بعد از فتوی که آن را احتیاط مستحب ّ می گویند عمل نماید (3)، مگر آن که فتوای آن مجتهد نزدیکتر به احتیاط باشد. این مسأله در رساله آیات عظام : فاضل و زنجانی نیست

(1) (خوئی ، تبریزی ، سیستانی) یا پیش از آن .. (2) (گلپایگانی) مقلّد او می تواند در آن مسأله به فتوای او عمل کند و یک مرتبه بشوید و می تواند به فتوای مجتهدی که سه مرتبه شستن را لازم می داند رفتار کند و به عنوان احتیاط سه مرتبه بشوید. [پایان مسأله ] (خوئی ، تبریزی ، سیستانی) مقلد او می تواند عمل به این احتیاط را ترک کند و این را احتیاط مستحب ّ می گویند. [پایان مسأله ] (3) (بهجت) بقیه مسأله ذکر نشده . (مکارم) رجوع کنید به ذیل مسأله 7.

(صافی) مسأله اگر مجتهد اعلم بعد از بیان فتوا در مسأله ای احتیاط کند، مثلًا بفرماید: یک مرتبه تسبیحات خواندن در رکعت سوم و چهارم کفایت می کند اگر چه احتیاط این است که سه مرتبه بخوانند، مقلّد می تواند به خواندن یک مرتبه اکتفا کند و می تواند رعایت احتیاط نموده ، سه مرتبه بخواند و این احتیاط را احتیاط مستحب گویند.

[مسأله 9 تقلید ابتدایی از میت ]
اشاره

مسأله 9 تقلید میّت ابتداءً جایز نیست ، ولی بقاء بر تقلید میّت اشکال ندارد و باید بقاء بر تقلید میّت به فتوای مجتهد زنده باشد و کسی که در بعضی از مسائل به فتوای مجتهدی عمل کرده ، (1) بعد از مردن آن مجتهد می تواند در همه مسائل از او تقلید کند. (1) (اراکی) کسی که در مقدار قابل توجّهی از مسائل به فتوای مجتهدی عمل کرده و همان گونه که متعارف و معمول است بنا بر عمل در بقیه هم داشته ..

(گلپایگانی) مسأله اگر مجتهدی که انسان از او تقلید می کند، از دنیا برود باید از مجتهد زنده تقلید کند. ولی کسی که در مسأله ای به فتوای مجتهدی عمل کرده یا آن را یاد گرفته و ملتزم به عمل به آن شده باشد، اگر بعد از مردن آن مجتهد در آن مسأله به فتوای مجتهد زنده رفتار نکرده باشد، می تواند در آن مسأله به فتوای مجتهدی که از دنیا رفته باقی باشد، اگر چه احتیاط مستحب ّ آن است که به فتوای مجتهد زنده رفتار نماید.

(نوری) ولی کسی که در بعضی از مسائل به فتوای مجتهد عمل کرده ، بعد از مردن آن مجتهد می تواند در همه مسائل از او تقلید کند، مگر این که مجتهد زنده اعلم از میّت باشد که در این صورت رجوع به آن زنده واجب است .

(صافی) بلکه جواز بقا بر تقلید او در سایر مسائل نیز بعید نیست . ولی اگر مجتهد میتی که از او تقلید می کرده اعلم از حی ّ باشد بقا بر تقلید او بنا بر احتیاط، واجب است چنانکه اگر مجتهد حی ّ از میّت اعلم باشد عدول به حی ّ واجب است .

(خوئی ، تبریزی) مسأله اگر مجتهدی که انسان از او تقلید می کند از دنیا برود در صورتی که فتوای او در نظر مقلّد بوده و فراموش نکرده باشد حکم بعد از فوت او حکم زنده بودنش است ؛ اگر فتوای او را یاد نگرفته (خوئی : یا فراموش کرده است ) لازم است به مجتهد زنده رجوع کند (تبریزی : و بعید نیست در صورتی که فراموش کرده است باز بتواند به فتوای او عمل کند).

(سیستانی) مسأله اگر مجتهدی که انسان از او تقلید می کند از دنیا برود حکم بعد از فوت او حکم زنده بودنش است بنا بر این اگر او اعلم از مجتهد زنده باشد باید با علم به اختلاف در مسائل محل ابتلاء و لو اجمالًا بر تقلید او باقی بماند و چنانچه مجتهد زنده اعلم از او باشد باید به مجتهد زنده رجوع کند. و اگر اعلمیتی در میان آنها معلوم نشود یا مساوی باشند مخیر است عمل خود را با فتوای هر کدام تطبیق نماید مگر در موارد علم اجمالی یا قیام حجت اجمالی بر تکلیف مانند موارد اختلاف در قصر و تمام که بنا بر احتیاط واجب باید رعایت هر دو فتوا را بنماید و مراد از تقلید در صدر این مسأله صرف التزام به متابعت از فتوای مجتهد معیّن است نه عمل کردن به دستور او.

(فاضل) مسأله باقی ماندن بر تقلید میّت جایز است در صورتی که مجتهد میّت و مجتهد حی ّ مساوی در علم باشند و چنانچه یکی از آن دو اعلم باشد تقلید از اعلم لازم است . و در باقی ماندن بر تقلید میّت ، فرقی بین مسائلی که عمل نموده و مسائلی که عمل ننموده وجود ندارد.

(مکارم) مسأله هر گاه مجتهدی که انسان از او تقلید می کند از دنیا برود باقی ماندن بر تقلید او جایز است بلکه اگر اعلم باشد واجب است ، به شرط این که عمل به فتوای او کرده باشد. عمل کردن به فتوای مجتهد مرده ابتداءً جایز نیست هر چند اعلم باشد بنا بر احتیاط واجب .

(زنجانی) مسأله اگر انسان مجتهدی را در زمانی که می توانسته از او تقلید کند یعنی در هنگامی که ممیّز بوده و خوب و بد را می فهمیده (هر چند بالغ نشده ) درک کند، می تواند پس از مرگ آن مجتهد از او تقلید کند، خواه در زمان زنده بودن مجتهد از او تقلید کرده باشد یا از او تقلید نکرده باشد، در غیر این صورت ، بنا بر احتیاط عمل کردن به فتوای مجتهدی که از دنیا رفته جایز نیست . و چنانچه مجتهدی که انسان از او تقلید می کند از دنیا برود پس از وفات ، حکم زنده بودن را دارد، بنا بر این اگر مجتهدی که از دنیا رفته اعلم باشد یا در صورت تساوی به فتوای او عمل کرده باشد، لازم است بر فتوای او باقی بماند و اگر مجتهد زنده اعلم شده باشد، باید به او مراجعه شود و اگر به فتوای مجتهد متوفی که با مجتهد زنده مساوی است عمل نکرده باشد، از هر یک از آنها که بخواهد می تواند تقلید کند.

و اگر مجتهد پیش از عمل کردن به فتوای او از دنیا برود و انسان به فتوای مجتهد مساوی دیگر عمل کند دیگر نمی تواند به فتوای مجتهدی که از دنیا رفته عمل نماید.

(بهجت) مسأله فقها حیات را شرط می دانند یعنی می گویند: برای ابتدای تقلید باید از مجتهد زنده تقلید کرد امّا اگر مرجع تقلید انسان از دنیا رفت در این که آیا می تواند بر تقلید او باقی بماند یا باید به مجتهد زنده مراجعه نماید، اختلاف است ، پس اگر کسی در این مسأله مجتهد بود طبق نظر خودش عمل می کند و گر نه طبق نظر مجتهد زنده اعلم عمل می نماید. باقی ماندن بر تقلید میّت در مسائلی که در آنها تقلید و عمل کرده است در صورتی که مجتهد از دنیا رفته با مجتهد زنده از نظر علمی مساوی باشند، بنا بر اقوی جایز است ، هر چند با اجازه مجتهدی دیگر بر تقلید باقی بوده و عمل کرده باشد؛ و اگر مجتهدی که از دنیا رفته اعلم باشد، واجب است بر تقلید او باقی بماند و اگر مجتهد زنده بعداً اعلم شد واجب است در تمامی مسائل به او عدول نماید.

مسائل اختصاصی

(زنجانی) مسأله 9 اگر انسان به فتوای مجتهدی عمل کرد نمی تواند از مجتهد دیگر تقلید کند، مگر مجتهد دیگر اعلم از مجتهد اوّل شده باشد که لازم است به فتوای مجتهد دیگر عدول کند.

(بهجت) مسأله 13 اگر مسائلی را از مجتهد میت یاد گرفته و بنا داشته عمل کند، چنانچه عمل نکرده و یا شک در عمل کردن دارد، در صورت بقاء بر تقلید میت ، نمی تواند در آن مسائل بر تقلید باقی بماند، هر چند مجتهد میت اعلم باشد.

(بهجت) مسأله 14 شخصی که مقلد مرجعی بوده و بعد از وفات او بر طبق نظر مرجعی دیگر بر تقلید باقی مانده ، ولی در بعضی از فتاوی ( از قبیل بلاد کبیره و شب مهتاب یا هر مسأله دیگر) به مرجع دوم عدول کرده ، بعد از وفات مرجع دوم ، در صورت بقاء، نمی تواند در این مسائل به مرجع اول برگردد ولی می تواند به تقلید مرجع دوم باقی باشد.

(بهجت) مسأله 15 کسی که مقلد مرجعی بوده و بعد از وفات او به فتوای مرجعی دیگر به تقلید اوّل باقی بوده ، پس از وفات مرجع دوم ، در صورت جواز بقاء تنها در مسائلی که طبق فتوای مجتهد اوّل عمل کرده می تواند باقی بماند و اگر چند مرجع داشته و بعد از وفات هر کدام طبق موازین از دیگری تقلید کرده و با اجازه بعدی بر تقلید باقی مانده و در نتیجه از هر مجتهد چند مسأله عمل کرده است ، در آن مسائل می تواند بر تقلید مجتهدین قبلی باقی بماند، ولی در هر صورت در مسائلی که عمل نکرده باید به فتوای مجتهد زنده عمل کند.

(بهجت) مسأله 16 شخصی که مقلد مرجعی بوده ، بعد از فوت آن مرجع اگر احراز و یا احتمال اعلمیّت میت در بین نباشد، رجوع به مجتهد زنده جایز است و در صورتی که مجتهد زنده اعلم باشد یا احتمال اعلمیّت او در بین باشد، رجوع به او واجب است .

[مسأله 10 اگر در مسأله ای به فتوای مجتهدی عمل کند]

مسأله 10 اگر در مسأله ای به فتوای مجتهدی عمل کند و بعد از مردن او در همان مسأله به فتوای مجتهد زنده رفتار نماید، دوباره نمی تواند آن را مطابق فتوای مجتهدی که از دنیا رفته است انجام دهد. ولی اگر مجتهد زنده در مسأله ای فتوی ندهد و احتیاط نماید و مقلد مدّتی به آن احتیاط عمل کند، دوباره می تواند به فتوای مجتهدی که از دنیا رفته عمل نماید. مثلًا اگر مجتهدی گفتن یک مرتبه «سُبحان َ اللّه ِ وَ الحَمدُ للّه ِ وَ لا إِله َ الّا اللّه ُ وَ اللّه ُ اکبَرُ» را در رکعت سوم و چهارم نماز کافی بداند و مقلد مدتی به این دستور عمل نماید و یک مرتبه بگوید، چنانچه آن مجتهد از دنیا برود و مجتهد زنده احتیاط واجب را در سه مرتبه گفتن بداند و مقلد مدتی به این احتیاط عمل کند و سه مرتبه بگوید دوباره می تواند به فتوای مجتهدی که از دنیا رفته برگردد و یک مرتبه بگوید. (1) این مسأله در رساله آیات عظام : فاضل ، زنجانی ، سیستانی و مکارم نیست (بهجت) رجوع کنید به مسأله اختصاصی 14، در همین صفحه . (1) (خوئی ، تبریزی) مسأله اگر در مسأله ای فتوای مجتهدی را یاد گرفته و بعد از مردن او در

همان مسأله بر حسب وظیفه اش از مجتهد زنده تقلید نماید دوباره نمی تواند آن را مطابق فتوای مجتهدی که از دنیا رفته است انجام دهد.

[مسأله 11 مسائل مبتلا به ]

مسأله 11 مسائلی را که انسان غالباً به آنها احتیاج دارد، واجب است یاد بگیرد. این مسأله در رساله آیت اللّه فاضل نیست (مکارم) مسأله هر کس باید مسائلی را که معمولًا مورد احتیاج او واقع می شود یاد گیرد یا طریقه احتیاط آن را بداند.

(زنجانی) مسأله مسائلی را که انسان احتمال عقلایی می دهد به آنها احتیاج پیدا کند و نتواند احتیاط کند، باید پیش از عمل آنها را یاد بگیرد تا در هنگام عمل بر خلاف وظیفه شرعی خود رفتار نکند.

(سیستانی) مسأله بر مکلف لازم است مسائلی را که احتمال می دهد به واسطه یاد نگرفتن آنها در معصیت یعنی ترک واجب یا فعل حرام واقع می شود یاد بگیرد.

[مسأله 12 اگر برای انسان مسأله ای پیش آید که حکم آن را نمی داند]

مسأله 12 اگر برای انسان مسأله ای پیش آید که حکم آن را نمی داند می تواند صبر کند تا فتوای مجتهد اعلم را به دست آورد، (1) یا اگر احتیاط ممکن است به احتیاط عمل نماید بلکه اگر احتیاط ممکن نباشد چنانچه از انجام عمل ، محذوری لازم نیاید، می تواند عمل را به جا آورد (2). پس اگر معلوم شد که مخالف واقع یا گفتار (3) مجتهد بوده دوباره باید انجام دهد. این مسأله در رساله آیت اللّه فاضل نیست (1) (اراکی) اگر می تواند صبر کند تا فتوای مجتهد اعلم را به دست آورد بنا بر احتیاط واجب باید صبر کند، و اگر نمی تواند جایز است به غیر اعلم رجوع کند. [پایان مسأله ] (خوئی ، تبریزی ) لازم است که احتیاط کند، یا این که با شرائطی که ذکر شد، تقلید نماید، ولی چنانچه مخالفت غیر اعلم با اعلم را اجمالًا بداند و تأخیر واقعه و احتیاط ممکن نباشد و دستش به اعلم نرسد جایز است از غیر اعلم تقلید نماید.

(مکارم) می تواند عمل به احتیاط نماید، یا اگر وقت آن نمی گذرد، صبر کند تا دسترسی به مجتهد پیدا کند و اگر دسترسی ندارد، یک طرف را که بیشتر احتمال صحّت می دهد انجام می دهد و بعداً سؤال می کند، اگر مطابق فتوای مجتهد بود صحیح است و گر نه باید اعاده کند.

(سیستانی) لازم است که احتیاط کند، یا این که با شرائطی که ذکر شد، تقلید نماید، ولی چنانچه دسترسی به فتوای اعلم در آن مسأله نداشته باشد جایز است از غیر اعلم تقلید نماید با رعایت الاعلم فالاعلم . (2) (نوری) بنا بر یک طرف بگذارد تا استعلام نماید .. (3) (بهجت) مخالف واقع یا مخالف نظر ..

(گلپایگانی ، صافی) مسأله اگر برای انسان مسأله ای پیش آید که فتوای اعلم را نداند اگر مخالفت فتوای غیر اعلم با اعلم معلوم نباشد یا فتوای غیر اعلم موافق با احتیاط باشد می تواند به غیر اعلم رجوع کند و می تواند از روی احتیاط وظیفه خود را انجام دهد.

(زنجانی) مسأله اگر برای غیر مجتهد مسأله ای پیش آید که حکم آن را نمی داند، لازم است احتیاط کند یا از مجتهد جامع شرایط تقلید نماید و چنانچه احتمال مخالفت غیر اعلم را با اعلم بدهد و تأخیر واقعه و احتیاط ممکن نباشد یا با حرج همراه باشد و دستش به اعلم نرسد جایز است از غیر اعلم با رعایت الاعلم فالاعلم تقلید نماید.

[مسأله 13 اگر کسی فتوای مجتهدی را به دیگری بگوید]
اشاره

مسأله 13 اگر کسی فتوای مجتهدی را به دیگری بگوید، چنانچه فتوای آن مجتهد عوض شود لازم نیست به او خبر دهد که فتوی عوض شده ، ولی اگر بعد از گفتن فتوی بفهمد اشتباه کرده (1) ( در صورتی که ممکن باشد) (2) باید اشتباه را برطرف کند. این مسأله در رساله آیت اللّه فاضل نیست (1) (سیستانی) و گفته او موجب آن می شود که آن شخص بر خلاف وظیفه شرعیش عمل کند، باید بنا بر احتیاط لازم اشتباه را در صورت امکان برطرف کند. (2) [قسمت داخل پرانتز در رساله آیت اللّه اراکی نیست .] (مکارم) مسأله هر گاه کسی در نقل فتوای مجتهدی اشتباه کرده باید بعد از اطّلاع ، صحیح آن را بگوید، و اگر در منبر و سخنرانی گفته باید آن را در جلسات مختلف تکرار کند تا کسانی که به اشتباه افتاده اند از اشتباه درآیند. امّا اگر فتوای آن مجتهد تغییر کرده اعلام تغییر بر او لازم نیست .

(زنجانی) مسأله اگر کسی فتوای مجتهدی را به دیگری بگوید و بعد بفهمد که اشتباه کرده در صورتی که حرجی نباشد باید اشتباه را بر طرف کند، هم چنین بنا بر احتیاط، اگر فتوای آن مجتهد عوض شده باشد، باید در صورت امکان و عدم حرج به او خبر دهد که فتوای آن مجتهد عوض شده است .

مسائل اختصاصی

(فاضل) مسأله 13 رجوع کردن از مجتهد زنده به مجتهد زنده دیگر در صورت تساوی آنها جایز است و اگر دیگری اعلم باشد رجوع به او واجب است .

(فاضل) مسأله 14 وقتی فتوای مرجع تقلید تغییر کرد عمل کردن مقلد به فتوای قبلی جایز نیست ولی اگر فتوای قبلی مطابق احتیاط باشد عمل به آن بنا بر احتیاط مانعی ندارد.

(مکارم) مسأله 16 عُدول (یعنی تغییر تقلید از مجتهدی به مجتهدی دیگر) جایز نیست بنا بر احتیاط واجب ، مگر آن که مجتهد دوّم اعلم باشد و اگر بدون تحقیق عدول کرده باید باز گردد.

(مکارم) مسأله 17 هر گاه فتوای مجتهد تغییر کند باید به فتوای جدید عمل شود امّا اعمالی را که مطابق فتوای سابق عمل کرده (مانند عبادات یا معاملاتی که انجام داده ) صحیح است و اعاده لازم ندارد. هم چنین اگر از مجتهدی به مجتهد دیگر عدول کند اعاده اعمال سابق لازم نیست .

[مسأله 14 اگر مکلّف مدتی اعمال خود را بدون تقلید انجام دهد]
اشاره

مسأله 14 اگر مکلّف مدتی اعمال خود را بدون تقلید انجام دهد (1) در صورتی اعمال او صحیح است که بفهمد به وظیفه واقعی خود رفتار کرده است ، (2) یا عمل او (با فتوای مجتهدی که وظیفه اش تقلید از او بوده ، یا ) (3) با فتوای مجتهدی که فعلًا باید از او تقلید کند مطابق باشد (4). (1) (مکارم) سپس تقلید کند، اگر اعمال سابق مطابق فتوای این مجتهد باشد صحیح است و گر نه باید اعاده کند، هم چنین است اگر بدون تحقیق کافی از مجتهدی تقلید نموده .

(سیستانی) اگر اعمال او مطابق با واقع یا فتوای مجتهدی باشد که اکنون می تواند مرجع او باشد صحیح است و در غیر این صورت اگر جاهل قاصر بوده و نقص عمل از جهت ارکان و مانند آن نبوده است عمل صحیح است و هم چنین است اگر جاهل مقصر بوده است و نقص عمل از جهتی بوده است که در صورت جهل صحیح است مانند جهر به جای اخفات یا به عکس و هم چنین اگر کیفیت اعمال گذشته را نداند که محکوم به صحّت است بجز در بعض موارد که در منهاج ذکر شده است . (2) (گلپایگانی ، صافی) در صورتی صحیح است که مطابق با واقع انجام شده باشد و اگر عبادی بوده به قصد قربت آن را به جا آورده باشد. و راه به دست آوردن مطابق شدن آن با واقع این است که یا بعد علم پیدا کند که مطابق با واقع بوده یا آن که مطابق فتوای مجتهدی که فعلًا وظیفه اش تقلید از اوست واقع شده باشد. (3) [قسمت داخل پرانتز در رساله آیت اللّه اراکی نیست ] (4) (بهجت 🙂 و عباداتی را که قبلًا انجام داده با قصد قربت انجام داده باشد.

(نوری) مگر عمل را طوری انجام داده باشد که از گفته آنان به احتیاط نزدیکتر باشد که در این صورت هم صحیح است .

(خوئی) مسأله اگر مکلّف مدتی اعمال خود را بدون تقلید انجام دهد، سپس از مجتهدی تقلید نماید، در صورتی که آن مجتهد به صحّت اعمال گذشته حکم نماید آن اعمال صحیح است و الّا محکوم به بطلان است .

(زنجانی) در صورتی که این مجتهد اعمال گذشته را صحیح بداند ..

(تبریزی) نکته : نظر به این که استحباب اغلب اعمال مستحبی که در این رساله آمده است ثابت نشده است لذا باید به نیت رجاء آورده شود، یعنی هنگام عمل چنین قصد شود که این عمل را به امید آن که مطلوب و خواسته خداوند باشد به جا می آورم ، مگر در مواردی که تصریح به ثبوت استحباب شود.

(فاضل) مسأله اگر مکلّفی مدّتی عبادات خویش را بدون تقلید انجام داده و مقدار آن عبادات را نداند در این صورت اگر بداند آن عبادات را مطابق با فتوای مجتهدی که باید از او تقلید می کرده است انجام داده ، آن عبادات صحیح است و در غیر این صورت ، واجب است به مقداری که یقین به فوت آن دارد، قضا کند، البته در صورتی که مرجع تقلید فعلی او قضا را واجب بداند؛ و احتیاط مستحب این است که به مقداری قضا کند که علم به برائت ذمّه پیدا کند.

مسائل اختصاصی

(فاضل) مسأله 16 واجب است بر مکلّف که در مسأله لزوم «تقلید از اعلم » یا « عدم لزوم » آن از یک مجتهد اعلم تقلید نماید.

(فاضل) مسأله 17 اگر مجتهدی در احکام عبادات اعلم باشد و مجتهد دیگری در احکام معاملات ، احتیاط آن است که مکلّف تقلید را تقسیم نماید یعنی در عبادات از اوّلی و در معاملات از دوّمی تقلید نماید.

(فاضل) مسأله 18 واجب است مکلّف در زمانی که در جستجوی اعلم است ، به احتیاط عمل کند.

(مکارم) مسأله 18 هر گاه مدّتی تقلید کرده امّا نمی داند تقلید او صحیح بوده یا نه ، نسبت به اعمال گذشته اشکالی ندارد، امّا برای اعمال فعلی و آینده باید تقلید صحیح کند.

(مکارم) مسأله 19 هر گاه دو مجتهد مساوی باشند می توان بعضی از مسائل را از یکی و بعضی را از دیگری تقلید کرد.

(مکارم) مسأله 20 فتوی دادن و اظهار نظر کردن در مسائل شرعی برای کسی که مجتهد نیست (یعنی قادر به استنباط احکام از مدارک و دلائل آن نمی باشد) حرام است و هر گاه بدون اطّلاع اظهار نظر کند مسئول اعمال تمام کسانی است که به گفته او عمل می کنند.

احکام تقلید (استفتاءات از مقام معظم رهبری )

راههای سه گانه : احتیاط، اجتهاد، تقلید
[س 1 آیا تقلید یک مسأله عقلی است ]

س 1: آیا تقلید، صرفاً یک مسأله عقلی است یا ادله شرعی نیز دارد؟

ج : تقلید، ادله شرعی دارد و عقل نیز حکم می کند که شخص ناآگاه به احکام دین باید به مجتهد جامع الشرائط مراجعه کند.

[س 2 احتیاط یا تقلید]

س 2: به نظر شریف حضرت عالی ، عمل به احتیاط بهتر است یا تقلید؟ (2) ج : چون عمل به احتیاط مستلزم شناسایی موارد و چگونگی احتیاط و صرف وقت بیشتر است ، بهتر آن است که مکلّف در احکام دین از مجتهد جامع الشرائط تقلید کند.

[س 3 مرز احتیاط]

س 3: قلمرو احتیاط در احکام دین در بین فتاوای فقها چه اندازه است ؟ آیا رعایت آرای فقیهان گذشته نیز لازم است ؟

ج : مراد از احتیاط در موارد آن ، رعایت همه احتمالات فقهی است ؛ به طوری که مکلّف مطمئن شود که به وظیفه خود عمل کرده است .

[س 4 سن تکلیف و تقلید]

س 4: دخترم به زودی به سن تکلیف می رسد و باید برای خود مرجع تقلیدی انتخاب کند، اما درک مسأله تقلید برای او دشوار است ، وظیفه ما نسبت به او چیست ؟

ج : اگر وی به تنهائی نمی تواند وظیفه شرعی خود را در این باره تشخیص دهد، وظیفه شما ارشاد و راهنمایی اوست .

[س 5 تشخیص موضوع ]

س 5: نزد فقها معروف است که تشخیص موضوعات احکام به عهده خود مکلّف است و وظیفه مجتهد تشخیص حکم است ، ولی در عین حال مجتهدین در بسیاری موارد، در تشخیص موضوعات احکام نیز اظهار نظر می کنند، آیا متابعت از نظر مجتهد در موضوع نیز واجب است ؟

ج : تشخیص موضوع ، موکول به نظر خود مکلّف است و متابعت از مجتهد در تشخیص موضوع واجب نیست ، مگر آن که به آن تشخیص اطمینان پیدا کند و یا موضوع از موضوعاتی باشد که تشخیص آن نیاز به استنباط دارد.

[س 6 کوتاهی در یادگیری احکام دینی ِ]

س 6: آیا کسی که در آموختن احکام دینی ِ مورد نیاز خود کوتاهی می کند، گناه کار است ؟

ج : اگر نیاموختن احکام به ترک واجب یا ارتکاب حرام بیانجامد، گناه کار است .

[س 7 افرادی که مرجع تقلید ندارند]

س 7: گاهی از افراد کم اطلاع از مسائل دینی در باره مرجع تقلیدشان پرسش می شود، می گویند نمی دانیم ، یا اظهار می دارند که از فلان مجتهد تقلید می کنیم ، ولی عملًا التزامی به خواندن رساله آن مجتهد و عمل به فتاوای او ندارند، اعمال این گونه افراد چه حکمی دارد؟

ج : اگر اعمال آنان موافق احتیاط یا مطابق با واقع یا با نظر مجتهدی باشد که وظیفه دارند از او تقلید کنند، محکوم به صحت است .

[س احتیاط واجب ]

س 8: با توجه به این که در مسائلی که مجتهد اعلم قائل به وجوب احتیاط است ، می توانیم به مجتهد اعلم بعد از وی مراجعه کنیم ، اگر اعلم بعد از او نیز قائل به وجوب احتیاط در مسأله باشد، آیا رجوع به اعلم بعد از او جایز است ؟ و اگر فتوای مجتهد سوم هم همان گونه بود، آیا می توان به اعلم بعد از آنان مراجعه کرد؟ و همین طور ..، لطفاً این مسأله را توضیح دهید.

ج : در مسائلی که مجتهد اعلم فتوا ندارد، رجوع به مجتهدی که در آن مسأله احتیاط نکرده است و فتوای صریح دارد، با رعایت ترتیب الاعلم فالاعلم ، اشکال ندارد.

شروط تقلید
[س 9 تقلید از مجتهدی که متصدی مقام مرجعیت نبوده ]

س 9: آیا تقلید از مجتهدی که متصدی مقام مرجعیت نبوده و رساله عملیه هم ندارد، جایز است ؟

ج : در صحت تقلید از مجتهد جامع الشرائط، تصدی مرجعیت یا داشتن رساله عملیه شرط نیست ، لذا اگر برای مکلفی که قصد تقلید از او را دارد، ثابت شود که وی مجتهد جامع الشرائط است ، تقلید اشکال ندارد.

[س 10 تقلید از کسی که در یکی از ابواب فقه به درجه اجتهاد رسیده ]

س 10: آیا تقلید از کسی که در یکی از ابواب فقه مثل نماز و روزه به درجه اجتهاد رسیده ، جایز است ؟

ج : فتوای مجتهد متجزّی که تنها در برخی ابواب فقهی دارای فتوا و نظر اجتهادی است برای خودش حجت است ، ولی جواز تقلید دیگران از او محل اشکال است ؛ اگر چه جواز آن بعید نیست .

[س 11 تقلید از علمای کشورهای دیگر]

س 11: آیا تقلید از علمای کشورهای دیگر که دسترسی به آنان امکان ندارد، جایز است ؟

ج : در تقلید از مجتهد جامع الشرائط شرط نیست که مجتهد اهل کشور مکلّف و یا ساکن در محل سکونت او باشد.

[س 12 عدالت معتبر در مجتهد و مرجع تقلید]

س 12: آیا عدالت معتبر در مجتهد و مرجع تقلید با عدالت معتبر در امام جماعت از حیث شدت و ضعف تفاوت دارد؟

ج : با توجه به حسّاسیّت و اهمیت منصب مرجعیت در فتوا، بنا بر احتیاط واجب ، شرط است که مجتهدِ مرجع تقلید علاوه بر عدالت ، قدرت تسلّط بر نفس سرکش را داشته و حرص به دنیا نداشته باشد.

[س 13 باید از مجتهدی تقلید نمود که عادل باشد]

س 13: این که گفته می شود باید از مجتهدی تقلید نمود که عادل باشد، مقصود از عادل چه کسی است ؟

ج : عادل کسی است که پرهیزکاری او به حدی رسیده باشد که از روی عمد مرتکب گناه نشود.

[س 14 اطلاع از اوضاع زمان و مکان ]

س 14: آیا اطلاع از اوضاع زمان و مکان از شرایط اجتهاد است ؟

ج : ممکن است این شرط در بعضی از مسائل دخیل باشد.

[س 15 امور سیاسی اقتصادی نظامی اجتماعی و رهبری عالم و آگاه باشد]

س 15: بنا بر نظر حضرت امام راحل «قدس سره » مرجع تقلید باید علاوه بر علم به احکام عبادات و معاملات ، نسبت به همه امور سیاسی ، اقتصادی ، نظامی ، اجتماعی و رهبری ، عالم و آگاه باشد. ما در گذشته مقلّد حضرت امام بودیم ، بعد از رحلت ایشان با راهنمایی تعدادی از علما و تشخیص خودمان لازم دانستیم به جناب عالی رجوع نموده و از شما تقلید کنیم تا بین مرجعیت و رهبری جمع کرده باشیم ، نظر شما در این مورد چیست ؟

ج : شرایط صلاحیت مرجعیت تقلید، در تحریر الوسیله و رساله های دیگر به تفصیل ذکر شده است ، و تشخیص فرد شایسته تقلید موکول به نظر خود مکلّف است .

[س 16 اعلمیّت مرجع شرط است یا خیر]

س 16: آیا در تقلید، اعلمیّت مرجع شرط است یا خیر؟ معیار و ملاک اعلمیّت چیست ؟

ج : در مسائلی که فتوای اعلم با فتوای غیر اعلم اختلاف دارد، احتیاط آن است که از اعلم تقلید کند و ملاک اعلمیت این است که آن مرجع نسبت به سایر مراجع قدرت بیشتری بر شناخت حکم الهی داشته باشد و بهتر بتواند احکام شرعیه را از أدلّه استنباط کند و هم چنین نسبت به اوضاع زمان خود به مقداری که در تشخیص موضوعات احکام و ابراز نظر فقهی مؤثر است ، آگاه تر باشد.

[س 17 از مجتهد غیر اعلم تقلید کرده ]

س 17: آیا تقلید کسی که از جهت احتمال عدم وجود شرایط معتبر تقلید در مجتهد اعلم ، از مجتهد غیر اعلم تقلید کرده است ، محکوم به بطلان است ؟

ج : بنا بر احتیاط، تقلید از غیر اعلم در مسائل مورد اختلاف ، به مجرد احتمال عدم وجود شرایط معتبر در اعلم ، جایز نیست .

[س 18 اگر ثابت شود که تعدادی از علما در بعضی از مسائل اعلم هستند]

س 18: اگر ثابت شود که تعدادی از علما در بعضی از مسائل اعلم هستند، یعنی هر کدام از آنان در مسأله معینی اعلم باشند، آیا تقلید از هر یک از آنان جایز است ؟

ج : تبعیض در تقلید اشکال ندارد و اگر اعلمیّت هر یک از آنان در مسائلی که مکلف بنا دارد در آن مسائل از او تقلید کند محرز شود، بنا بر احتیاط، تبعیض در تقلید در صورت اختلاف فتوا در مسائل مورد نیاز مقلّد، واجب است .

[س 19 تقلید از غیر اعلم ]

س 19: آیا با وجود اعلم ، تقلید از غیر اعلم جایز است ؟

ج : در مسائلی که فتوای غیر اعلم مخالف ِ فتوای اعلم نباشد، رجوع به غیر اعلم اشکال ندارد.

[س 20 اشتراط اعلمیت مرجع تقلید]

س 20: نظر جناب عالی در اشتراط اعلمیت مرجع تقلید چیست و دلیل آن کدام است ؟

ج : در صورت تعدد فقهای جامع الشرائط و اختلاف آنان در فتوا، بنا بر احتیاط واجب ، مکلّف باید از اعلم تقلید نماید، مگر آن که احراز شود که فتوای وی مخالف احتیاط است و فتوای غیر اعلم موافق با احتیاط. و دلیل وجوب تقلید از اعلم بنای عقلاء و حکم عقل است ، زیرا که اعتبار فتوای اعلم برای مقلد یقینی و اعتبار قول غیر اعلم احتمالی است .

[س 21 مجتهدی که جامع شرایطِ فتوا و مرجعیت است ]

س 21: از چه کسی باید تقلید کنیم ؟

ج : از مجتهدی که جامع شرایطِ فتوا و مرجعیت است ، و بنا بر احتیاط باید اعلم هم باشد.

[س 22 تقلید ابتدائی از میّت ]

س 22: آیا تقلید ابتدائی از میّت جایز است ؟

در تقلید ابتدائی ، احتیاط در تقلید از مجتهد زنده و اعلم نباید ترک شود.

[س 23 تقلید ابتدائی از مجتهد میّت ]

س 23: آیا تقلید ابتدائی از مجتهد میّت ، متوقف بر تقلید از مجتهد زنده است ؟

ج : تقلید ابتدائی از مجتهد میّت یا بقاء بر تقلید او باید به تقلید از مجتهد زنده و اعلم باشد.

راههای اثبات اجتهاد، اعلمیت و به دست آوردن فتوی
[س 24 احراز صلاحیت مجتهدی برای مرجعیت تقلید]

س 24: بعد از احراز صلاحیت مجتهدی برای مرجعیت تقلید به وسیله شهادت دو فرد عادل ، آیا لازم است در این باره از اشخاص دیگر نیز تحقیق کنم ؟

ج : شهادت دو فرد عادل و اهل خبره بر صلاحیت و جامع الشرائط بودن مجتهد برای جواز تقلید از او کافی است و تحقیق از افراد دیگر لازم نیست .

[س 25 راههای انتخاب مرجع ]

س 25: راههای انتخاب مرجع و به دست آوردن فتوا کدام است ؟

ج : احراز اجتهاد و اعلمیت مرجع تقلید به وسیله امتحان یا تحصیل یقین و لو از شهرت مفیدِ علم یا اطمینان ، یا با شهادت دو نفر عادل از اهل خبره صورت می گیرد. راههای به دست آوردن فتوای مجتهد عبارتند از : 1 شنیدن از خود مجتهد 2 شنیدن از دو یا یک فرد عادل 3 شنیدن از یک نفر مورد اطمینان 4 دیدن در رساله مجتهد، در صورتی که رساله وی مصون از اشتباه باشد.

[س 26 وکالت در انتخاب مرجع ]

س 26: آیا وکالت در انتخاب مرجع مثل وکالت پدر برای پسر و معلم برای شاگرد صحیح است ؟

ج : اگر مراد از وکالت ، سپردن وظیفه تحقیق و جستجو برای یافتن مجتهد جامع الشرائط به پدر، معلم ، مربی و یا غیر آنان باشد، اشکال ندارد و نظرشان در این مورد اگر مفیدِ علم یا اطمینان و یا واجد شرایط بیّنه و شهادت باشد، از نظر شرعی معتبر و حجت است .

[س 27 از تعدادی از علماء که خود مجتهد بودند]

س 27: از تعدادی از علماء که خود مجتهد بودند، راجع به فرد اعلم سؤال شد. فرمودند که رجوع به فلان مجتهد دامت افاضاته باعث برائت ذمه می گردد. آیا با آن که شخصاً اطلاع از اعلمیت آن مجتهد ندارم و یا در این باره شک دارم و یا اطمینان دارم که اعلم نیست ، زیرا افراد دیگری که با دلیل و بینه مشابه اعلمیت آنان ثابت شده است ، وجود دارند، می توانم به گفته آنان اعتماد کرده و از آن مجتهد تقلید کنم ؟

ج : اگر بیّنه شرعی بر اعلمیت مجتهد جامع الشرائط اقامه شود، تا زمانی که بیّنه شرعی دیگری که معارض آن باشد پیدا نشود، آن بیّنه حجت شرعی است و به آن اعتماد می شود، اگر چه موجب حصول علم یا اطمینان نباشد، در این صورت جستجو از بیّنه معارض و احراز عدم وجود آن لازم نیست .

[س 28 کسی که اجازه از مجتهد ندارد]

س 28: آیا جایز است کسی که اجازه از مجتهد ندارد و در بعضی از موارد مرتکب اشتباه در نقل فتوا و احکام شرعی شده است ، متصدی نقل فتوای مجتهد و بیان احکام شرعی شود؟ وظیفه ما در صورتی که این شخص احکام را از روی رساله عملیه نقل می کند، چیست ؟

ج : در تصدی نقل فتوای مجتهد و بیان احکام شرعی ، اجازه داشتن شرط نیست ، ولی

کسی که دچار خطا و اشتباه می شود، جایز نیست متصدی این کار شود و اگر در موردی اشتباه کرد، چنانچه متوجه اشتباه خود شد، بر او واجب است شنونده را از آن اشتباه آگاه نماید. به هر حال ، بر مستمع جایز نیست تا اطمینان به صحت گفتار گوینده پیدا نکرده ، به نقل او عمل کند.

عدول از مجتهدی به مجتهد دیگر
[س 29 بقاء بر تقلید از میّت ]

س 29: تا به حال در بقاء بر تقلید از میّت ، به اجازه مجتهد غیر اعلم عمل می کردیم . اگر اجازه مجتهد اعلم شرط بقاء بر تقلید از میّت است ، آیا عدول به اعلم و طلب اجازه او برای بقاء بر میّت بر ما واجب است ؟

ج : اگر فتوای غیر اعلم موافق با فتوای اعلم در این مسأله باشد، عمل به فتوای غیر اعلم اشکال ندارد و نیازی به عدول به اعلم نیست .

[س 30 عدول از یکی از فتاوای مجتهدی ]

س 30: آیا در عدول از یکی از فتاوای امام خمینی «قدس سره » واجب است به فتوای مجتهدی که از او برای بقاء بر تقلید میّت اجازه گرفته ام ، رجوع کنم یا آن که به فتوای سایر مجتهدین هم می شود عمل کرد؟

ج : احتیاط در رجوع به فتاوای همان مجتهد است ، مگر آن که مجتهد زنده دیگر اعلم از آن مجتهد و فتوای او در مسأله مورد عدول مخالف فتوای مجتهد اول باشد، که احتیاط واجب در این صورت ، رجوع به مجتهد اعلم است .

[س 31 عدول از اعلم به غیر اعلم ]

س 31: آیا عدول از اعلم به غیر اعلم جایز است ؟

ج : احتیاط واجب ، عدم عدول از مجتهد زنده به مجتهد زنده دیگر است ، مخصوصاً در صورتی که مرجع تقلید اول اعلم باشد.

[س 32 تقلید مبتنی بر عدم بیّنه شرعی ]

س 32: جوانی هستم ملتزم به احکام شرعی ، در گذشته قبل از رسیدن به سن تکلیف مقلد حضرت امام (ره ) بودم ، ولی این تقلید مبتنی بر بیّنه شرعی نبود بلکه بر این اساس بود که تقلید از امام سبب برائت ذمّه می گردد. بعد از مدّتی به مرجع دیگری عدول کردم ، در حالی که این عدول هم صحیح نبود و بعد از درگذشت آن مرجع ، به جناب عالی عدول کردم . لطفاً حکم تقلیدم از آن مرجع و حکم اعمالم در آن مدت و تکلیف فعلی ام را بیان فرمائید.

ج : آن دسته از اعمال شما که بر اساس فتوای امام «قدس سره »، چه در حال حیات با برکت وی و چه بعد از رحلت ایشان ، بنا بر بقاء بر تقلید از امام «قدس سره » انجام گرفته ، محکوم به صحت است . ولی اعمالی که به تقلید غیر منطبق با موازین شرعی از مرجع دیگری انجام یافته ، اگر منطبق با فتوای کسی که هم اکنون باید از او تقلید کنید، باشد، محکوم به صحت و موجب برائت ذمه است ، و الّا قضای آنها بر شما واجب است . در حال حاضر شما بین بقاء بر تقلید از امام راحل طاب ثراه و بین عدول به کسی که بر اساس موازین شرعی او را شایسته تقلید می دانید، مخیّر هستید.

بقاء بر تقلید میّت
[س 33 شخصی که مقلّد امام رحمه اللّه علیه بوده ]

س 33: شخصی که مقلّد امام رحمه اللّه علیه بوده ، پس از ارتحال ایشان از مرجع معینی تقلید نموده است . در حال حاضر می خواهد دوباره از امام تقلید نماید. آیا این تقلید جایز است ؟

ج : رجوع از مجتهد زنده جامع الشرائط به مجتهد میّت بنا بر احتیاط، جایز نیست . ولی اگر مجتهد زنده در زمان عدول به او واجد شرایط نبوده است ، عدول به او از همان ابتدا باطل بوده ، و این فرد در حال حاضر اختیار دارد که هم چنان بر تقلید امام (ره ) باقی بماند و یا به مجتهد زنده ای که تقلیدش جایز است ، عدول کند.

[س 34 من در زمان حیات امام خمینی (ره ) به سن تکلیف رسیده بودم ]

س 34: من در زمان حیات امام خمینی (ره ) به سن تکلیف رسیده و در بعضی از احکام از ایشان تقلید کردم ، در حالی که مسأله تقلید به خوبی برایم معلوم نبود، اکنون چه تکلیفی دارم ؟

ج : اگر در اعمال عبادی و غیر عبادی در زمان حیات امام (ره ) به فتاوای ایشان عمل نموده اید، و عملًا مقلد ایشان ، هر چند در بعضی از احکام ، بوده اید، در حال حاضر بقاء بر تقلید حضرت امام (ره ) در همه مسائل برای شما جایز است .

[س 35 بقاء بر تقلید میّت اگر اعلم باشد]

س 35: حکم بقاء بر تقلید میّت اگر اعلم باشد، چیست ؟

ج : بقاء بر تقلید میّت در هر صورت جایز است . ولی سزاوار است که احتیاط در بقاء بر تقلید میّت اعلم ترک نشود.

[س 36 در بقاء بر تقلید میّت ، اجازه از مجتهد اعلم معتبر است ]

س 36: آیا در بقاء بر تقلید میّت ، اجازه از مجتهد اعلم معتبر است و یا اجازه هر مجتهدی کافی است ؟

ج : در جواز بقاء بر تقلید میّت ، در صورتی که مورد اتفاق فقها باشد، اجازه از اعلم واجب نیست .

[س 37 شخصی که از امام راحل تقلید می کرده ]

س 37: شخصی که از امام راحل «قدس سره » تقلید می کرده و بعد از رحلت ایشان در بعضی از مسائل از مجتهد دیگری تقلید کرده است ، اکنون آن مجتهد نیز وفات نموده است ، این شخص چه تکلیفی دارد؟

ج : می تواند مانند گذشته ، بر تقلید از امام «قدس سره »، در مسائلی که از ایشان عدول نکرده ، باقی بماند. هم چنان که مخیّر است در مسائلی که عدول نموده بر فتوای مجتهد دوم باقی بماند و یا به مجتهد زنده عدول کند.

[س 38 بقاء بر تقلید میّت جایز]

س 38: بعد از وفات امام راحل «قدس سره » گمان می کردم که بنا بر فتوای ایشان بقاء بر تقلید میّت جایز نیست ، لذا مجتهد زنده دیگری را برای تقلید انتخاب کردم . آیا می توانم بار دیگر به تقلید از امام راحل رجوع کنم ؟

ج : رجوع به تقلید از امام «قدس سره » بعد از عدول از ایشان به مجتهد زنده در مسائلی که عدول نموده اید، جایز نیست ، مگر این که فتوای مجتهد زنده ، وجوب بقاء بر تقلید میّت اعلم باشد، و شما معتقد باشید که امام (ره ) نسبت به مجتهد زنده اعلم است ، که در این صورت بقاء بر تقلید امام (ره ) واجب است .

[س 39 آیا می توان در یک مسأله با وجود اختلاف در فتوا گاهی به فتوای مجتهد میّت رجوع کرد]

س 39: آیا جایز است که در یک مسأله با وجود اختلاف در فتوا گاهی به فتوای مجتهد میّت رجوع کنم و گاهی به فتوای مجتهد زنده اعلم ؟

ج : بقاء بر تقلید میّت تا زمانی که به مجتهد زنده عدول نشده ، جایز است و پس از عدول ، رجوع مجدد به میّت جایز نیست .

[س 40 کسانی که قصد بقاء بر تقلید از مجتهد میت را دارند، اجازه گرفتن از یکی از مراجع زنده واجب است ]

س 40: آیا بر مقلّدین امام راحل «قدس سره » و کسانی که قصد بقاء بر تقلید از ایشان را دارند، اجازه گرفتن از یکی از مراجع زنده واجب است ؟ یا این که اتفاق اکثر مراجع و علمای اسلام بر جواز بقاء بر میّت کافی است ؟

ج : با فرض اتفاق علما، مبنی بر جواز بقاء بر تقلید از میّت ، بقاء بر تقلید امام (ره ) جایز است و در این مورد نیازی به رجوع به مجتهد معینی نیست .

[س 41 بقاء بر تقلید از میّت در مسأله ای که به آن عمل کرده و یا نکرده ]

س 41: نظر شریف جناب عالی راجع به بقاء بر تقلید از میّت در مسأله ای که مکلّف در حال حیات مرجع به آن عمل کرده و یا نکرده ، چیست ؟

ج : بقاء بر تقلید میّت در همه مسائل حتی در مسائلی که تا کنون مکلّف به آنها عمل نکرده است ، جایز و مجزی است .

[س 42 جواز بقاء بر تقلید]

س 42: بنا بر جواز بقاء بر تقلید از میّت ، آیا این حکم شامل اشخاصی که در زمان حیات مجتهد مکلّف نبوده ولی به فتاوای آن مرجع عمل کرده اند، هم می شود؟

ج : اگر تقلید شخص غیر بالغ از مجتهد جامع الشرائط به نحو صحیح محقق شده باشد، باقی ماندن بر تقلید همان مجتهد بعد از فوتش جایز است .

[س 43 رجوع به مجتهد حی ]

س 43: ما از مقلدین امام خمینی «قدس سره » هستیم که بعد از رحلت جانسوز ایشان بر تقلید وی باقی مانده ایم . ولی چون در شرائط دشوار فعلی که ملت مسلمان با استکبار جهانی درگیر است ، با مسائل شرعی تازه ای روبرو می شویم و احساس می کنیم باید به حضرت عالی رجوع نماییم و از شما تقلید کنیم ، آیا این کار برای ما جایز است ؟

ج : بقاء بر تقلید از امام «قدس سره » برای شما جایز است و فعلًا نیازی به عدول از تقلید ایشان ندارید، در صورت نیاز به استعلام حکم شرعی در مسائل مستحدثه ، می توانید با دفتر ما مکاتبه نمایید.

[س 44 وظیفه مقلد در قبال مرجع تقلید]

س 44: وظیفه مقلد در قبال مرجع تقلید خود در صورتی که اعلمیت مرجع دیگری را احراز نماید، چیست ؟

ج : بنا بر احتیاط، واجب است در مسائلی که فتوای مرجع فعلی با فتوای مرجع اعلم اختلاف دارد، به مرجع اعلم عدول نماید.

[س 45 جواز رجوع از مرجع تقلید]

س 45: 1 در چه صورتی جایز است ، مقلد از مرجع تقلیدش عدول کند؟

2 آیا عدول از اعلم به غیر اعلم در مواردی که فتاوای مرجع اعلم منطبق با زمان نباشد و یا عمل به آن بسیار دشوار باشد، جایز است ؟

ج : 1 عدول از مرجع تقلید زنده به مجتهد دیگر، جایز نیست علی الاحوط، مگر در صورتی که مرجع دوم اعلم از مرجع اول و فتوای او در مسأله ای مخالف فتوای مجتهد اوّل باشد. 2 تنها گمان به ناهماهنگی فتاوای مرجع تقلید با زمان و شرایط حاکم بر آن و یا دشواری عمل به فتاوای او، سبب جواز عدول از مجتهد اعلم به مجتهد دیگر نمی شود.

مسائل متفرقه تقلید
[س 46 جاهل مقصّر]

س 46: مراد از جاهل مقصّر چه کسی است ؟

ج : جاهل مقصر به کسی گفته می شود که متوجه جهل خود بوده و راههای رفع جهالت خود را هم می داند، ولی در آموختن احکام کوتاهی می کند.

[س 47 جاهل قاصر]

س 47: جاهل قاصر کیست ؟

ج : جاهل قاصر کسی است که اصلًا متوجه جهل خود نیست و یا راهی برای برطرف کردن جهل خود ندارد.

[س 48 احتیاط واجب یعنی چه ]

س 48: احتیاط واجب چه معنایی دارد؟

ج : یعنی وجوب انجام یا ترک فعلی از باب احتیاط.

[س 49 فیه اشکال یعنی چه ]

س 49: آیا عبارت « فیه اشکال » که در بعضی از فتاوی ذکر می شود، دلالت بر حرمت دارد؟

ج : بر حسب اختلاف موارد، معنای آن فرق می کند. اگر اشکال در جواز باشد دلالت بر حرمت در مقام عمل دارد.

[س 50 فتوا یا احتیاط]

س 50: عبارت های « فیه اشکال »، «مشکل »، « لا یخلو من اشکال »، « لا اشکال فیه » فتواست یا احتیاط؟

ج : همه این عبارت ها دلالت بر احتیاط دارند، مگر عبارت « لا إشکال فیه » که فتوی است .

[س 51 فرق بین عدم جواز و حرام ]

س 51: فرق بین جایز نبودن و حرام چیست ؟

ج : در مقام عمل بین آنها فرقی نیست .

مرجعیّت و رهبری
[س 52 حکم و فتوا]

س 52: در صورت تعارض فتوای ولی امر مسلمین با فتوای مرجعی در مسائل سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی وظیفه شرعی مسلمانان چیست ؟ آیا معیاری برای تفکیک احکام صادره از طرف مراجع تقلید و ولی فقیه وجود دارد؟ مثلًا اگر نظر مرجع تقلید با نظر ولی فقیه در مسأله موسیقی اختلاف داشته باشد، متابعت از کدامیک از آنان واجب و مجزی است ؟ به طور کلی احکام حکومتی که در آن نظر ولی فقیه بر فتوای مراجع تقلید برتری دارد، کدام است ؟

ج : در مسائل مربوط به اداره کشور اسلامی و اموری که به عموم مسلمانان ارتباط دارد، نظر ولی امر مسلمین باید اطاعت شود. ولی در مسائل فردی محض ، هر مکلفی باید از فتوای مرجع تقلیدش پیروی نماید.

[س 53 اجتهاد متجزّی ]

س 53: همان گونه که مطّلع هستید در اصول فقه از مسأله ای تحت عنوان «اجتهاد متجزّی » بحث می شود، آیا اقدام امام خمینی «قدس سره » در تفکیک مرجعیت و رهبری ، گامی در تحقق تجزّی در اجتهاد محسوب نمی شود؟

ج : تفکیک بین رهبری ولی فقیه و مرجعیت تقلید، ربطی به مسأله تجزّی در اجتهاد ندارد.

[س 54 اگر مقلد یکی از مراجع باشم ]

س 54: اگر مقلد یکی از مراجع باشم و در این حال ولی امر مسلمین اعلان جنگ یا جهاد بر ضد کفار ظالم نماید و مرجع تقلید من اجازه شرکت در جنگ را ندهد،

آیا ملزم به رعایت نظر وی هستم ؟

ج : در مسائل عمومی جامعه اسلامی که یکی از آنها دفاع از اسلام و مسلمین بر ضد کفار و مستکبران متجاوز است ، اطاعت از حکم ولی امر مسلمین واجب است .

[س 55 تعارض حکم با فتوا]

س 55: حکم یا فتوای ولی امر مسلمانان تا چه حد قابل اجرا می باشد؟ و در صورت تعارض با رأی مرجع تقلید اعلم ، کدامیک مقدم است ؟

ج : اطاعت از حکم ولی فقیه بر همگان واجب است و فتوای مرجع تقلید نمی تواند با آن معارضه کند.

ولایت فقیه و حکم حاکم
[س 56 اعتقاد به ولایت فقیه ]

س 56: آیا اعتقاد به اصل ولایت فقیه از جهت مفهوم و مصداق یک امر عقلی است یا شرعی ؟

ج : ولایت فقیه که عبارت است از حکومت فقیه عادل و دین شناس حکم شرعی تعبدی است که مورد تأیید عقل نیز می باشد، و در تعیین مصداق آن روش عقلائی وجود دارد که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بیان شده است .

[س 57 حکم شرعی در صورتی که ولی امر مسلمین بر خلاف آنها حکم نماید]

س 57: آیا احکام شرعی در صورتی که ولی امر مسلمین به دلیل مصالح عمومی مسلمانان ، بر خلاف آنها حکم نماید، قابل تغییر و تعطیل است ؟

ج : موارد این مسأله مختلف است .

[س 58 رسانه های گروهی و ولایت فقیه ]

س 58: آیا رسانه های گروهی در نظام حکومت اسلامی باید تحت نظارت ولی فقیه یا حوزه های علمیه و یا نهاد دیگری باشند؟

ج : اداره رسانه های گروهی باید تحت امر و اشراف ولی امر مسلمین باشد و در جهت خدمت به اسلام و مسلمین و نشر معارف ارزشمند الهی به کار گمارده شود، و نیز در جهت پیشرفت فکری جامعه اسلامی و حل مشکلات آن و اتحاد مسلمانان و گسترش اخوت و برادری در میان مسلمین و امثال این گونه امور از آن استفاده شود.

[س 59 کسی که اعتقاد به ولایت مطلقه فقیه ندارد]

س 59: آیا کسی که اعتقاد به ولایت مطلقه فقیه ندارد، مسلمان حقیقی محسوب می شود؟

ج : عدم اعتقاد به ولایت مطلقه فقیه ، اعم از این که بر اثر اجتهاد باشد یا تقلید، در عصر غیبت حضرت حجت «ارواحنا فداه » موجب ارتداد و خروج از دین اسلام نمی شود.

[س 60 آیا ولی فقیه ولایت تکوینی دارد]

س 60: آیا ولی فقیه ولایت تکوینی دارد که بر اساس آن بتواند احکام دینی را به هر دلیلی مانند مصلحت عمومی ، نسخ نماید؟

ج : بعد از وفات پیامبر اکرم « صلی اللّه علیه و آله » امکان نسخ احکام دین اسلام وجود ندارد، و تغییر موضوع یا پیدایش حالت ضرورت و اضطرار یا وجود مانع موقتی برای اجرای حکم ، نسخ محسوب نمی شود، و ولایت تکوینی ، اختصاص به معصومین «علیهم السلام » دارد.

[س 61 ولایت فقیه و امور حسبیه ]

س 61: وظیفه ما در برابر کسانی که اعتقادی به ولایت فقیه جز در امور حسبیه ندارند، با توجه به این که بعضی از نمایندگان آنان این دیدگاه را ترویج می کنند، چیست ؟

ج : ولایت فقیه در رهبری جامعه اسلامی و اداره امور اجتماعی ملت اسلامی در

هر عصر و زمان از ارکان مذهب حقّه اثنی عشری است که ریشه در اصل امامت دارد، اگر کسی به نظر خود بر اساس استدلال و برهان به عدم لزوم اعتقاد به آن رسیده باشد، معذور است ، ولی ترویج اختلاف و تفرقه بین مسلمانان برای او جایز نیست .

[س 62 اوامر ولی فقیه ]

س 62: آیا اوامر ولی فقیه برای همه مسلمانان الزام آور است یا فقط مقلدین او ملزم به اطاعت هستند؟ آیا بر کسی که مقلد مرجعی است که اعتقاد به ولایت مطلقه فقیه ندارد، اطاعت از ولی فقیه واجب است یا خیر؟

ج : بر اساس مذهب شیعه همه مسلمانان باید از اوامر ولائی ولی فقیه اطاعت نموده و تسلیم امر و نهی او باشند، و این حکم شامل فقهای عظام هم می شود، چه رسد به مقلدین آنان . به نظر ما التزام به ولایت فقیه قابل تفکیک از التزام به اسلام و ولایت ائمّه معصومین (ع ) نیست .

[س 63 ولایت مطلقه ]

س 63: کلمه ولایت مطلقه در عصر پیامبر اکرم « صلی اللّه علیه و آله » به این معنی استعمال شده است که اگر رسول اکرم « صلی اللّه علیه و آله » شخصی را به انجام کاری امر کنند، انجام آن حتی اگر از سخت ترین کارها هم باشد بر آن فرد واجب است ، به طور مثال اگر پیامبر « صلی اللّه علیه و آله » به کسی دستور خودکشی بدهند. آن فرد باید خود را به قتل برساند. سؤال این است که آیا ولایت فقیه در عصر ما با توجه به این که پیامبر اکرم « صلی اللّه علیه و آله » معصوم بودند و در این زمان ولی معصوم وجود ندارد، به همان معنای عصر پیامبر « صلی اللّه علیه و آله » است ؟

ج : مراد از ولایت مطلقه فقیه جامع الشرائط این است که دین حنیف اسلام که آخرین دین آسمانی است و تا روز قیامت استمرار دارد دین حکومت و اداره امور جامعه است ، لذا همه طبقات جامعه اسلامی ناگزیر از داشتن ولی امر و حاکم و رهبر هستند تا امت اسلامی را از شر دشمنان اسلام و مسلمین حفظ نماید، و از نظام جامعه اسلامی پاسداری نموده و عدالت را در آن برقرار و از ظلم و تعدّی قوی بر ضعیف جلوگیری نماید، و وسائل پیشرفت و شکوفایی فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی را تأمین کند. این کار در مرحله اجرا ممکن است با مطامع و منافع و آزادی بعضی از اشخاص منافات داشته باشد، حاکم مسلمانان پس از این که وظیفه خطیر رهبری را طبق موازین شرعی به عهده گرفت ، باید در هر مورد که لازم بداند تصمیمات مقتضی بر اساس فقه اسلامی اتخاذ کند و دستورات لازم را صادر نماید. تصمیمات و اختیارات ولی فقیه در مواردی که مربوط به مصالح عمومی اسلام و مسلمین است ، در صورت تعارض با اراده و اختیار آحاد مردم ، بر اختیارات و تصمیمات آحاد امّت مقدّم و حاکم است ، و این توضیح مختصری در باره ولایت مطلقه است .

[س 64 اوامر حکومتی ]

س 64: آیا همان گونه که بقاء بر تقلید از میّت بنا بر فتوای فقها باید با اجازه مجتهد زنده باشد، اوامر و احکام شرعی حکومتی هم که از رهبر متوفّی صادر شده است ، برای استمرار و نافذ بودن احتیاج به اذن رهبر زنده دارد یا این که بدون اذن رهبر زنده هم خود به خود از قابلیت اجرائی بر خوردار است ؟

ج : احکام ولائی و انتصابات صادره از طرف ولی امر مسلمین اگر هنگام صدور، موقت

نباشد، هم چنان استمرار دارد و نافذ خواهد بود، مگر این که ولی امر جدید مصلحتی در نقض آنها ببیند و آنها را نقض کند.

[س 65 فقیهی اعتقاد به ولایت مطلقه فقیه ندارد]

س 65: آیا بر فقیهی که در کشور جمهوری اسلامی ایران زندگی می کند و اعتقادی به ولایت مطلقه فقیه ندارد، اطاعت از دستورات ولی فقیه واجب است ؟ و اگر با ولی فقیه مخالفت نماید فاسق محسوب می شود؟ و در صورتی که فقیهی اعتقاد به ولایت مطلقه فقیه دارد ولی خود را از او شایسته تر به مقام ولایت می داند، اگر با اوامر فقیهی که متصدی مقام ولایت امر است مخالفت نماید، فاسق است ؟

ج : اطاعت از دستورات حکومتی ولی امر مسلمین بر هر مکلفی و لو این که فقیه باشد، واجب است . و برای هیچ کسی جایز نیست که با متصدی امور ولایت به این بهانه که خودش شایسته تر است ، مخالفت نماید. این در صورتی است که متصدی منصب ولایت از راههای قانونی شناخته شده به مقام ولایت رسیده باشد. ولی در غیر این صورت ، مسأله به طور کلی تفاوت خواهد کرد.

[س 66 مجتهد جامع الشرائط در عصر غیبت ]

س 66: آیا مجتهد جامع الشرائط در عصر غیبت ولایت بر اجرای حدود دارد؟

ج : اجرای حدود در زمان غیبت هم واجب است و ولایت بر آن اختصاص به ولی امر مسلمین دارد.

[س 67 آیا ولایت فقیه یک مسأله تقلیدی است ]

س 67: آیا ولایت فقیه یک مسأله تقلیدی است یا اعتقادی ؟ و کسی که به آن اعتقاد ندارد چه حکمی دارد؟

ج : ولایت فقیه از شئون ولایت و امامت است که از اصول مذهب می باشد. با این تفاوت که احکام مربوط به ولایت فقیه مانند سایر احکام فقهی از ادلّه شرعی استنباط می شوند و کسی که به نظر خود بر اساس استدلال و برهان به عدم پذیرش ولایت فقیه رسیده ، معذور است .

[س 68 ولایت اداری ]

س 68: گاهی از بعضی از مسئولین ، مسأله ای به عنوان «ولایت اداری » شنیده می شودکه به معنای لزوم اطاعت از دستورات مقام بالاتر بدون حق اعتراض است . نظر جناب عالی در این باره چیست ؟ و وظیفه شرعی ما کدام است ؟

ج : مخالفت با اوامر اداری که بر اساس ضوابط و مقررات قانونی اداری صادر شده باشد، جایز نیست . ولی در مفاهیم اسلامی چیزی به عنوان ولایت اداری وجود ندارد.

[س 69 اطاعت از دستورات نماینده ولی فقیه ]

س 69: آیا اطاعت از دستورات نماینده ولی فقیه در مواردی که داخل در قلمرو نمایندگی اوست ، واجب است ؟

ج : اگر دستورات خود را بر اساس قلمرو صلاحیت و اختیاراتی که از طرف ولی فقیه به او واگذار شده است ، صادر کرده باشد، مخالفت با آنها جایز نیست .

 

 

 

فهرست