نگارش و پژوهش
سیّد محمّد فیض الله فاطمی فلّاح
موسسه تنظیم و حفظ و نشر آثار
استاد فاطمی فلّاح
سرشناسه | : | فاطمی فلاح، سیدمحمدفیضالله، ۱۳۴۶ - |
عنوان و نام پدیدآور | : | خوراک حلال/نگارش و پژوهش سید محمّد فیضالله فاطمی فلّاح. |
مشخصات نشر | : | تهران: تاویل، ۱۳۹۶. |
مشخصات ظاهری | : | ؟؟؟ ص: نمودار |
قیمت
شابک |
:
: |
150000 ریال
978-600-04-5793-8 |
وضعیت فهرست نویسی | : | فیپا |
یادداشت | : | کتابنامه. |
موضوع | : | مواد غذایی حلال، Halal food |
موضوع | : | مواد غذایی حلال، Halal food |
موضوع | : | مواد غذایی — جنبههای مذهبی – اسلام، Food — Religious aspects – Islam |
رده بندی کنگره | : | BP۱۹۴/۱/ف۲خ۹ ۱۳۹۵ |
رده بندی دیویی | : | ۲۹۷/۳۷۴ |
شماره کتابشناسی ملی | : | ۴۳۶۷۶۴۳ |
عنوان: خوراک حلال
نگارش و پژوهش: سیّد محمّد فیض الله فاطمی فلّاح
نوبت چاپ: اوّل
شمارگان: 1000
شابک: 8-5793-04-600-978
قیمت: 15000 تومان
نشانی و مرکز پخش: تهران، سید خندان، مسجد امام جعفر صادق(علیه السلام)
تلفن: 22222230
صندوق پستی: 139/16315
نشانی الکترونیک:www.emamemobin.ir
فهرست مطالب
الف- آیات الهی و تبیین اصول حلال .. 8
بهره حلال و داشتن تقوا و ایمان … 8
فصل دوم: مبانی شناخت ضوابط حلال
مبانی شناسایی ضوابط حلال .. 19
راههای شناخت عالمترین مجتهد و بهدست آوردن حکم فقهی… 21
چهار راه به دست آوردن فتوای مجتهد.. 22
رجوع به کارشناسان دارای شرایط جامع… 25
ب- تهیّه و فراوری خوراک حلال و سایر محصولات …. 30
انواع خوردنیها و آشامیدنیها . 33
مواد لبنی و فراوردههای شیری … 37
فصل چهارم: خوراکیهای غیرگوشتی
فرآوری مواد غذایی گیاهی، سبزیجات و نظیر آن … 47
پاکیزه کردن مواد غذایی اولیه کهنجس شده مانند: حبوبات و سایر مواد قابل آبکشی شرعی 48
مواد لبنی و فراوردههای شیری… 48
امولسیفایرها (Emulsifier) .. 51
فصل پنجم: خوراکیهای گوشتی حلال
ضوابط سر بریدن و شكار جانوران با آیین حلال .. 61
حیوان ذبح شده به دست اهل کتاب …. 64
د: رو به قبله بودن جانور .. 66
ه: زنده بودن جانور قبل ذبح . 67
ص: یاد خدا هنگام سر بریدن … 67
اجزای حرام حیوانات حلال گوشت …. 70
برخی احکام دیگر حیوانات حلال و حرام .. 71
شکار حیوانات حلال گوشت وحشی ….. 75
غذاهای دریایی، میگو و خاویار .. 81
ملاک در حرام گوشت بودن حیوانات ناشناخته .. 85
فصل ششم: محصولات غیرخوراکی حلال از جانوران
2- از غیر مسلمان خریداری شده … 91
گوشتها و پوستهایی که در بازار غیرمسلمانان فروخته میشوند .. 92
فصل هفتم: بهداشت و آداب خوراک حلال
شستن دستها، پیش و پس از غذا خوردن … 97
رهنمودهای امام مجتبی 5G6 دربارهی سفره . 99
سیرهی پیامبر5a6 در خوردن و آشامیدن … 102
آدابی که در حین غذا خوردن سفارش شده …. 103
نخوردن گوشت به مدّت چهل روز .. 104
تمیز نکردن کامل استخوان و نخوردن مغز استخوان … 105
تأکید بر خوردن ناشتایی و شام و نهی از واگذاردن آن … 106
مواردی که از آنها نهی شده است …. 109
آداب سفارش شده برای بعد از غذا . 113
خوردن هرمیوه درآغاز فصلش و پرهیز از آن درپایان آن فصل … 116
رعایت غذا و میوهی هر فصل … 117
رهنمود امام صادق 5G6درباره نوشیدن … 120
آشامیدن در ظرفهای مسی ….. 120
نوشیدن آب در میان خوردن غذا . 121
خوردن گوشت نمک سود خشک شده …. 122
کوتاه کردن سبیل و ناخن در هر جمعه .. 124
برخی از عوامل بیماریهای دهان و دندان … 126
دوری از ناپاکیها (نجاسات) یازده گانه، در حلال .. 135
گونههای نجاسات و احکام آن … 135
مایع تاول و آمنیوتیک در اطراف جنین …. 138
اهل کتاب و فرقههای باطل … 142
یازدهم / عرق جانور نجاست خوار .. 144
عرق انسان جُنُب شده از راه حرام .. 145
2- (از پاک کنندهها) زمین …. 157
9- استبراء (برکنار داشتن جانور نجاست خوار).. 160
سایر موارد در پاک کنندهها. 161
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین، والصلاة والسلام على سیدنا و نبینا محمد وآله الطاهرین، سیما بقیة الله فی الأرضین ارواحنا فداه
قالَ الله تَعالی:”وَ کُلُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ حَلالًا طَیباً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ”
از آنچه خداوند به شما روزى داده است، حلال و پاکیزه بخورید و از (مخالفت) خداوندى که به او ایمان دارید، بپرهیزید.[1]
منزّه و پاک است، خدای بیهمتا و بیمانندی که همهی هستی را از باب حکمت کاملهاش نیازمند و محتاج به رزق و روزی آفریده و ذات غیر قابل تصوّرش از همهی هستی بینیاز است. (و هو یطعم ولایطعم: او طعام و خوراک میبخشد و از خوراک بینیاز است[2]) و سپاس بیمنتها شایستهی پروردگار مهربانی است، که همهی نیازهای بشر را در این هستی برآورده ساخته و او را با اندیشه و تعقّل توانایی بخشیده، تا نیاز خود را از راه درستی که، فرستادهها و پیامبران الهی به او آموخته اند، برآورده سازد.
او را ستایش نموده و بر اولیای بزرگوار، انبیا و فرستادگان نزدیکش به ویژه آخرین سرور و سالار آنها، حضرت محمّد مصطفی5a6 و اهل بیت بزرگوار5D6 و پاک سرشت آن حضرت ارواحنا فداهم درود و سلام و صلوات میفرستیم.
و چه زیبا در کتاب محبت و هدایت، اهمیت طعام و خوراک انسانها را بیان فرمودند: «فَلْینظُر الْإنسانُ إلی طَعامِهِ» (پس باید انسان به آن چه خوراک اوست، بنگرد، سوره مبارکه عبس/ آیه 24 ) و همچنین، در سوره مبارکه کهف/ آیه 18 درباره خوراک جوانان مؤمن اصحاب کهف میفرماید: «فَلْینْظُرْ ایها ازکی طعاماً» (پس برای تهیّه خوراک، بنگر چه خوراکی [از جهت رعایت اصول الهی] پاکیزهتر میباشد.)
آری، غذای طیب و حلال، از نعمتهای الهی است که زمینه رسیدن به سایر خیرات و برکات بوده و رشد و تعالی مادّی و معنوی را فراهم میسازد ، که باید سپاس گزار بود. و نقطه مقابل آن حرام است که باید، از غذای خبیث و ناپاک و حرام دوری کنیم.
بشر، آفریده خدای متعال، بخشی از طبیعت هستی است که محتاج آفریده شده است. اما راه درست و پسندیدهی برآوردن احتیاجات را باید از مبدأ فیض عالم و خالق و پرورش دهنده هستی بیاموزد، تا به کمالات انسانی برسد.
ناگفته پیداست که از آفرینش انسان، مقصود و هدفی در نظر گرفته شده، که همان دریافت معرفت و رسیدن به کمالات الهی در عقیده، اخلاق و رفتارهای درست فردی و اجتماعی و نزدیکی به خداست، تا احساس خوشبختی و درک سعادت در عوالم گوناگون وجود، فراهم و دست یافتنی گردد، و این شدنی نیست، مگر با پذیرش هدایت از دستورات آفریننده حکیم عالم، او که دانا به اسرار وجود انسان و سایر موجودات است، با فرستادن پیام آوران الهی، تاریکی نادانی و سرگردانی را از بشریت برداشته و نیاز همه ابعاد وجود با شرافت انسان را، به عنوان کاملترین عنصر هستی، برآورده ساخته است.
یکی از نیازهای بشر، خوردن و آشامیدن است که باید از راه پسندیده، حلال و پاک برآورده شود. آشکار است که این دو نیاز و عمل انسانی، زمانی درست انجام میپذیرد که شرایط به دست آوردن، گردآوری و فرآوری مواد خوردنی و آشامیدنی و شیوه مصرف آنها از جهت ظاهر و باطن رعایت شود.
رعایت شرایط ظاهری مانند بهداشت، ترکیب درست و… که در جای خودخواهد آمد، اما احکام الهی بر اساس حکمت و مصلحت انسانها و هستی، در نظر گرفته شده که رعایت آنها لازم است، تا انسان علاوه بر رفع نیاز ظاهری به مصالح روحی و معنوی و درک کمالات الهی، نیز دست یابد و از ناپسندیها و امور حرام دوری کند، که با رعایت احکام شرعی و دینی، این مقصود برآورده میشود.
هم چنین دستورات دیگر، نیز، در احکام خوردنیها و آشامیدنیها مطرح است که همه آنها در یک پیش گفتار و هشت فصل بیان میشود.
نیاز به یادآوری است که تلاش شده، موارد غیر اختلافی برای همگان، آورده شود و در صورت اختلاف فتوای مراجع، مقلدین محترم به رساله مرجع معظم خود مراجعه نمایند.
معارف اسلام عزیز، برای بیان و بازگویی حقایق و نظام حاکم بر عالم هستی و راه رسیدن به سعادت و خوشبختی پایدار و همیشگی در عوالم وجود است که نسبت به عرصهها و زمانها، در قرآن و سنت اهل بیت وحی: به سه دستهی اساسی بخش میگردد.
1- عقاید و باورهای حقیقی هستی
2- اخلاق و روشهای پسندیده رفتاری
3- اعمال و کردارهایی که خدای متعال از جهت تکلیف برای رشد و کمال انسانها قرار داده است.این نوشتار به بخش سوم از دانشهای نامبرده، میپردازد.
در پایان، از دوستان اهل علم و ایمان، امید میرود، تا ما را در بهبود بهتر و برطرف کردن عیوب احتمالی این اثر ارزشمند و مورد نیاز، بهره مند و در خیرات و برکات الهی آن سهیم گردند.
آمین یا ربّ العالمین
«رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا بِقَبُولٍ حَسَنٍ إِنَّکَ أَنتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ
والْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ»
اقلّ العباد- سید فیض الله فاطمی فلاح
فصل اول
کلیات
اهمیت محصول و خوراک حلال
اهمیت حلال پاکیزه، از آیات الهی و فرمایشات نورانی خاندان وحی: شناخته میشود، که سازگار با فطرت الهی و رشد انسانی است. و تاثیرات شگرفی بر رفتار، ظاهر و باطن انسانها میگذارد، همان طور که آلودگی جسم، انسان را بیمار میکند و در معرض نابودی قرار میدهد و با رعایت بهداشت با شیوههای گوناگون، از آن پیشگیری میکنیم، مصرف حرام نیز، آثار منفی بسیار گستردهیی دارد، که با مصرف حلال پاک و گوارا، از آلوده کنندههای زیان رسان به روح و جان، دوری میورزیم. و باید گفت حلال، تنها راه رسیدن به همه خوبیها و نیکیها برای همه جوامع بشری است.
از این رو میبینیم، عنوان حلال، یک باور حقیقی الهی است که مورد استقبال گسترده بین المللی، قرار گرفته و یک استاندارد قابل اعتماد و برتر شناخته میشود، پس باید مسئولین ارجمند غذای حلال با توجه به سرچشمههای اصیل و ژرف دینی و علمی، همراه با نیتی خالص و خداپسندانه، برای گسترش فرهنگ ناب اسلام، اعتماد مسلمین و جامعه جهانی در کاربرد خوراک حلال را ارج نهاده و این موقعیت الهی را پاس دارند.
با توجه به اهمیت موضوع، ابتدا برخی آیات و روایات اهل بیت: ارائه به دانش پژوهان گرامی میگردد.
الف- آیات الهی و تبیین اصول حلال
بهره حلال و داشتن تقوا و ایمان
1. “وَ کُلُوا مِمّا رَزَقَکُمُ اللّهُ حَلالاً طَیبًا وَ اتَّقُوا اللّهَ الَّذی أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ”[3]
«و از نعمتهای حلال و پاکیزه یی که خداوند به شما روزی داده است، بخورید! و از (مخالفت) خداوندی که به او ایمان دارید، پروا داشته باشید.»
2. “فَکُلُوا مِمّا غَنِمْتُمْ حَلالاً طَیبًا وَ اتَّقُوا اللّهَ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ”[4]
«از آن چه به شما فایده و غنیمت رسیده، حلال و پاکیزه بخورید؛ و از خدا پروا داشته باشید؛ خداوند آمرزنده و مهربان است!»
طیبات و پاکیزهها حلال و خبایث(که طبع انسان از آنها نفرت دارد) حرام است.
* حکمت حلال، پاک بودن آن و حکمت دوری از حرام، ناپاکی و زیان بار بودن آنها است، پس باید از احکام حلال پیروی نمود، حتی اگر به حکمت آن آگاه نباشیم.
3. “الَّذینَ یتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِی الْأُمِّی الَّذی یجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجیلِ یأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ ینْهاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ یحِلُّ لَهُمُ الطَّیباتِ وَ یحَرِّمُ عَلَیهِمُ الْخَبائِثَ وَ یضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتی كانَتْ عَلَیهِمْ فَالَّذینَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذی أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ”[5]
«آن کسانی که از فرستاده(خدا)، پیامبر «امّی» پیروی میکنند؛ پیامبری که صفاتش را، در تورات و انجیلی که نزدشان است، مییابند؛ آنها را به معروف دستور میدهد، و از منکر باز میدارد؛ چیزهای پاکیزه را برای آنها حلال میشمرد، و ناپاکیها را تحریم میکند؛ و بارهای سنگین (کفر و شرک)، و زنجیرهایی(بندگی غیر خدا) را که بر آنها بود (از دوش و گردنشان) بر میدارد، پس کسانی که به او ایمان آوردند، و حمایت و یاریش کردند، و از نوری که با او فرستاده شده، پیروی نمودند، آنان رستگارانند.»
3. “یسْئَلُونَكَ ماذا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّیباتُ وَ ما عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوارِحِ مُكَلِّبینَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَكُمُ اللَّهُ فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَیكُمْ وَ اذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَیهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَریعُ الْحِسابِ” [6]
«از تو میپرسند، چه چیزهایی برای آنها حلال شده است؟ بگو: «آن چه پاکیزه است، برای شما حلال گردیده؛ (و نیز شکار) جانوران شکاری و سگهای آموخته (و تربیت یافته)، که از آن چه خداوند به شما یاد داده، به آنها بیاموزید، (بر شما حلال است؛) پس، از آن چه، این جانوران برای شما (شکار میکنند و) نگاه میدارند، بخورید؛ و نام خدا را (به هنگام فرستادن جانور برای شکار) بر آن ببرید؛ و از خدا پروا دارید که خداوند سریع الحساب است!»
4. وَ ما لَكُمْ أَلاَّ تَأْكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَیهِ وَ قَدْ فَصَّلَ لَكُمْ ما حَرَّمَ عَلَیكُمْ إِلاَّ مَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَیهِ وَ إِنَّ كَثیراً لَیضِلُّونَ بِأَهْوائِهِمْ بِغَیرِ عِلْمٍ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُعْتَدینَ”[7]
«چرا از چیزهایی (گوشتها) که نام خدا بر آنها برده شده، نمیخورید! در حالی که (خداوند) آن چه را بر شما حرام بوده، بیان کرده است! مگر این که ناچار باشید؛ (که در صورت ناچاری و اضطرار، خوردن از گوشت حرام جانوران روا است.) و بسیاری، به خاطر هوی و هوس و بیدانشی، (دیگران را) گمراه میسازند؛ و پروردگارت، تجاوزکاران (از حدود الهی) را بهتر میشناسد.»
5. “یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُحَرِّمُوا طَیباتِ ما أَحَلَّ اللّهُ لَکُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللّهَ لا یحِبُّ الْمُعْتَدینَ”[8]
«ای کسانی که ایمان آوردهاید! چیزهای پاکیزه را که خداوند برای شما حلال کرده است، حرام نکنید! و از حدّ، تجاوز ننمایید! زیرا خداوند متجاوزان (از حدود) را دوست نمیدارد.»
6. “قُلْ أَرَأَیتُمْ ما أَنْزَلَ اللّهُ لَکُمْ مِنْ رِزْقٍ فَجَعَلْتُمْ مِنْهُ حَرامًا وَ حَلالاً قُلْ آللّهُ أَذِنَ لَکُمْ أَمْ عَلَی اللّهِ تَفْتَرُونَ”[9]
«بگو: «آیا روزیهایی را که خداوند بر شما فرستاده، دیدهاید، که برخی از آن را حلال، و برخی را حرام نمودهاید؟!»، بگو: « آیا خداوند به شما اجازه داده، یا بر خدا دروغ میبندید (و از پیش خود، حلال و حرام را تعیین میکنید؟!)»
7. “وَ لا تَقُولُوا لِما تَصِفُ أَلْسِنَتُکُمُ الْکَذِبَ هذا حَلالٌ وَ هذا حَرامٌ لِتَفْتَرُوا عَلَی اللّهِ الْکَذِبَ إِنَّ الَّذینَ یفْتَرُونَ عَلَی اللّهِ الْکَذِبَ لا یفْلِحُونَ “[10]
«برای دروغی که بر زبانتان روان میشود، (و چیزی را روا و چیزی را ممنوع میکنید، ) نگویید: «این حلال است و آن حرام»، که بر خدا دروغ ببندید، به راستی کسانی که به خدا دروغ میبندند، رستگار نخواهند شد!»
ارزش حلال
“قُلْ لا یسْتَوِی الْخَبیثُ وَ الطَّیبُ وَ لَوْ أَعْجَبَكَ كَثْرَةُ الْخَبیثِ فَاتَّقُوا اللَّهَ یا أُولِی الْأَلْبابِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ”[11]
«بگو: (هیچگاه) ناپاک و پاک برابر نیستند؛ هر چند فزونی ناپاکها، تو را به
شگفتی اندازد! از (مخالفت) خدا بپرهیزید، ای دارندگان خرد، شاید رستگار شوید!»
ب- روایات
1. قال الامام الصادق 5G6: “حَلَالُ مُحَمَّدٍ حَلَالٌ أبَداً إلَى یوْمِ الْقِیمَةِ، وَ حَرَامُهُ حَرَامٌ أبَداً إلَى یوْمِ الْقِیمَةِ. لَا یكُونُ غَیرَهُ وَ لَا یجِىءُ غَیرُهُ”.[12]
امام صادق5G6 فرمودند: «حلال حضرت محمّد5a6 برای همیشه تا روز رستاخیز، حلال است و حرام او برای همیشه تا روز رستاخیز، حرام است. غیر این نیست و جدا از آن نیست و جز آن نخواهد شد.»
2. قالَ رَسُولُ اللهِ5a6: حَلَالٌ بَینٌ وَ حَرَامٌ بَینٌ وَ شُبُهَاتٌ تَتَرَدَّدُ بَینَ ذَلِكَ فَمَنْ تَرَكَ الشُّبُهَاتِ نَجَا مِنَ الْمُحَرَّمَاتِ وَ مَنْ أَخَذَ بِالشُّبُهَاتِ ارْتَكَبَ الْمُحَرَّمَاتِ وَ هَلَكَ مِنْ حَیثُ لَا یعْلَمُ؛
پیامبر خدا5a6 فرمودند: (امور سه گونه است:) حلال آشکار و روشن و حرام آشکار و بدون ابهام و شبهات که بینابین این دو است. هر کس شبهات را ترک کند، از محرمات نجات مییابد و هر کس به شبهات دست یابد، مرتکب محرمات میشود و ندانسته هلاک و نابود میگردد.[13]
دوری از حرام یقینی
قال الامام الصادق5G6: “كُلُّ شَیءٍ هُوَ لَكَ حَلَالٌ حَتَّى تَعْلَمَ أَنَّهُ حَرَامٌ بِعَینِهِ فَتَدَعَهُ مِنْ قِبَلِ نَفْسِكَ”
امام صادق5G6 فرمودند: «همه چیزها حلال است، تا این که حرام بودن آن برایت آشکار، معین و معلوم گردد، پس آن حرام یقینی شده، را رها نما.»[14]
حلال ارزشمند
1. قالَ رَسُولُ اللهِ5a6: “طَلَبُ الْحَلالِ فَریضَةٌ عَلی کُلِّ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَةٍ.”
پیامبر خدا5a6 فرمودند: «جستجوی حلال، بر هر مرد و زن مسلمانی واجب است.»[15]
2. قالَ رسول اللّه5a6: “ما جاءَنی جِبریلُ إلاّ أمَرَنی بِهاتَینِ؛ قالَ: تَقولُ: اللّهُمَّ ارزُقنی طَیبا، وَاستَعمِلنی صالِحا؛”
پیامبر خدا5a6 فرمودند: «جبرئیل نزد من نیامد، جز آن که به این دو چیز فرمانم داد؛ گفت: بگو: بار خدایا! مرا روزى پاکیزه عطا فرما؛ و در کارِ شایسته ام بدار»[16]
3. قالَ رسول اللّه5a6: “مَنْ اَحَبَّ اَنْ یسْتَجابَ دُعاؤه فَلْیطِبْ مَطْعَمَهُ وَ مَکْسَبَهُ”
پیامبر خدا5a6 فرمودند: «كسی كه دوست دارد دعایش مستجاب گردد باید غذا و كسب خود را پاك كند.»[17]
4. قال امیرالمومنین الامام علی5G6: “حُسْنُ الْخُلْقِ فى ثَلاثٍ: اجتناب الْمَحارِمِ وَ طَـلَبُ الْحَلالِ وَ التَّـوَسُّعُ عَلَى الْعِیالِ؛”
حضرت امیرالمؤمنین، علی5G6فرمودند: «منش نیک در سه چیز است: دورى كردن از حرام، خواستن حلال و فراهم آوردن آسایش و رفاه براى خانواده.»[18]
حرام ناپسند
قال امیرالمومنین الامام علی5G6بِئْسَ الطَّعامُ الحَرام”
حضرت امیرالمؤمنان علی(علیه السلام) فرمودند: «خوراکحرام، بد خوراکی است.»[19]
در حرام خیری نیست
1. قال الامام العسکری5G6″لا خَیرَ فی شَئٍ اَصلُهُ حَرام و لا یحِلُّ استعمالُه”
امام حسن عسکری5G6 فرمودند: «چیزی که اصل و بنیانش از حرام باشد، خیری در آن نیست و کاربرد آن حلال نمیباشد.»[20]
2. قال الامام الصادق5G6 و اَحاطوا بالحسین5G6مِن کل جانب… حتی قال لهم:” … فقد مُلِئَت بطونُکم مِنَ الحرام و طُبع علی قلوبکم”
امام صادق5G6 فرمودند: «(در روز عاشورا هنگامی که لشگر عمر سعد) امام حسین5G6 را از هر طرف دوره کردند و دور وی (برای جنگ با آن حضرت) حلقه زدند، حضرت از آنها خواست که ساکت شوند (تا آنها را موعظه نماید)، اما آرام نشدند و به سخنانش گوش فرا ندادند، حضرت خطاب به آنها فرمودند:… شکمهایتان از حرام پر شده و بر دلهایتان مُهر خورده است.»[21]
3. قال الامام الهادی5G6″اِنَّ الحَرامَ لا ینمى وَ اِن نَمى لا یبارَكُ لَهُ فیهِ وَ ما اَنفَقَهُ لَم یؤجَر عَلَیهِ وَ ما خَلَّـفَهُ كانَ زادَهُ اِلَى النّارِ”
امامهادی5G6 فرمودند:«به راستى كه حرام، افزایش نمىیابد و اگر افزایش یابد، بركتى ندارد و اگر انفاق شود، پاداشى ندارد و اگر بماند، توشهاى به سوى آتش (در آخرت) خواهد بود.»[22]
اهمیت شناخت حلال و حرام
قال امیرُالمومنین الامام علی5G6″مَعاشَرِ الّناسَ الْفِقْهَ ثُمَّ المَتْجَر وَ اللهِ لَلِرّبا فی هذِهِ الاُمّة اَخفی من دَبیب النَّمل علی الصّفا”
امام امیر المومنین علی5G6 فرمودند: «ای مردم! در آغاز فقه و احکام دینی (را فرا گیرید) و سپس تجارت کنید، به خدا سوگند! ربا در میان این امت، پنهان تر از حرکت آرام مورچه بر روی سنگ صاف است.»[23]
جای دیگری به این مضمون فرمودند که، «ربا پنهانتر از حرکت مورچه سیاه بر روی سنگ سیاه در شب تاریک است.»
چکیده این بخش
1- بدون دانش حلال و حرام، بسیاری از مردم به گمراهی دچار میشوند.
2- حلال و حرام ابدی و همیشگی میباشد (دگرگون نمیشود)[24]
3- حلال و حرام ضابطه الهی دارند و از مشتبه(مشکوک به حرام) باید دوری کرد.
4- همه چیزها حلال است، تا این که حرام بودن آن برایت آشکار، معین و معلوم گردد.
5- حلال و روای شرعی از سوی خدای متعال میباشد و آن را کسی نمیتواند حرام کند.
6- آن چه حلال شمرده شده است، برای بندگان خدای متعال، کافی و بهتر است.
7- اگر نام خدای متعال بر غذاهایی (گوشت کشتار شرعی) برده شده باشد، خوردنش روا است و روا را نباید ناروا دانست.
8- خبیث(ناپاک) که در برابر طیب(پاک) میباشد، حرام است، حتی اگر زیاد هم باشد و دوری از آن، نشانه خرد وتقوا و مایه رستگاری است.
9- چیزهای حرام، بارها از سوی خداوند متعال، روشن و آشکار شده است، که باید آن را فرا گرفت.
10- در شرایط اضطراری کاربرد غذای ممنوع شده به حد ضرورت، روا است.
11- چیزی که اصل و بنیانش از حرام باشد، خیری در آن نیست و آن حلال نمیباشد.
12- حرام، افزایش نمىیابد و اگر افزایش یابد، بركتى ندارد و اگر انفاق شود، پاداشى ندارد و اگر بماند، توشهاى به سوى آتش (در آخرت) خواهد بود.
فصل دوم
مبانی شناخت ضوابط حلال
مبانی شناسایی ضوابط حلال
باورشخص مسلمان، به اصول دین باید از روى علم و بصیرت باشد، و در اصول دین نباید پیروی بیدلیل نماید، یعنى کلام كسى را نباید بدون دلیل بپذیرد. ولى چنان چه شخص به عقاید درست اسلام یقین و باور داشته باشد، و آنها را بیان نماید ـ گرچه با دلیل تفصیلی نباشد ـ آن شخص مسلمان و مؤمن است، و همه احكام اسلام و ایمان بر او جارى مىشود و هم چون سایر افراد امّت مسلمان با او رفتار میشود.
و امّا در شناخت احكام دین ـ در غیر ضروریات و قطعیات ـ مانند حکم خدای متعال در کسب حلال و شیوه فرآوری غذای حلال پاکیزه و سایر افعال و کارها مثل نماز و روزه و … باید شخص، در یکی از سه وضعیت زیر قرار بگیرد؛
1- یا مجتهد باشد كه بتواند احكام را از روى دلایل فقهی و اصولی علمی به دست آورد.
2- یا از مجتهد پیروی كند.
3- یا از راه احتیاط، به گونه یی به وظیفه خود عمل نماید، كه یقین كند، که تكلیف خود را انجام داده است.
مثل اینکه: اگر عدّهیى از مجتهدین کاری را حرام مىدانند، و عدّه دیگر مىگویند حرام نیست، آن کار را انجام ندهد.
و اگر کارى را برخی واجب، و برخی مستحب میدانند، آن را به جا آورد.
پس كسانى كه مجتهد نیستند، و نمىتوانند به احتیاط عمل كنند، واجب است از مجتهد پیروی نمایند که به راستی رجوع به آگاه و کاربلد است که امری عقلی و شرعی است.
هم چنین، بر مكلّف لازم است، مسائلى را كه احتمال مىدهد، با یاد نگرفتن آنها در معصیت ـ یعنى ترك واجب یا کنش حرام ـ واقع مىشود، یاد بگیرد، تا از گناه دوری نموده و به هلاکت نیفتد، که مبحث شناخت حلال و حرام، در بخش خوردنیها و نوشیدنیها از مهمترین مسایل است، که همه انسانها در شبانه روز به آن نیازمندند و در بهبود زندگی بشری، بسیاری از اصول و قواعد رستگاری بر آن استوار گردیده است. از این رو، برای «دستیابی به علم و شناخت حلال» و هم چنین «راه فرآوری حلال» و «اخلاق حرفه ای حلال» باید نزد عالم دینی و مجتهد آگاه به مسایل دینی حلال رفت.
شناخت حلال و حرام
پس، انسان باید احکام حلال و حرام الهی را با آگاهی از راههای آن ، شناخته و به دست آورد، اگر میتواند از راه اجتهاد و یا احتیاط، در غیر این دو صورت وظیفهاش رجوع به کارشناس و پیروی از مجتهد جامع الشرایط میباشد.
راههای شناخت عالمترین مجتهد و بهدست آوردن حکم فقهی
نخست: آن كه خود انسان یقین كند، مثل آن كه و از اهل علم و دانای به ضوابط اجتهاد و آگاه به مبانی مجتهدین باشد، و بتواند مجتهد داناتر را بشناسد.
دوم: آن که دو نفر عالم و عادل كه خبره هستند و مىتوانند مجتهد داناتر را تشخیص دهند، و تصدیق كنند، بهشرط آن که دو نفر عالم و عادل دیگر با گفته آنان مخالفت ننمایند؛ بلكه اجتهاد یا دانایی عالم، به گفته یك نفر از اهل کارشناس و آگاه، كه مورد اطمینان باشد و از گفته اش اطمینان حاصل شود، نیز ثابت مىشود.
سوم: آن که انسان از راههاى خردمندانه به اجتهاد یا آگاهی فردى اطمینان پیدا كند، مثل آن که عدّهیى از اهل علم كه مىتوانند داناترین مجتهد را تشخیص دهند، و از گفته آنان اطمینان پیدا مىشود و مجتهد دانا تر بودن عالمی را تصدیق كنند. (بعضی داناتر و اعلم بودن مجتهد را لازم نمیدانند)
اینکه شخص مجتهد مورد رجوع مردم در پیروی احکام شرعی باید عادل نیز باشد و در احکام شرعی، عادل كسى است كه دارای قوه عدالت بوده و كارهایى را كه بر او واجب است به جا آورد، و كارهایى را كه بر او حرام است ترك كند، یعنی تقوا داشته و از انجام گناهان بزرگ و پافشاری بر گناهان کوچک دوری نماید.
و نشانه عدالت این است كه در ظاهر شخص خوبى باشد، و چنان چه از اهل محل یا همسایگان غیر مغرض، یا كسانى كه با او معاشرت دارند، حال او را بپرسند، خوبى او را تصدیق کنند و انجام گناه بزرگ و پافشاری بر گناه کوچک از او ندیده باشند.
چهار راه به دست آوردن فتوای مجتهد
نخست: شنیدن از خود مجتهد.
دوم: شنیدن از دو نفر عادل كه فتواى مجتهد را بیان كنند.
سوم: شنیدن از كسى كه انسان به گفته او اطمینان دارد.
چهارم: دیدن در رساله مجتهد در صورتى كه انسان به درستى آن رساله اطمینان داشته باشد
اسلام عزیز، حیات و زندگی پاکیزه را برای انسان پسندیده و این پاکیزگی در ابعاد گوناگون وجودی انسان، مانند خرد و اندیشه، نفس و روح، قلب و باطن، حواس چندگانه، کالبد و پیکر، رفتارها و ارتباطات انسان با چیزهای گوناگون و بهره برداری از آنها میباشد و برای پاکیزگی و طهارت مورد نیاز چیزهای گوناگون مانند خوراک، پوشاک، عبادات و… باید طهارت و نجاست و احکام آن را و هم چنین سایر موضوعات شرعی و احکام آنها را شناخت تا با رعایت آن به کمالات انسانی رسید. پس انسان اگر توانایی دارد، باید در احکام دین الهی مجتهد و کارشناس شود.
این شناخت و آگاهی و بصیرت از راه دو منبع الهی مطمئن و اساسی به نام قرآن کریم و سنّت پیامبر اکرم و عترت آن حضرت: به دست میآید و اگر رسیدن به این جایگاه علمی برای کسی فراهم نشد به حکم شرع و عقل برای برآوردن این نیاز مهم، سراغ کارشناس این امر، که عالم ربّانی و مجتهد دارای شرایط لازم است میرود، تا دانا شود و در شناخت احکام شرعی از جمله، احکام خوراک حلال و حرام از او پیروی نماید، بنابراین پیروی در فتوا، برای رفتن نزد کارشناس، برای شناخت حلال و حرام است. و اگر مجتهد به حکم الهی و فتوای آشکار نرسد، احتیاط مینماید که آن هم یا احتیاط مستحب است و یا احتیاط واجب که هرکدام، شرایطی دارند.
پس مجتهد در دستیابی حکم خدای متعال در کارها و موضوعات گوناگون، به یکی از دو نتیجه میرسد:
الف) به نظر قطعی که به آن فتوا میگویند و عمل به آن فتوا، برای پیرو، آشکار است و گاهی علاوه بر آن، به علت دلیلهای شرعی احتیاط مستحب نیز مینماید.
ب) دلیل قطعی برای حکم آن موضوع پیدا نکرده و به نظر قطعی نمیرسد و احتیاط میکند که رعایت آن احتیاط، واجب است ولی پیرو میتواند در این مورد به مجتهد دیگر که فتوا داده و از سایر مجتهدین پس از مرجع خودش، که داناتر است، در آن مسئله، رود.
گوناگونی احکام شرعی
در بخش بندی معارف الهی، برای انسانها، دیدیم که به تکالیف و دستورات عملی اسلام، «احکام» میگویند و از جمله حکمت آن را، قرآن کریم فرموده:
“ما یریدُ اللَّهُ لِیجْعَلَ عَلَیکُمْ مِنْ حَرَجٍ وَ لکِنْ یریدُ لِیطَهِّرَکُمْ وَ لِیتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ”
« خدا نمى خواهد بر شما تنگ بگیرد لیكن مى خواهد شما را پاك و نعمتش را بر شما تمام گرداند باشد كه سپاس [او] بدارید.»[25]
و یا آیه شریفه دیگر:
“یرِیدُ اللَّهُ بِكُمْ الْیسْرَ وَلَا یرِیدُ بِكُمْ الْعُسْرَ”
«خداوند براى شما آسانى و گشایش مىخواهد و براى شما سختی و دشوارى نمىخواهد.»[26]
این احکام به دو دسته اساسی بخش میگردد که در بخش حلال و حرام، و در بخش طهارت و نجاست، بسیار کاربرد دارد و دانستن آن لازم است.
اقسام احکام شرعی
اقسام احکام شرعی |
الف: تکلیفی |
ب: وضعی |
تکلیف ما نسبت به اشیاء و امور مختلف را معین میکند، که پنج نوع است:1- وجوب؛ مانند روزه 2-حرمت؛ مانند ربا 3- استحباب؛ مانند انفاق 4- کراهت؛مانند پرخوری 5- مباح؛ مانند نوشیدن آب |
عبارت است از سایر احکام به غیر پنج مورد بالا که وضعیت و کیفیت امور مختلف در ارتباط با اعمال را مشخص میکند. مانند پاک و طاهر بودن ماهی مردهای که با شرایط شرعی صید نشده، و حکم تکلیفی خوردن آن، حرمت(حرام) است. |
* هرجا که حکم وضعی نجاست چیزی باشد، حکم تکلیفی حرمت خوردن آن نیز جاری است.
* گاهی فقط یکی از دو حکم بالا، برای موضوعی میآید؛ مانند بطلان وضو که حکم وضعی است یا وجوب نماز که حکم تکلیفی است. و یا مانند پاکی حشرات که حکم وضعی آنها است، ولی خوردن آنها غیر از ملخ، حرام است که حکم تکلیفی آنهاست.
رجوع به کارشناسان دارای شرایط جامع
تقلید در احکام شرعی انجام دستور مجتهد است، و از مجتهدى باید پیروی كرد كه مرد بالغ، دانا، شیعه دوازده امامى، حلالزاده، زنده و عادل باشد و در صورت امکان احراز، از سایر مجتهدین در شناسایی احکام، داناتر باشد.
یعنی اگر فتوای مجتهدین در موارد محل ابتلاء گوناگون باشد، لازم است مجتهدى كه انسان از او پیروی مىكند، داناترین باشد، یعنى در فهمیدن حكم خدا از سایر مجتهدهاى زمان خود، در بهدست آوردن احکام از منابع آن، تواناتر باشد.
عدم تقلید
شخصی که مجتهد نیست و از مجتهد دارای شرایط لازم، در احکام پیروی نمیکند، وظیفه و کارهایی که انجام میدهد و نیاز به تقلید دارد، در صورتی پذیرفته است که یکی از موارد زیر میباشد:
الف- مطابق با حکم واقعی باشد که پی بردن به این امر، بسیار دشوار است.
ب- با نظر مجتهدی که باید از او پیروی میکرده یکی باشد.
ج- به صورتی انجام داده باشد که با احتیاط[27] موافق باشد.
حلال
حلال، گزینه برگزیده خدای متعال و بندگان شایسته اوست، که ضوابط تهیه لقمه حلال در دو بخش؛
الف- کسب مال و روزی حلال
ب- تهیّه، آمادهسازی و فراوری خوراک حلال و سایر محصولات حلال
که اسم غذای حلال به طور معمول در بخش دوم استفاده میشود.
این کتا ب بخش اول راکوتاه وبخش دوم (تهیّه و فرآوری خوراک حلال)را به طور مفصل بیان نموده است.
الف- كسب مال و روزی حلال
روزی بندگان و مخلوقات از طرف خدای متعال تضمین شده است. ولی سنت، روش و برنامه خدای متعال امتحان بندگان در امور مختلف از جمله، چگونگی به دست آوردن روزی است، که آیا از طریق صحیح حلال نیازهای خود را به دست میآورند؟ یا اینکه بیصبری کرده و آلوده به حرام میشوند؟!
همچنین برای روزی هر شخصی مقداری معین قرار داده، و باید از طریق تلاش پسندیده و حلال، به آن برسند. که آیات و روایات به آن اشاره میفرماید و در ذیل به بخشی از آن میپردازیم:
*”همانا خداست كه خود روزىبخش نیرومند استوار است”.[28]
*”و هیچ جنبندهای در این زمین نیست مگر آن كه روزى او بر عهده خداست، و او قرارگاه اصلى آنها و جایگاه موقت آنها را مىداند و همه در كتابى آشکار ثبت است”.[29]
*”و اگر خدا رزق و روزی را براى بندگانش وسعت دهد در زمین طغیان و ستم مىكنند از این رو به مقداری که میخواهد (صلاح میداند) نازل مىكند، که او نسبت به بندگانش آگاه و بینا است”.[30]
رسول اکرم5a6 فرمودند:
*”عبادت ده جزء است که نه جزء آن در کار و تلاش برای به دست آوردن روزی حلال است”.[31]
امام رضا 5G6 میفرمایند:
*”هر کس روزی را از راه حلالش بجوید و برای خود و خانوادهاش هزینه کند، همانند مجاهد در راه خداست”.[32]
رسول خدا5a6 میفرماید:
*”عبادت هفتاد قسم است، افضل اقسام آن طلب مال حلال است”.[33]
در این زمینه رسول خدا5a6 میفرماید:
*”هر گوشتی که از سحت (یعنی از غذای حرام خوارکننده و ذلّتآور) در بدن یک انسان بِرُوید، آتش سزاوارتر به آن است”.[34]
شخصی خدمت پیامبر اسلام5a6 آمد و عرض کرد: دوست دارم دعای من به اجابت برسد، پیامبر5a6 فرمود:
*”غذای خود را پاک کن و غذای حرام در معده خود وارد ننما”.[35]
پیامبر5a6 فرمودند:
*”هر کس لقمه حرام بخورد تا چهل روز دعایش مستجاب نگردد”.[36]
پیامبر5a6 فرمودند:
*”خدا را فرشتهاى است كه هر شب بر فراز بیتالمقدس بانگ مىزند: هر كس مال حرامى بخورد، خداوند از او نه صرف مىپذیرد و نه عدل. صرف، عمل مستحبى است و عدل، عمل واجب”.[37]
رسول خدا5a6 فرمودند:
*”هرگاه کسی لقمه حرامی بخورد، و در شکمش وارد شود تمام ملائکه آسمانها و زمین بر او لعنت میفرستند”.[38]
امام محمد باقر 5G6 فرمودند:
*”هرگاه مردی مالی از حرام به دست آورد، حتی در نطفهاش اثر سوء میگذارد”.[39]
امام صادق5G6 فرمودند:
*”نتیجه کسب حرام در ذریه و فرزندان آشکار میشود”.[40]
امیرالمؤمنین علی 5G6 فرمودند:
*”فرزندانتان را از شیر زناكار و دیوانه نگه دارید، شیر واگیر دارد (و خصوصیات روانى را همراه بعضى از خصائص جسمى منتقل مىكند).”.[41]
رسول خدا5a6 در آخرین خطبههایشان فرمودند:
*”هر کس مال حرامی به دست آورد خداوند از او صدقه، آزادکردن برده و حج و زیارت نپذیرد، و به عدد اجزای آن (مال حرام) برایش گناه بنویسد، و آنچه پس از مرگش بماند، توشه آتش جهنم او باشند”.[42]
رسول خدا5a6 فرمودند:
*”شبی که در معراج رفتم به قومى رسیدم كه در جلوشان مائدههایى از گوشت پاكیزه و گوشت پلید بود، آنها از گوشت كثیف مىخوردند و گوشت پاكیزه را كنار مىزدند، گفتم: جبرئیل اینها كیستند؟ گفت: اینان كسانى هستند كه حرام را مىخورند، حلال را ترك مىكنند، آنها از امّت تو هستند یا محمّد”.[43]
ب- تهیّه و فراوری خوراک حلال و سایر محصولات
دامنه حلال بسیار گسترده است و تنهادرمورد غذای حلال نیست، بلکه کارهای دیگری نیز در معرض احکام حلال و حرام میباشند؛ مانند روابط اجتماعی و خانوادگی، دارو و درمان، پوشاک، مواد آرایشی، خدمات مالی (معاملات شرعی مثل: کسب و کار، بیمه، بانک داری، بورس، مالی و …)، مواد بهداشتی، گردشگری، حمل و نقل، خدمات گوناگون (مانند: ورزش، رسانه، ارتباطات، تفریحات و …) و سایر ابعاد زندگی انسان که هر کدام نقش و جایگاه خود در سعادت دنیا و آخرت نسبت به دستورات پروردگار عالم هستی رادارد.
در این بخش، به تهیّه و فرآوری خوراک حلال میپردازیم، باشد تا سایر ابعاد زندگی با شرافت انسان آراسته به نور حلال گردد که همان رضایت خدای متعال میباشد.
برای دوری از زشتیها و ناپسندیهایی که طبع انسان از آن بیزار است (خبایث)و دوری از نجاسات و ناپاکیها به ویژه در خوردن و آشامیدن، شناخت مطهّرات و پاک کنندهها و شرایط و احکام آنها لازم است؛ تا غذا، جدا از حلال بودن، پاکیزه نیز باشد. از این رو پس از تشریح غذای حلال، پاک کنندهها و نجاسات نیز برای دوری جستن از آنها گفته خواهد شد، تا از برکت غذای حلال و پاک، علاوه بر جسم سالم ، دارای روحی با نشاطِ معنوی و طهارت باطنی، هم چنین عقلی نورانی با بصیرت نافذ، گردیم.
غذای حلال و پاک
همه چیزها در طبیعت، از جمله خوراکیهای طبیعی و مطبوع، پاک هستند، مگر نجاسات یازدهگانه (احکام آن خواهد آمد) و یا این که به یکی از نجاسات آلوده شده باشند که در این صورت، خوردن آنها حرام است. مگر این كه، طبق دستورات شرعی از نجاسات تطهیر و پاك شوند.
خوراکیهای حلال دارای ملاک، شرایط و دستوراتی هستند، که خواهد آمد. از جمله نیازهای مهم بشر، خوردن و آشامیدن است، که باید از راه حلال و پاکیزه برآورده شود، هم چنان که: بهداشت ظاهری غذا در به دست آوردن خوراک سالم و هماهنگ با طبع انسان، رعایت میگردد.
پس هر غذایی را که از هر راهی، گردآوری شده باشد، عقل سالم، شایسته خوردن نمیداند، بلکه باید از راه درست و رعایت آداب الهی پاک و حلال، که طبق دستورات خالق عالم و خدای متعال تهیّه شده، بخورد، تا علاوه بر رعایت بهداشت ظاهری و رفع احتیاجات جسمانی، بر سایر ابعاد عقلانی و معنوی وجود یک انسان با شرافت و طبیعت فطری و عقلی آن نیز، تاثیری درست و انسانی داشته باشد و این تاثیر درست، تنها با رعایت بهداشت باطنی که همان دستورات الهی برای تهیه غذای حلال میباشد، امکانپذیر است.
برای فراوری و تهیّه غذای حلال پاکیزه، باید گونهها و احکام خوردنیها و آشامیدنیها را شناخت تا با “شناخت و علم حلال” از حرام و نجس دوری نماییم. برای رسیدن به این هدف ارزشمند انسانی، توجه شما را به بخش بندیهای گونههای خوراکیها جلب مینماییم. و منظور از حلال در این نوشتار، تهیّه و آماده سازی خداپسندانه خوراکیها میباشد.
حلال و حرام در خوراک
پیش از آغاز بررسی شناخت مقرّرات حلال و حرام، دو آیه دیگر، از دستورات قانونگزار حلال و حرام در عالم هستی را بنگریم.
«قُلْ لا أَجِدُ فی ما أُوحِی إِلَی مُحَرَّماً عَلى طاعِمٍ یطْعَمُهُ إِلاَّ أَنْ یکُونَ مَیتَةً أَوْ دَماً مَسْفُوحاً أَوْ لَحْمَ خِنزیرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقاً أُهِلَّ لِغَیرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَإِنَّ رَبَّکَ غَفُورٌ رَحیمٌ»
بگو: در آن چه به من وحى شده است، طعام حرامى را نمىیابم که برخورنده یى که آن را مىخورد، حرام شده باشد، مگر این که مردار باشد یا خونى ریخته شده یا گوشت خوک باشد، که پلید است، یا دامى که آن را به نافرمانی (بدون مقررات شرعی) سر بریده، همان که هنگام سربریدنش نام غیر خدا را بر آن بردهاند، و هر کس به خوردن یکى از اینها ناچار و مضطرّ شود، به شرط آن که ناچارى او در اثر ستمکارى و سرکشى نباشد، بر او خوردنش جایز مىشود، چرا که خدا آمرزنده و مهربان است.[44]
«إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَیكُمُ الْمَیتَةَ وَالْدَّمَ وَلَحْمَ الْخَنزِیرِ وَمَآ أُهِلَّ لِغَیرِ اللّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیرَ بَاغٍ وَلاَ عَادٍ فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ»
جز این نیست كه [خدا] مردار و خون و گوشتخوك و آن چه را كه نام غیر خدا بر آن برده شده، حرام گردانیده است [با این همه] هر كس كه [به خوردن آنها] ناگزیر و مضطرّ شود و سركش و زیادهخواه نباشد، همانا خدا آمرزنده مهربان است.[45]
انواع خوردنیها و آشامیدنیها
انواع خوردنیها و آشامیدنیها |
غیرمایعات |
آب و غیرآب
|
مایعات |
حلال
حرام |
1-گیاهان |
میوهها
سبزیجات حبوبات خزهها |
2-حیوانات |
زمینی
پرندگان آبزیان حشرات و خزندگان |
3- افزودنیها و ترکیبات خوراکی |
حیوانی
گیاهی شیمیایی و صتعتی ترکیبی |
فصل سوم
مایعات و نوشیدنیها
الف: نوشیدنیهای حلال
نوشیدنیها که از گواراترین نعمتهای الهی بر بندگان است (كه همه آنها حلال بوده مگر آن كه از طرف خداوند متعال حرام شمرده شده باشد مانند: مست كنندهها و یا اینكه مضر باشد مانند: بنزین و یا اینكه از خبائث شمرده شود) به دو گروه اساسی، آب و غیرآب شناخته میشود،
آب
آب که از بهترین و سالمترین نوشیدنیهای حلال است، اقسام گوناگونی دارد که به طور اساسی میتوان آن را به دو بخش آبهای مضاف و مطلق تقسیم نموده و آب مطلق به پنج دسته تقسیم میشود که هر کدام به طور مشروح احکام ویژه خود را دارد که میتوانید در بخش مطهرات کتاب به آن رجوع کنید.
مواد لبنی و فراوردههای شیری
شیر و سایر فرآوردههای حیوانی از جهت حلال یا حرام بودن، پیرو حلال یا حرام بودن گوشت آن حیوان میباشد پس شیر جانوران حلال گوشت، پیرو همان جانور حلال بوده و پاک است و شیر و فرآوردههای لبنی حیوانات حرام گوشت، حرام میباشد و حیوانات دیگر که گوشت آنان مکروه است، شیر آن نیز مکروه است.
آب انگور جوشانده شده
آب انگوری که با آتش جوشانده شده (یعنی خود به خود یا در برابر آفتاب نجوشیده) پیش از آن که دو سوم آن بخار شود، پاک است (حکم وضعی)، ولی نوشیدن آن حرام است (حکم تکلیفی)، و پس از کم شدن دوسوم آن به وسیله جوشیدن، یک سوم به جا میماند و به آن شیره انگور میگویند، که حلال است و آن چه به جز آتش و حرارت جوش آمده با سرکه شدن حلال میشود و اگر مست کننده باشد، نجس و حرام خواهد بود.
مواد روغنی مایع
روغن جانوری حلال گوشت و غیر جانوری مانند گیاهی، که یقین به نجس بودن آن نباشد، و فرآوری آن از شیوهی حلال باشد، پاک و خوردن آن رواست.
سایر نوشیدنیها
همه نوشیدنیهای غیر مست کننده مانند انواع نوشابه، عرقیات گیاهی، مایعات دارویی و بدون الکل که پاک هستند، حلال میباشند. مگر آن که زیانآور بوده ویا مست کننده باشند و یا از پلیدیها که سرشت انسان از آنها تنفّر داشته و دوری میجوید که به آنها خبایث میگویند و حرام میباشند.
نوشابهها و سایر نوشیدنیهایی که اصل آنها پاک و حلال است و آشکار نیست که با بدن کافر تماس داشته یا نه، پاک است. (امروزه بیشتر این گونه چیزها را با دستگاه تهیه کرده و ظروف آن را پر میکنند.)
ب – نوشیدنیهای حرام
شراب
خدای سبحان در قرآن کریم میفرماید:
«ای مؤمنان! جز این نیست که شراب، قمار و نشانهای بتها (انصاب) و تیرهای فال (أزلام) پلید، از کردار شیطان است، پس از آن دوری کنید، امید آن که رستگار شوید. جز این نیست که شیطان میخواهد به وسیله شراب و قمار، در میان شما دشمنی و کینه بیندازد و شما را از یاد خدا و از نماز باز دارد، آیا شما رها کننده (اعمال ناپسند ذکر شده) و دست بردار هستید[46]؟! »
شراب و به طور کلی هر مایعی که ویژگی مست کنندگی داشته باشد و در اصل مایع باشد، نجس است، حتی اگر از نجاستهای دیگر مثل خون و بول پاک باشد، هرچند مقدار آن کم باشد و یا برای برخی اشخاص مستی نیاورد، که آشامیدن شراب، و یا هر مست کنندة دیگری حرام است.و اگر در اصل، مایع نبودهاند، نجس نیستند امّا نوشیدن یا استفاده از آنها حرام است، مثل همه مواد مخدر و قرصهای روان گردان.
و پیامبر بزرگوار ما حضرت محمد5a6 فرمود: «هر کس شراب بنوشد، پس از آن که خدا آن را به زبان، حرام کرده است ، شایسته نیست که به هنگام خواستگاری به او، زن یا دختر بدهید و اگر شفاعت و وساطت بطلبد، نباید برای او، شفاعت و وساطت کرد و هرگاه سخن بگوید، نباید تصدیقش کرد و نمیتوان به امانت داری او اعتماد کرد.»
در سخن دیگر فرمود: «خدا، شراب و کشت کننده و تهیّهکننده (سازنده) و شراب خوار و کسی که شراب را به دیگری بخوراند و فروشنده و خریدار، حمل کننده و آن که به سوی او حمل میشود، لعن و نفرین کرده است.»
در برخی از اخبار، شراب از بزرگترین گناهان شمرده شده است، از حضرت امام صادق5G6 بیان شده است كه فرمودند: «شراب، ریشه بدیها و سرچشمه گناهان است، و كسى كه شراب مىخورد، هوشیاری خود را از دست مىدهد، و در آن زمان خدا را نمىشناسد و از هیچ گناهى باك ندارد، و احترام هیچ كس را نگه نمىدارد، و حقّ خویشان نزدیك را رعایت نمىكند، و از زشتیهاى آشكار رو نمىگرداند، و اگر جرعهای از آن بنوشد، خدا و ملائكه و پیامبران و مؤمنان او را لعنت كنند، و اگر تا حدّ مستى بنوشد، روح ایمان و خداشناسى از او بیرون مىرود، و روح ناقص خبیثى به جاى آن قرار مىگیرد، و تا چهل روز نماز او پذیرفته نمىشود».
* اگر شراب، سرکه شود، حلال میگردد. استفاده از سرکه تبدیل شده و استحاله[47] یافته از شراب، حلال است، به شرط آن که اثری از شراب نخستین به جا نمانده باشد.
آبجو (فقّـاع)
خوردن آبجو که به آن فقّاع میگویند، حتی اگر مست کننده نباشد و یا مستی و سُکر آوری، سبک باشد، حرام است.
فُقّاع كه از جو گرفته مى شود و گفته شد که به آن « آب جو » مىگویند، نجس است و مخمّری که «لوردوبیر» نام دارد و حالت گرد بوده و مایع نمیباشد و مصرف طبی دارویی دارد، که نه مستی آور است و نه مایع، پاک و حلال است.
این که آیا حرمت و نجاست آبجو بسته بر جوشیدن آن است؟ یا تنها نام آبجو در نجاست و حرام بودن بس میباشد، هر چند نجوشیده باشد؟ باید گفت:
برخی بیان داشتهاند؛ که جوشیدن در معناى فقّاع نهفته است و بدون جوشیدن، عنوان فقّاع صدق نمىكند، بنابراین در صورت عدم جوشیدن حرام و نجس نیست.
نكتة دیگر در حرمت و نجاست آبجو آن است كه حکم حرام بودن، بسته به مست كننده بودن آن نیست؛ بنابراین با درست بودن عنوان آبجو یا فقّاع بر نوشابهاى، حكم به حرام و نجاست آن مىشود، هر چند مست كننده بودن آن محسوس نباشد؛ چه، آن كه گفته شده است، مستی آبجو نسبت به دیگر نوشابههاى الكلى حرام، کم تر است.
یادآوری میشود، گاهی به فرآورده نوشیدنی که از گیاه رازک گرفته میشود، نیز ماءالشعیر و یا دلستر میگویند که مستی آور نبوده و ویژگیهای فقّاع را نداشته و از مصادیق آن نمیباشد. بنابراین، ماءالشعیر کنونی که به روشی غیر از روش آبجو و فقّاع به دست میآید و مست کننده نیست، در ظاهرپاک و نوشیدن آن حلال است.
مشروبات الکلی
نوشیدن نوشابههای الکلی و یا هر نوشیدنی مستکننده دیگری حتی اگر در مقدار کم باشد و اینکه حتی نوشنده آن مست هم نشود با این حال، منع شده و حرام است.
کارشناسان تنظیم کننده فرمول محصولات غذایی و آشپزها، باید هنگام تهیه غذاهای حلال از کاربرد الکل در صورتی که منشاء مستی آور دارد، دوری کنند، زیرا آن فرآورده را نجس و حرام میکند.
اگر میوههایی، مانند انگور به کسانی که پیشینه شراب درست کردن دارند، بفروشند، چنان چه به قصد حرام یا برای تبدیل به حرام نفروشد و یقین به تهیه حرام از آن نداشته باشد، روا است، گرچه ترک آن بهتر است.
فروش الکل و انگور و مانند آن، که میداند با آنها مشروب درست میکنند، حتی به کشورهای نامسلمان روا نیست.
الکلها
نوشیدن الکل، مستکننده حرام است، زیرا هر مستکنندهای خوردنش حرام است و الکل صنعتی و طبی، چه مستکننده باشد چه نباشد اگر از چیزهایی که در اصل، مایع نبودهاند، درست شده باشد، نجس نیستند، ولی خوردنش در صورت مست کنندگی، حرام است، امّا پاک بوده و در کاربرد غیر خوراکی آن مانند: پزشكی و صنعتی و مجاز است.
خوردن داروهایی که به برای نگهدارندگی از الکل استفاده میکنند، خوردنشان بنا به فتوای همه مراجع اشکال ندارد.
* غذا خوردن از سفرهاى كه در آن شراب مىباشد، حرام، و حتی نشستن بر سر چنین سفرهاى حرام است.
چكیده فصل:
- خوردن و آشامیدن چیز نجس، حرام است.
2- مشروبات الکلی مثل شراب و آبجو را نباید به عنوان طعمدهنده به محصولات غذایی اضافه نمود و یا هنگام پختن غذا به آن افزود. افزودن حتی مقدار کم نوشابههای حرام به فرآورده حلال، آن را حرام میکند.
3- فقاع و آبجو حتی اگر برای شخصی مستی نیاورد نجس و حرام است.
4- خوردن مست کنندهها حرام است و اگر منشاء تهیه آن، مایع باشد نجس نیز میباشند.
5- دلستر که نجوشیده و شرایط تخمیر آبجو را نداشته به ویژه که از گیاه رازک تهیه میشود، محکوم به طهارت و حلال میباشد.
6- اگر شراب استحاله شده و تبدیل به سرکه شود واثری از مست کنندگی در آن نباشد، پاک و حلال است.
فصل چهارم
خوراکیهای غیرگوشتی
فرآوری مواد غذایی گیاهی، سبزیجات و نظیر آن
غذاهای به دست آمده از گیاهان، به جز محصولی که مستی آور یا مضر و یا از خبایث باشد، حلال هستند.
نکته: در کارخانجات مواد غذایی، ممکن است محصولات گوشت و سبزیجات با تجهیزات آماده سازی که مشترک بین محصولات حلال و حرام است فرآوری شوند، این موضوع احتمال آلودگی متقاطع[48]را افزایش میدهد، که مراعات آن لازم است. اما چنان چه، روشهای شستشوی تجهیزات و خط تولید به گونه درست شرعی انجام شود و محصولات حلال از محصولات غیرحلال جدا شوند، میتوان از آلوده شدن محصولات حلال جلوگیری نمود.
از کاربرد مواد گوناگون برای شستشوی تجهیزات، با منشا جانوری حرام، مانند برخی مواد ضد کف، در محصولات گیاهی باید دوری کرد. تا این که حلال بودن غذاهای با منشاء گیاهی، مورد شک و تردید قرار نگیرد، افزودن عمدی این بخشهای تشکیل دهنده حرام، جهت شستوشوی محصولات گیاهی و سبزیجات، ممکن است محصولات نام برده را حرام و ناپاک نماید. روشهای تولید و فرآوری محصولات نام برده شده، باید مورد پایش و بررسی قرار گیرند.
پاکیزه کردن مواد غذایی اولیه کهنجس شده مانند: حبوبات و سایر مواد قابل آبکشی شرعی
1- اگر ظاهر آن نجس شده: با فرو بردن در آب کر یا جاری، یا ریختن آب قلیل[49] (جاری کردن و آب کشیدن) بر آن پاک میشود.
2- اگر باطن آن هم نجس شده: پاک نمیشود، نه با آب قلیل، نه با آب کر.
3- اگر آشکار نیست که باطن آن نیز نجس شده یا نه: تطهیر ظاهر آن بس است. مثل گوشت خام یا سبزیجات خام و یا روغن جامد که مقدار نجس را بدون سرایت نجاست، جدا کنند و بردارند.
مواد لبنی و فراوردههای شیری
فراوردههای لبنی که از جانور حلال گوشت، زنده گرفته میشود؛ مانند شیر، ماست، پنیر، کشک، کره و خامه و… که از گاو و گوسفند است، پاک و خوردن آنها حلال است، هر چند نامسلمان آن را فراهم کرده باشد، یا در بازار غیر اسلامی به فروش برسد و یا از کشورهای غیر اسلامی آورده باشند، مگر آن که انسان بداند، نجس شده است، در این صورت نجس و حرام است و صرف تنها شک و احتمال نجاست تاثیر ندارد و نیاز به پرسش و جستجو نیست.
تخم جانوران
تخم پرندگان و آبزیان حلال گوشت، حلال و تخم جاندار حرام گوشت، حرام است و اگر شناسایی نشود، تخم پرندگانی که یک سوی آن باریکتر است، حلال و تخمهایی که اندازه دو سوی آن برابر است، حرام میباشد.
و باید گفت تخم جانوران مانند شیر و سایر فرآوردههای آنها در پاکی و نجاست تابع حیوان مربوطه میباشد چنانچه از جانوران حلال بهدست آمده باشند، حلال است و هم چنین فراوردههای گوناگونی که از شیر و تخم بهدست میآید.
افزودنیهای غذایی
افزودنیهای غذایی یکی از موضوعات مهم و مورد توجه است. كه شامل گیاهی، حیوانی، شیمیایی و تركیبی میباشد
گیاهی:
گیاهان و سبزیجات، محصولاتی حلال هستند، مگر آن که با افزودنیهای حرام آلوده شده یا حاوی مواد مستیآور باشند.
حیوانی:
در مورد این بخش در فصل دیگر به طور مفصل پرداخته میشود
شیمیایی و تركیبی:
برخی از افزودنیهای غذایی که معمولاً مورد استفاده قرار میگیرند، مانند ژلاتین، امولسیفایرها، آنزیمها، الکل، چربی و پروتئین جانوری و طعمها و طعمدهندهها هستند و چون بیشتر این محصولات در گروه غذاهای مشکوک قرار میگیرند، تولیدکنندگان باید از سیستمی استفاده كنند تا کارخانههای مصرف كنندهی این افزودنیها، بتواند صحّت و حلال بودن محصول خود را به اثبات رسانده و مصرف كننده نیز از حلال بودن محصول نهایی اطمینان حاصل نماید.
در ادامه به عنوان نمونه به بعضی از آنها میپردازیم .
بر همین اساس، افزودنیهایی مانند امولسیفایرها یا جلوگیری کنندههای رشد کپک و … نیز باید مورد بررسی قرار گیرند تا از محصولاتحلال ازجمله شیر وتخممرغ پاکوحلال تهیه شدهباشند.
ژلاتین
کاربرد ژلاتین در بسیاری از محصولات غذایی و دارویی خوراکی مانند پوکهی کپسولهای خوراکی متداول است. اگر ژلاتین به شیوهی درست از جانوران کشتار شده، حلال بهدست آمده باشد، حلال است و اگر از جانورانی که با روشی غیر حلال کشتار شده باشند، بهدست آمده باشد و یا اگر از جانوران حرام گوشت تهیه شده باشد، حرام است.
منابع معمول ژلاتین پوست خوک، پوست گاو، استخوان گاو و در مقیاس کمتر پوست ماهی است. از این رو، مسلمانان از کاربرد محصولات غذایی حاوی ژلاتین خودداری میکنند، مگر آنکه، حلال بودن محصول تأیید شده باشد. برای تهیّهی محصولات غذایی حلال، از انواع ژلاتین گاوی یا جانوران حلال گوشت و یا ژلاتین ماهی که به روشهای اسلامی ذبح وصید شدهاند استفاده میگردد.
از آنجا که به نظر سازمان غذا و دارو در برخی كشورها، نیازی به درج منشأ ژلاتین در برچسب محصول نیست و اگر منشأ (موادّ نخستین و تشکیلدهنده) ژلاتین آشکار نباشد، این مادّه ممکن است، از منابع حلال یا حرام به خصوص در کشورهای غیر اسلامی تهیه شده باشد، مورد شک و تردید است، در نتیجه نمیتوان حکم به حلال بودن آن داد؛ مگر مواردی مانند تهیه از بازار مسلمانان، که شرایط شرعی آن مورد تأیید قرار گرفته است.
گلیسرین (Glycerin)
گلیسرین از دیگر بخشهای تشکیلدهندهی مواد غذایی با منشأ جانوری و غیر جانوری است که به طور گسترده در صنایع غذایی به کار میرود. غذاهای حاوی گلیسرین با منشأ جانوری باید حلال باشد و گلیسرین بهدست آمده از منشأ گیاهی مثل روغن نخل و سایر روغنهای نباتی برای کاربرد در محصولات حلال پاک و روا است.
امولسیفایرها (Emulsifier)
روغن و آب در هم حل نمیشوند و آنها را غیر حل شونده مینامند. چنانچه مخلوط روغن و آب را بسیار تكان دهیم، دو مایع در یكدیگر پخش شده و در نتیجه تشکیل امولسیون میدهند. وقتی یک امولسیون برای مدّتی یک جا میماند، قطرههای روغن شروع به جدا شدن از آب میکنند. برای پایداری، دوام و ایستادن این فرایند از امولسیفایر استفاده میشود. که در فارسی میتوان آن را پایدارساز نامید. امولسیفایر در واقع از شکستن امولسیون جلوگیری میکند. از نمونههای استفاده از امولسیون در صنایع غذایی میتوان به شیر، کره، مارگارین، مایونز و بستنی اشاره کرد که بایستی از راه و موادّ حلال و پاک تهیه شده باشد.
لکتین (Lectin)
نخستین بار، از زردهی تخم مرغ و دانهی سویا بهدست آمد. زردهی تخم مرغ به عنوان یک گونه امولسیفایر طبیعی در غذا کاربرد دارد. به عنوان مثال در تهیهی سس مایونز این نقش را به خوبی ایفا میکند. از دیگر امولسیفایرها میتوان به صمغ گیاهان، شماری از اسیدهای چرب مانند استات منیزیم، پالمیتاتها و گلیسریدها اشاره کرد.
پکتین هم که در شماری از میوهها یافت میشود، یکی دیگر از امولسیفایر رایج در صنایع غذایی است.
امولسیفایرها مانند مونوگلیسریدها، دی گلیسریدها، پلی سورباتها، استرهای دی استیل تارتریک مونو و سایر موادّ شیمیایی همسان از دیگر افزودنیهای غذایی هستند که بطور معمول در صنایع غذایی به کار گرفته میشوند و شاید از منابع حلال یا حرام فراهم شوند و تنها حلال آن روا میباشد.
امولسیفایرهایی که از منابع گیاهی و یا جانوران کشتار شده، حلال بهدست آمدهاند، حلال میباشند و چنان چه از منشأ جانوری حرام باشد، حرام است.
آنزیمها (Enzyme)
آنزیمهای گوناگونی (حیوانی- گیاهی- شیمیایی- تركیبی) برای تولید پنیرها و یا فرآوردههای لبنی دیگر به کار گرفته میشود که در صورت داشتن منشأ حیوانی پیرو شرایط شرعی جانوران مربوطه میباشد.
آنزیمها در بسیاری از فراوریهای مواد غذایی به کار میروند. متداولترین موارد استفاده آنها در صنایع پنیرسازی و نشاسته است.
در گذشته بیشتر آنزیمهای مورد استفاده در صنایع غذایی از منابع جانوری تأمین میشدند، امّا در حال حاضر، آنزیمهای با منشأ میکروبی جایگزین آنها شدهاند. محصولاتی مانند پنیرها، پودرهای آب پنیر، لاکتوز و پروتئینِ آب پنیر غلیظ شده، که با آنزیمهای میکروبی تهیه شده باشند، (مشروط بر آنکه سایر شرایط حلال بودن را داشته باشند) حلال هستند. محصولاتی که با آنزیمهای مخلوط یا آنزیمهای با منشأ جانوری تهیه شده باشند، اگر از روش و یا منشأ مشکوک به حرام و یا حرام، مانند خوک بهدست آمده باشند، حرام است. در این صورت که متّهم به عدم رعایت دستورات شرعی باشند(مانند تهیّه در کشورهای غیر مسلمان)در دستهی غذاهای مشکوک قرار میگیرند که باید احتیاط نمود.
رنت (Rennet)
«رنت» مأیه پنیر یا مادّهی مقوی است كه هنگام تهیه پنیر به شیر افزوده میشود. این مادّه به دو روش تهیه میشود:
1- از راه قارچها (گیاهی)
2- از راه موادّ موجود در دستگاه گوارش جانوران.
اگر «رنت» از مواد شیمیایی پاک و یا گیاهانی مانند قارچها و یا جانوران حلال گوشت مانند گاو، گوسفند و … تهیه شود، حلال و خوردن آن اشکالی ندارد. امّا اگر از جانوران نجسالعین مانند مردار یا سگ و خوك و یا حرام گوشت مانند خرگوش و یا گربه تهیه شود، خوردن آن روا نیست. آب پنیر و فراوردههای آن، سرچشمهی خوبی از پروتئین شناخته میشوند، کاربرد این افزودنیهای لبنی در محصولات غذایی گوناگونی متداول است که مانند سایر موارد، شرط حلال بودن این محصولات، حلال بودن موادّ تشکیل دهنده و افزودنیهای لبنی و غیر لبنی مورد استفاده در آنها است.
طعمها و طعم دهندهها
موادّ طعمدار و طعمدهندهها میتوانند ساده باشند، مثل ادویه جات، فلفل و سیر و یا پیچیده و مرکّب باشند، مثل طعم کولا (COLA) یا طعم پاسترامی (گوشت گاو نمک سود شدهی پرادویه، تند و دودی شده) و حاوی چندین جزء تشکیل دهنده باشند.
برخی از طعمدهندههای پیچیده ممکن است حاوی بیش از یک صد جزء با منشأهای متفاوت باشند. ممکن است هزاران جزء برای پدیدآمدن یک طعم به کار رود. این بخشها ممکن است از میکروارگانیسمها، گیاهان، موادّ معدنی، موادّ نفتی، جانوران و یا هر گونه موادّ مصنوعی (Synthetic) دیگر تهیه شوند. برای تولید محصولات غذایی حلال، تولیدکنندگان باید از طعمها، مخلوطهای اجزای گوناگون که دارای حقّ انحصاری هستند و یا مانند کوکاکولا از فرمولهای سرّی تولید شده است، مطمئن شوند، تا محصول تولید شده حلال و عاری از موادّ مشکوک باشد.
حلال و
حرام اقسام جانداران |
1- دارای خون جهنده |
2- خون جهنده ندارند |
نجسالعین |
غیر نجسالعین |
سگ، خوک و کافر میباشد که تمام اجزای بدن آنها (روحدار، بیروح مثل گوشت و ناخن) نجس و خوردن آن حرام است. |
الف: حرام گوشت: خوردن گوشت آنها حرام و فضولاتشان نجس است اما بدن آنها در حالت زنده پاک است آنچه از بدنشان در حال زنده بودن جدا میگردد، مردار و نجس است. |
ب:
حلال گوشت |
1- وحشی: گوشت آنها با شرایط شکار شرعی، حلال و فضولاتشان پاک است. مثل: آهو |
2- اهلی: گوشت آنها با شرایط تذکیه شرعی، حلال و فضولاتشان پاک است مثل: گوسفند |
مردار و فضولاتشان پاک است(حکم وضعی) ولی خوردن همه آنها به غیر از ملخ و ماهیها حرام است (حکم تکلیفی) |
* خوردن فضولات آنها حرام است، مگر به عنوان دارو و آن مقدار خونی که از بدنشان خارج میشود، نجس و حرام است، که در فصل سوم خواهد آمد.
فصل پنجم
خوراکیهای گوشتی حلال
تذکیه[50]
از آن جا که بخشی از خوراک انسانها، گوشت جانوران میباشد، آماده سازی گوشت آنها، برای کاربرد حلال، نیاز به تذکیه دارد و روش کشتن حلال، برای کاربرد گونههای جانوران حلال گوشت، چه اهلی و چه وحشی، در شرع تذکیه نامیده میشود، که در لغت به معنای خالص کردن یا کامل کردن چیزی است.
تذکیه |
ماهیها و آبزیان: به وسیلهی صید شرعی میباشد |
سایر حیوانات |
اهلی |
ذبح |
نحر(مخصوص شتر) |
وحشی |
شکار با سگ شکاری |
شکار با سلاح |
سر بریدن، نحر( پی کردن)، شکار و صید، روش مشخّص شرعی با ضوابط معین و توصیف شده برای استفاده از گوشت و سایر بخشهای جانور حلال گوشت، برای کاربرد آن در استفادههای پاک، حلال میباشد.
گاهی از سایر بخشهای غیرگوشتی حیوانات حلال گوشت، برای مصارف غیرخوراکی استفاده میشود، مانند تولید پوشاک حلال که در فصل دیگری (محصولات حلال غیرخوراكی از حیوانات) به آنها میپردازیم.
كشتار
برتریهای کشتار حلال:
روش درست سر بریدن شرعی، که دارای برتریهای بسیاری است، از جمله این که شتاب بریدن محلّ ذبح با استفاده از کارد تیز، زمان کشتار را کوتاه نموده( علاوه بر این که حکم آفریننده جهان میباشد) و به نظر میرسد که نسبت به روش انجام بیحسی پیش از کشتار درد کم تری را متوجّه جانور میکند.
امّا در کشتارگاههای مدرن غیر حلال، که به جانوران پیش از کشتار، شوک بیحسی میدهند، برخی از جانوران با یک بار شوک الکتریکی هوشیاری خود را از دست نمیدهند و برای بیحس شدن دام، عمل شوک دادن باید بیش از یک بار انجام شود و از آنجا که خون موجود، دارای اجزای ناپسند میباشد و خوردن آن ایجاد آفات و مریضیهای فراوانی میکند، باید دفع گردد و از گوشت عاری از خون برای تغذیه استفاده کرد.
برتری دیگر ذبح شرعی، این که روش سر بریدن شرعی اجازه میدهد تا دفع خون جانور زود و کامل انجام شود. هم چنین، آشکار شده است، خونی که در یک سیستم و مدار بسته قرار دارد، به وسیلهی بریدن رگهای خونی زودتر میتواند از مدار بستهی پیکر بیرون ریزد. نیروی تپش قلب، خون را به درون سیستم جریان خون میفرستد. بنابراین، هر چه ضربان قلب نیرومندتر باشد، حجم بیشتری از خون از بدن بیرون میریزد و در روش سر بریدن اسلامی، خون از محل بریدن، بیرون میریزد و دفع میشود و گوشت سالمتری به دست میآید، در حالی که در جانوران بیحس شده، خون تا حدّی آهسته تر بیرون میریزد. همچنین، در سر بریدن اسلامی، بدن جانوران سر بریده شده، انقباضات و لرزشهای غیر ارادی بیشتری را در ماهیچههای خود نسبت به جانوران بیحس شده، نشان میدهد. این انقباضات و لرزشهای غیرارادی ماهیچهای، سبب فشرده شدن ماهیچهی بدن بر روی رگهای خونی شده و سبب تراوش مقدار بیشتر خون از بافت گوشت به درون سیستم جریان خون خواهد شد . ولی در بیحس کردن جانوران، از جمله پرندگان، این برتری نیست و خون کامل خارج نمیگردد که زیانهای بسیاری دارد و گاهی این بیحسی با آب دارای جریان الکتریسیته، در برخی از کشتارگاهها ایجاد میشود، شدّت بیحسی تا جایی است که سبب مرگ جانور میگردد و آن را به مردار تبدیل و حرام میکند که آثار بسیار نا مطلوب در روح و جسم انسان ایجاد میکند.
كشتار حیوانات اهلی
ضوابط سر بریدن و شكار جانوران با آیین حلال
1- جانور حلال گوشت، چه وحشى باشد، چه اهلى، اگر آن را به دستورى كه گفته خواهد شد، سر ببرند یا شکار کنند، پس از جان دادن، گوشت آن حلال و بدن آن پاك است، و براى حلال شدن شتر، ماهى و ملخ، راه دیگرى است كه در نکتههای آینده خواهد آمد.
2- جانور حلال گوشت وحشى، مانند آهو، كبك و بزكوهى و جانور حلال گوشتى كه اهلى بوده و بعد وحشى شده، مثل گاو و شتر اهلى كه گریخته و وحشى یا سركش شده است، جوری كه نمى توان آن را گرفت، اگر به دستورى كه خواهد آمد، آنها را شكار كنند، پاك و حلال است، ولى جانور حلال گوشت اهلى مانند گوسفند و مرغ خانگى و جانور حلال گوشت وحشى كه با تربیت كردن اهلى شده است، با شكار كردن پاك و حلال نمىشود، بلکه چون جانور اهلی هست، باید ذبح شرعی شود.
3- جانور حلال گوشت وحشى، از مباحات اصلی[51] هستندکه با قصد تملک و به دست آوردن به وسیلهی شکار صحیح میباشد. در صورتى با شكار كردن پاك و حلال مىشود كه بتواند، گریخته یا پرواز نماید، بنابراین، بچّه آهو كه نمىتواند بگریزد و بچّه كبك كه نمىتواند پرواز نماید، با شكار كردن پاك و حلال نمىشود، و باید ذبح شود پس آهو و بچّهاش را چنانچه بچّه آهو نمىتواند بگریزد، با یك تیر شكار نماید، آهو حلال و بچّهاش حرام است. (زیرا بچّه آهو به علّت عدم توانایی برای گریختن باید ذبح میشده و با شکار حلال نمیشود).
4- جانور حلال گوشتى كه خون جهنده ندارد، مانند ماهى، اگر به خودى خود بمیرد، پاك است ولى گوشت آن حرام است و نمیتوان آن را خورد.
5- جانور حرام گوشتى كه خون جهنده ندارد، مانند مار و سوسمار، مردهی آن پاك است، ولی خوردن آن حرام است، پس شكار یا سر بریدن آن اثرى ندارد و در غیر خوردن، اجزای آن را میتوان حلال به کار برد.
6- سربریدن و شكار كردن سگ و خوك اثرى ندارد و قابل استفاده نیست. زیرا عین نجاست هستند و پاك نمىشوند وخوردن گوشت آنها هم حرام است، همچنین جانوران كوچكى كه در داخل زمین لانه داشته و خون جهنده دارند، مانند موش و موشخرما كه با شكار یا سربریدن، گوشت و پوست آنها پاك نمىشود.
7- جانوران حرام گوشت ـ به جز آنها که در سخن پیش گفته شد ـ با سربریدن، یا شكار كردن با سلاح، گوشت و پوست آنها پاك مىشود، گرچه خوردن آن گوشت حرام است، چه درنده باشند و چه غیر درنده، مانند فیل، خرس و بوزینه (كه از نظر فقهى محلّ اختلافاند) اگر جانوران حرام گوشت را با سگ شكار كنند، پاك بودنش محل اشكال و تأمل است و آن را ناپاک میدانند.
ذبح با دستگاه
ذبح جانور بوسیلهی دستگاه و آلات جدید به شرطیکه تیغ دستگاه از آهن و یا به نظر بعضی از مراجع غیر آهن و تیز و برنده باشد. شرایط ذبح از جمله قطع مجاری و اینکه ذبح کننده مسلمان باشد و هنگام شروع ذبح و زدن کلید دستگاه به قصد ذبح بسم اللّه بگوید کفایت میکند. اگر دستگاه ذبح بصورت همزمان تعداد زیادی از جانوران را سر ببرد، گفتن یکبار بسم اللّه توسّط شخصی که دستگاه را به حرکت در میآورد کافیست.
حیوان ذبح شده به دست اهل کتاب
ذبح غیر مسلمان در حکم میته و مردار است، در این جهت بین کافر کتابی و غیر کتابی، فرقی نیست از اینروی حیواناتی که توسّط غیر مسلمین ذبح شوند حلال نمیباشد.
دستور سربریدن جانوران
الف: بریدن چهار مجرا
در سربریدن جانور، باید چهار مجرا (اوداج اربعه) را بهطور كامل ببرند:
نخست ـ مجراى نَفَس (حلقوم)
دوم ـ مجراى خوردن (مرى)
سوم و چهارم – دو رگ كلفتى(شاهرگها) كه در دو سوی مرى و حلقوم مىباشد ـ و بنابر احتیاط واجب ـ شكافتن آنها، یا بریدن حلقوم به تنهایى كافى نیست. و بریدن این چهار رگ باید از زیر مهرهاى (برآمدگی زیر گلو-گلوتیس- که دستگاه صوتی حنجره میباشد) كه حلقوم و مرى از آنها جدا مىشوند، ببرند.
1- اگر برخی از این چهار مجرا را ببرند و صبر كنند تا جانور بمیرد، سپس بقیه را ببرند، كفایت نمیكند و حرام است، امّا در صورتى كه آنها را پیش از جان دادن جانور ببرند و به طور معمول پشت سر هم نباشد، آن جانور پاك و حلال است.
2- اگر براثر حادثهای ماننداینکه تصادف یا گرگ گلوى گوسفند یا هر حیوان حلال گوشت را به گونهای بكَند كه از این چهار مجرى چیزى نماند و قابل ذبح نباشد، آن حیوان حرام مىشود، همچنین است اگر؛ از حلقوم چیزى نماند، بلكه اگر مقدارى از گردن را بكَند، و این چهار مجرای آویزان به سر، یا چسبیده به بدن باقى بمانند، آن گوسفند حرام مىشود، ولى اگر جاى دیگر پیکر حیوان را بكَند، در صورتى كه حیوان حلال گوشت زنده باشد و به دستورى كه گفته مىشود، سر آن را ببرند، حلال و پاك مىباشد.
ب: مسلمان بودن ذبح کننده
كسى كه سر جانور را ذبح کرده و مىبرد، چه مرد باشد چه زن، باید مسلمان باشد، و بچّهی مسلمان هم اگر ممیز باشد ـ یعنى: خوب و بد را بفهمد ـ مىتواند سر جانور را ببرد. امّا كسى كه از نامسلمان، یا از فرقههایى است كه در حكم كفّارند، مانند نواصب، اگر سر جانور را سر ببرد، آن جانور حلال نمىشود، بلكه اگر ذبح کننده اهل كتاب هم باشد هر چند «بسم اللّه» بگوید، ـ بنابر احتیاط واجب ـ آن جانور حلال نمىشود.
ج: وسیلهی ذبح
باید سر جانور را با چیزى ببرند كه از آهن باشد[52]، به نظر بعضی از مراجع با چاقوی استیل هم نیز مجاز میباشد[53]. چنانچه آهن پیدا نشود برای ذبح با چیز تیزى كه چهار مجراى جانور را جدا كند، مانند شیشه و سنگ نیز مىشود، سر آن را برید.
د: رو به قبله بودن جانور
1- در هنگام سربریدن، جانور باید رو به قبله باشد، پس اگر نشسته یا ایستاده باشد، روبهقبلهبودن آن، همانند روبهقبلهبودن انسان در نماز است و اگر جانور به سمت راست یا چپ خوابیده باشد، باید محلّ بریدن و شكم جانور رو به قبله باشد و لازم نیست پاها و دستها و صورت آن رو به قبله باشد. كسى كه مىداند باید روبهقبله سر ببرد اگر به عمد جانور را رو به قبله نكند، جانور حرام مىشود.
2- اگر فراموش كند، یا مسئله را نداند، یا قبله را اشتباه كند، اشكال ندارد و اگر نداند قبله كدام سو است، یا نتواند هر چند با كمك دیگرى جانور را رو به قبله كند، در صورتى كه جانور چموش باشد، یا در چاه، یا چالهیى افتاده باشد و ناچار باشد، آن را سر ببرد، به هر سو سر ببرد، اشكال ندارد اگر بترسد که درنگ براى رو به قبله كردن آن، سبب مرگ حیوان شود همین حکم را دارد.
3- احتیاط مستحب آن است كه كسى كه جانور را سر مىبرد، نیز رو به قبله باشد.
ه: زنده بودن جانور قبل ذبح
1- جانور باید زنده باشد تا ذبح شود و این زنده بودن به چیزی محرز گردد، پس باید بعد از سربریدن حركتى نماید، اگر چه مثلاً چشم، یا دم خود را حركت دهد، یا پاى خود را به زمین زند و این در صورتى لازم است كه زنده بودن آن جانور در حال ذبح مشكوك باشد و اگر یقین به زنده بودن آن جانور داریم، لازم نیست.
2- از بدن جانور به اندازهی معمول خون بیرون آید، پس اگر خون در رگهایش بسته شود و بیرون نیاید و یا آنکه خون بیرون آمده، نسبت به گونهی آن جانور كم باشد، آن جانور حلال نمىشود، ولى اگر كم بودن خون برای این باشد كه ضعیف است یا جانور پیش از سربریدن خونریزى كرده است، اشكال ندارد.
ص: یاد خدا هنگام سر بریدن
هنگام سربریدن یا اندکی قبل از آن، خود سربرنده به نیّت سر بریدن و ذبح، نام خدا را ببرد که به این عمل تسمیه میگویند و اگر شخص دیگری از طرف ذبح کننده تسمیه کند کافی نیست. همین قدر كه بگوید: «بسم اللّه» یا «اللّه اكبر» بس است، بلكه به فتوای بعضی[54] اگر تنها بگوید: «اللّه» نیز بس است، گرچه خلاف احتیاط است[55]. اگر بدون قصد سربریدن، نام خدا را برده، یا از روى نادانی به مسئله، نام خدا را نبرد، آن جانور حلال نمىشود، ولى اگر از روى فراموشى نام خدا را نبرد، اشكال ندارد.
خ: ذبح با قصد و نیت
آنچنان که در قبل ذکر شد بریدن گلوی حیوان به قصد سربریدن و ذبح باشد، اگر چاقو از دست كسى بیفتد و گلوى جانور را ناخواسته ببرد، یا سربرنده خواب یا مست یا بیهوش یا دیوانه یا كودك غیر ممیز باشد، یا براى خواست دیگرى چاقو را بر گلوى جانور بكشد و بر حسب اتّفاق بریده شود، گوشت آن حیوان، حلال نمىشود.
مستحبات سربریدن
نخست: هنگام سربریدن گوسفند، دو دست و یك پاى آن را ببندند و پاى دیگرش را رها كنند و هنگام سربریدن گاو، چهار دست و پایش را ببندند و دم آن را رها كنند. هنگام كشتن شتر اگر نشسته باشد دو دست آن را از پایین تا زانو، یا زیر بغل به یكدیگر ببندند و پاهایش باز باشد، و اگر ایستاده باشد، پاى چپش را ببندند. و مستحب است پس از سربریدن مرغ، آن را رها كنند، تا پر و بال بزند و جان دهد.
دوم: پیش از كشتن جانور، آب جلوى آن بگذارند.
سوم: كارى كنند كه جانور كمتر اذیت شود، مثل اینکه كارد را خوب تیز كنند و به سرعت سر جانور را ببرند.
چهارم: در مقابل چشم او چاقو را تیز نکنند.
مكروهات سربریدن
نخست ـ پیش از بیرون آمدن جان، پوست جانور را کندن.
دوم ـ در جایى جانور را ذبح کنند كه جانور دیگر كه از جنس اوست، آن را ببیند.
سوم ـ اگر در شب ذبح کنند، یا پیش از ظهر روز جمعه، ولى در صورت احتیاج كراهت ندارد.
چهارم ـ خود انسان، جانوری را كه پرورش داده است، ذبح کند.
نحر (پی کردن) شتر
1ـ شتر را براى حلال و پاك بودن به جاى سربریدن باید نحر كنند، دستور آن چنین است كه با رعایت شرایط سربریدن كه گفته شد، كارد یا چیز دیگرى را كه از آهن و برنده باشد، در گودى بین گردن و سینهاش فرو كنند. بهتر آن است كه شتر هنگام نحر ایستاده باشد.
2ـ نحر کردن مختصّ شتر است و اگر بهجاى نحر، سر شتر را ببرند، یا گوسفند و گاو، و مانند اینها را مثل شتر نحر كنند، گوشت آنها حرام و بدن آنها نجس است، ولى اگر شتر را سر ببرند و پیش از مردن آن را نحر نمایند، گوشت آن حلال و بدن آن پاك است و نیز اگر گاو، یا گوسفند و مانند اینها را نحر كنند و پیش از مردن، سر آنها را ببرند، حلال و پاك مىباشند.
– نباید سر جانور را پیش از بیرون آمدن جان از بدنش جدا كنند ـ هر چند این كار موجب حرام شدن جانور نمىشود ـ ولى این عمل حرام و معصیت است و اگر از روى نادانی، یا به جهت تیزى چاقو سر جدا شود، اشكال ندارد؛ شكستن گردن جانور و قطع نخاعش[56] پیش از بیرون آمدن جان از بدنش همین حکم را دارد.
اجزای حرام حیوانات حلال گوشت
خون
فضله
3- نری؛ به اندام تناسلی مردانگی میگویند
3- نری؛ به اندام تناسلی مردانگی میگویند
5- بچه دان؛ کیسه رحم حیوان ماده
6- غدد؛ که آن را دشول میگویند
7- بیضه؛ که آن را دنبلان میگویند
اجزای حرام 8- چیزی( غدهای) که در مغز کله است و به اندازه
حیوانات نخود میباشد
حلال گوشت 9- مغز حرام؛ که در میان تیره (ستون فقرات) میباشد
10- پی؛ که در دو طرف تیره پشت است
11- زهره دان
12- سپرز( طحال)
13- بول دان( مثانه)
14- مردمک چشم (عدسی و سیاهی وسط )
15- غده ای که در میان سم است که در زبان عرب به آن ذات الاشاجع میگویند
اگر جانورى سركش شود و نتوانند آن را به دستور تذکیه كه در شرع گذاشته شده بكشند، مثل اینکه در چاه بیفتد و احتمال بدهند، كه در آن جا بمیرد و كشتن آن به دستور گذشته ممكن نباشد، هر جاى بدنش را كه زخم بزنند و در اثر زخم، جان بدهد، حلال مىشود و رو به قبله بودن آن لازم نیست، ولى باید شرطهاى دیگرى را كه براى سربریدن جانوران گفته شد را دارا باشد و رعایت کنند.
برخی احکام دیگر حیوانات حلال و حرام
1- جانوران حلال گوشت مثل گاو، گوسفند، شتر، مرغ، خروس، کبوتر، گنجشک، گورخر و مانند آنها که به دستور شرعی سر بریده شده باشند، پاک هستند.
2- حیوانات حرام گوشت |
خون جهنده ندارد |
اجزای غیر خوراکی مانند مو پاک است |
اجزای خوراکی حرام است |
خون جهنده دارد |
خوردن اجزای دارای روح حرام است |
استفاده غیر خوراکی از اجزای بدون روح با ذبح شرعی مجاز است |
3- اگر چیزى را كه روح دارد، از جانور حلال گوشت زنده جدا نمایند، مانند: دنبه، یا مقدارى گوشت از گوسفند زنده ببرند، نجس و حرام مىباشد.
4- بول و مدفوع جانوران حلال گوشت پاک است، امّا با شرایط خاصّ در سه صورت گوشت، شیر، نوزاد، بول و مدفوع حیوان حلال گوشت حرام و نجس میشود: 1- اگر جانور حلال گوشتی به خوردن نجاست عادت کرده باشد، 2- یا از شیر خوک خورده باشد 3- یا این که خدای نکرده انسانی با آن جانور، نزدیکی کرده باشد، بول و مدفوع آن جانور حلال گوشت، نجس است. که در مسئلهی 5، 6 و 7 به آن میپردازیم.
5- جانور حلال گوشت اگر از خوك به مقدارى كه گوشت و استخوانش رشد نموده و قوّت بگیرد، شیر بخورد، خود و نسلش که پس از آن، زاده شوند، حرام مىشود و شیر آنها نیز حرام مىشود، و در صورتى كه مقدار شیر خوردن، كمتر از این مقدار باشد ـ بنابر احتیاط واجب ـ باید استبراء شود و پس از آن حلال مىگردد . استبراء چنین حیوانی که در لغت به معنای پاکی جستن از آلودگی و نجاست با تلاش و کوشش ویژه را گویند ، آن است كه هفت روز شیر پاك بخورد، و اگر نیاز به شیر نداشته باشد، هفت روز علف بخورد. حكم برهی شیر خوار و گوساله و بچّههاى دیگر جانوران حلال گوشت نیز همین است.
6- خوردن گوشت و شیر جانور حلال گوشتی که نجاستخوار شده است، حرام و چنانچه استبرائش نمایند حلال مىشود.
7- خوردن گوشت اسب، قاطر، الاغ، مكروه است، امّا گورخر وحشی حلال است. چنانچه كسى با آنها نزدیكى كند، گوشت آنها حرام مىشود همچنین شیر و نسل و بول و سرگین آنها بعد از نزدیکی با نجس مىشود و باید آنها را از شهر بیرون ببرند و در جاى دیگر بفروشند و بر نزدیکی کننده اگر صاحبش نباشد لازم است، بهای آن حیوان را به صاحبش بدهد.
8- اگر شخصی با جانورى كه گوشتش حلال است، مانند گاو و گوسفند و شتر نزدیكى كند، بول و سرگین آن نجس مىشود و خوردن گوشت آنها حرام میشود، و همچنین است ـ بنابر احتیاط واجب ـ آشامیدن شیر آنها و نسل بعد از نزدیکی با آنها؛ و باید آن جانور را بكشند و بسوزانند و كسى كه با آن نزدیکی كرده، اگر صاحبش نباشد، پول آن را به صاحبش بدهد.
9- آشامیدن بول جانوران حرام گوشت و حلال گوشت، حرام است، ولى خوردن بول شتر و گاو و گوسفند اگر براى معالجه باشد اشكال ندارد.
10- خوردن چیزى كه موجب مرگ مىشود، یا براى انسان زیان آور و خطرناک است، حرام است. به کارگیری هر چیزی که برای انسان زیان بسیاری دارد، مانند خوردن زهرهای کشنده، حرام است.
11-زن باردار، اگر چیزی را بخورد که سبب سقط جنین میشود، حرام است.
12- هر آنچه که ضرر و زیانش آشکار و یا مظنون، بلکه بنا بر عقل، احتمال میرود و یا چیزی که موجب مرگ و یا از کار افتادن عضوی از اعضا میشود، نیز حرام میباشد.
13- بول و مدفوع انسان و جانور حرام گوشت چه کوچک و چه بزرگ، نجس است و خوردن هر چیز نجس حرام است.
فضولات نجس هستند، امّا بخاری که از آنها یا هر چیز نجس دیگر بلند میشود، پاک است.
14- خوردن خبایث یعنی آنچه طبع انسان از آن بیزار است، حرام میباشد. مانند: چوب غیر خوراكی درختان
15- خوردن گِل، خاك و شن ـ بنابر احتیاط لازم ـ حرام است و خوردن گل داغستان و گل ارمنى و غیر آنها براى درمان در صورت ناچارى اشكال ندارد.
(خوردن مقدار کم از تربت حضرت سید الشهدا5G6 براى شفا بنا بر فرمایشات رسیدهی اهل بیت وحی5D6 به اندازهی یك نخود متوسّط روا است و اگر آن را از خود قبر مقدّس یا دور و بر آن برندارند، هر چند تربت امام حسین5G6 بر آن صدق كند، به احتیاط، باید در مقدارى از آب و مانند آن حل نمایند، پس آب را بیاشامند، به ویژه در موردى كه اطمینان نباشد، كه تربت از قبر مقدّس آن حضرت5G6 است و بینندهای هم بر آن شهادت ندهد.)
16- هر مسلمانی میتواند گوشتهای حلال گوناگونی را که یک مسلمان به دیگر مسلمانان میفروشد، بخرد و به کار گیرد، هرچند که شرایط تذکیه در مذهبی تا مذهب دیگر فرق میکند، درحالی که احتمال بدهد، سر بریدن جانور، برابر مذهب ما صورت گرفته است.
17- اگر مسلمانی بداند و مطمئن باشد که گوشت جانور حلال گوشتی مثل گاو، گوسفند، و مرغ که مطابق قانون شریعت اسلام سر بریده نشده است، در اختیار او قرار گرفته، چنان گوشتی مردار و نجس است و مسلمان نمیتواند از آن بخورد، هر چند که فروشندهی آن مسلمان باشد.
شکار حیوانات حلال گوشت وحشی
الف- شکار با سلاح
هرگاه جانور حلال گوشت وحشى را با سلاح شكار كنند، با پنج شرط حلال مىشود:
1- آنكه با سلاح برندهاى مانند شمشیر و كارد و خنجر یا تفنگ و مانند آن باشد. خواه گلوله آن تیز باشد یا نه، ولى طورى باشد كه بدن جانور را پاره كند و از آن خون روان شود، ولى اگر با دام یا چوب و سنگ و مانند آن، جانورى را شكار كنند که پارگی ایجاد نکرده و خون روان نشود، حرام است، مگر اینكه، هنگامى به جانور برسند كه هنوز زنده باشد و آن را مطابق آداب شرع سر ببرند.
2- شکارچی باید، مسلمان باشد یا بچّهی مسلمانى كه خوب و بد را مىفهمد؛ اگر عدّهای، جانورى حلال گوشت را شكار كنند، همگی باید مسلمان باشند، چنانچه یکی یا چند نفر از آنان غیر مسلمان باشند آن جانور شکار شده حرام میباشد.
3- باید سلاح را برای شكار و جهت به دست آوردن و تملک جانور مورد نظر به كار برد، امّا اگر جایى را نشانهگیرى کرد و به طور اتّفاقی تیر به جانورى خورد، تذکیه انجام نشده و خوردن گوشت آن جانور حرام است.
4- هنگام به كار بردن سلاح شکاری نام خدا را ببرد، ولى اگر فراموش كند، اشكالى ندارد. چنانچه حیوانی را گروهی شکار کنند و یکی نام خدا را ببرد و دیگری به عمد نام خدا را نبرد آن جانور حرام است.
5- ابزار شکار مباح (غیر غصبی) باشد و هرگاه با سلاح یا سگ غصبى، جانورى را شكار كند، شكار حلال است و مال او مىشود، ولى گذشته از اینكه گناه كرده، باید دستمزد سلاح یا سگ شکاری را به صاحبش بدهد.
ب: شکار با سگ
اگر سگ شكاری، جانور وحشی و یا اهلی وحشی شده حلال گوشتی را شكار كند، پاك و حلال بودن آن جانور شش شرط دارد:
1- سگ به گونه ای تربیت شده باشد كه هر زمان آن را برای گرفتن شكار بفرستند، برود و هر زمان از رفتن جلوگیری كنند، بایستد. همچنین باید عادتش این باشد كه تا صاحبش نرسد، از شكار نخورد، ولی اگر به طور اتّفاقی از شكار بخورد، اشكال ندارد.
2- باید صاحبش آن را بفرستد و چنانچه خودش دنبال شكار رود و جانوری را شكار كند، خوردن آن جانور حرام است. بلكه اگر از پیش خود دنبال شكار رود و پس از آن صاحبش بانگ بزند كه زودتر آن را به شكار برساند، اگر چه برای صدای صاحبش شتاب كند، بنابر احتیاط واجب، باید از خوردن آن شكار خودداری نمایند.
3- شكار برای زخمی كه از دندان سگ پیدا كرده بمیرد پس اگر سگ، شكار را خفه كند یا شكار از دویدن یا ترس یا عامل دیگری بمیرد، حلال نیست.
4- كسی كه سگ را میفرستد، باید مسلمان باشد، یا بچّه مسلمان باشد، كه خوب و بد را بفهمد. اگر كافر یا كسی كه اظهار دشمنی با اهل بیت پیغمبر5a6 میكند، سگ را بفرستد، آن شكار حرام است.
چنانچه چند نفر با هم سگ شکاری را بفرستند، باید همه مسلمان باشند که در غیر این صورت آن شکار حرام است.
5- هنگام فرستادن سگ، نام خدا را ببرد و اگر به عمد نام خدا را نبرد، آن شكار حرام است، ولی اگر فراموش كند، اشكال ندارد.
چنانچه گروهی شکار کنند ، اگر همه مسلمان باشند و یكی از آنان به عمد نام خدا را نبرد، بنابر احتیاط لازم آن شكار حرام است.
6- زمانی به جانور برسد، كه جان داده باشد، یا اگر زنده است، به اندازهی سر بریدن آن حیوان، زمان نباشد، ولى اگر به اندازهی سر بریدن زمان داشته باشد، آن جانور را سر ببرد و ذبح کند و اگر در سربریدن جانور كوتاهى كند تا بمیرد، گوشت آن جانور مردار نجس و خوردنش حرام است.
سایر احکام شکار حلال
1- كسی كه سگ را فرستاده، اگر زمانی برسد كه بتواند سر جانور را ببرد، چنانچه به جهت بیرون آوردن كارد و مانند آن، زمان بگذرد و آن جانور بمیرد، حلال است، ولی اگر چیزی همراه او نباشد، كه با آن سر جانور را ببرد و جانور بمیرد، احتیاط واجب آن است كه از خوردن آن خودداری كنند.
2- اگرسگ را برای شكارجانوری بفرستد وآن سگ جانوردیگری را شكار كند، آن شكار حلال و پاك است. همچنین اگر آن جانور را با جانور دیگری شكار كند، هر دو آنها حلال و پاك میباشند.
3- اگر باز شکاری یا جانور دیگری جز سگ شكاری، جانوری را شكاركند، آن شكارحلال نیست،ولی اگرزمانی برسند، كه جانور زنده باشد و به دستوری كه در ذبح آمده سر آن را ببرند، حلال است.
4- جانور باید فقط با شکار سگ یا سلاح و یا سربریدن، جان دهد، اگر جانورى را با تیر بزند، سپس در آب بیفتد و بداند كه به دو سبب یعنی به جهت تیر و افتادن در آب جان داده است، حلال نیست، بلكه اگر شك كند، كه مرگ آن جانور آیا فقط به علّت اصابت تیر و یا شکار سگ بوده یا نه، حلال نمىباشد.
5- اگر با شمشیر یا سلاح دیگرى كه شكار كردن با آن درست است، با شرایطى كه پیشتر گفته شد، جانورى را دو نیم كند، و سر و گردن در یك بخش باقى بماند، اگر زمانى برسد، كه جانور جان داده است، هر دو بخش حلال است، همچنین اگر زنده باشد، ولى زمان براى سر بریدن تنگ باشد، حلال است، امّا اگر زمان براى سر بریدن دارد، آن بخش كه در آن سر نیست، حرام است و آن بخش دیگر كه سر دارد، اگر بنابر دستور شرع سر آن را ببرد، حلال است.
6- هرگاه به وسیلهی دام یا چوب یا سنگ یا چیز دیگرى كه شكار كردن با آن درست نیست، جانورى را دو بخش كند، بخشی كه سر و گردن ندارد، در هر حال حرام است و امّا بخشى كه سر و گردن دارد، اگر هنوز جانور حلال گوشت زنده است چنانچه سر آن حیوان را بنا به دستور شرع ببرد، آن قسمت حلال است.
احکام آبزیان
شکار ماهی
“وَهُوَ الَّذِی سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكُلُوا مِنْهُ لَحْمًا طَرِیا[57]“
«او همان کسی است که دریا را برایتان رام کرد، تا از درون آن گوشت تازه برای خوردن خود فراهم آورید.»
1- اگر ماهی فلسدار را زنده از آب صید کنند و با صید جان دهد، پاك و خوردن آن حلال است. چنانچه بدون صید در آب بمیرد، پاك است، ولی خوردن آن حرام میباشد.
2- چنانچه دامی در آب برای صید ماهی کار گذاشته شود و ماهی پس از به دام افتادن، در آب بمیرد، از آنجا که صید شده حلال بودن آن بعید نیست، گر چه بعضی فقها گفتهاند بهتر است از خوردن آن پرهیز کند .
3- خوردن ماهی بیفلس اگر چه زنده از آب بگیرند و بیرون آب جان دهد، حرام است و چون پاک است، میتوان در کاربری غیر خوراکی مانند لوازم آرایشی و یا خوراک دام و طیور از آن بهره برد.
4- اگر ماهی از آب بیرون بیفتد، یا موج آن را بیرون بیندازد، یا آب فرو رود و ماهی در خشكی بماند، چنانچه پیش از آن كه بمیرد، با دست یا به وسیلهی دیگر، كسی آن را صید کند، بعد از جان دادن، حلال است، زیرا شکار صید که ملاک تذکیه ماهی است تحقق پیدا کرده است.
5- كسی كه ماهی را صید میكند، لازم نیست مسلمان باشد و در هنگام تور و صید کردن، بردن نام خدا لازم نیست.
6- ماهی مردهای كه معلوم نیست آن را زنده از آب گرفتهاند یا مرده، چنانچه در دست مسلمان باشد، اگر به راهی اطمینان حاصل گردد که زنده از آب گرفته و با آن معامله ماهی حلال بنماید، حلال است و اگر در دست كافر باشد، اگر چه بگوید آن را زنده گرفتهام، حرام میباشد، مگر آن كه یقین شود، یا دو شاهد عادل شهادت دهند كه راست میگوید.
7- مردن ماهی صید شده لازم نیست و خوردن ماهی زنده جایز است زیرا با صید، تذکیه و حلال میشود.
8- اگر ماهی زنده را بریان كنند، یا در بیرون آب پیش از جان دادن بكشند، احتیاط آن است كه از خوردن آن خودداری نمایند و چون صید شده، حلال بودن آن بعید نیست.
9- اگر ماهی را بیرون آب دو بخش كنند و یك بخش آن در حالی كه زنده است در آب بیفتد، و در آب جان دهد، حرام است و بنابر احتیاط واجب بخشی را كه بیرون آب مانده، نباید خورد.
10- میگو که آن را روبیان نیز میگویند، از جنس ماهیان پولک دار و حلال گوشت است.
11- ماهی سمنقور که از حشرات خشکی است، ولی به آن ماهی میگویند، حرام است، مگر برای نیاز و درمان ضروری، به کار رود.
انواع آبزیان خوردنشان حرام ولی از آنجا که خون جهنده ندارند پاک میباشند. حتی خوک و سگ دریایی اما میگو پاک و حلال میباشد |
آبزیان |
الف: ماهیها |
الف: دارای پولک |
ب: بدون پولک |
1- در صورت زنده بودن صید، توسط چه مسلمان چه غیر مسلمان حلال است.
2- ماهی مرده حتی در صورت صید، خوردن آن حرام است. ولی پاک میباشد زیرا خون جنده ندارد ومصارف غیر خوراکی آنها جایز میباشد |
ب: غیر ماهی |
صید شده و یا مردار آن حرام ولی پاک میباشد پس استفاده آنها در غیر خوراک، جایز میباشد |
غذاهای دریایی، میگو و خاویار
1- از غذاهای دریایی، میگو، ماهی و آبزیان پولک دار حلال میباشند و خوردن سایر آبزیان مانند نرم تنان، از جمله کلم (گونهای صدف)، اویستر[58] (گونهای صدف)، اسکوئید[59] (ماهی مرکب) و سخت پوستان مثل لابستر [60](خرچنگ دراز)، و کرب[61] (خرچنگ معمولی) حرام میباشند.
2- خاویاری که از شکم ماهی بیرون آورده میشود، حلال یا حرام بودنش، پیرو حلال یا حرام بودن گونهی ماهی است و محدودیتها، نه تنها در مورد ماهی و غذاهای دریایی، بلکه همچنین برای طعمهای غذایی به دست آمده از این محصولات نیز پیرو حلال یا حرام بودن جانور اصلی است.
3- فروختن ماهی حرام، به کسانی که مسلمان نیستند، روا است و همچنین فروختن مردار آن و غذاهای نجس و برخی از جانوران حرام گوشت جایز میباشد، ولی فروختن شراب و مانند آن روا نیست.
4- خرید و فروش ماهیهای حرام، اگر منافع حلال، مانند تهیهی غذا برای جانوران داشته باشد، روا است.
5- حلال یا حرام بودن تخم آبزیان پیرو حیوان مادر در حلال یا حرام بودن میباشد.
استفتاء
سؤال: نظر به اینکه برخی از گونهی ماهیهای دریای خلیج فارس علیرغم اثباتِ داشتن فلس به صورت علمی هنوز مورد مصرف واقع نمیگردد، استدعا دارم نظر مبارک را در مورد حلّیت ماهیان فلس دار مذکور ابلاغ فرمایید. ضمناً برخی از آبزیان غیر ماهی که از خانواده سخت پوستان میباشند (مثل میگو و شاه میگو و خرچنگ) که اساساً ملاک تشخیص آنها فلس باشد حلّیت و عدم حلّیت آنها به چه صورت خواهد بود؟
? آیت الله خامنهای (دامظلّه): تمام اقسام میگو و ماهیهای فلس دار حلال است، در موارد شبهه در فلسدار بودن بعضی اقسام ماهی، نظر متخصّصین مورد اعتماد معتبر است و عمل بر طبق آن نمایند و در صورت عدم تأیید آنها، خوردن آن جایز نیست.
? آیت الله مکارم شیرازی (دام ظلّه): در مورد کوسه ماهی در صورتی که فلس نداشته باشند، حلال نیست و همچنین لابستر و شاه میگو و خرچنگ، حرام گوشت هستند، ولی میگو اشکالی ندارد .شاه میگو عنوانی است که در زبان فارسی به آن گفته میشود و در اصل لابستر از خانوادهی میگوها نیست و خوردن لابستر اشکال دارد امّا خوردن خرچنگ حرام است.
? آیت الله سیستانی (دام ظلّه): ماهی که در اصل خلقتش فلس دار باشد ـ هر چند از جهت عارضى فلس از او جدا شده باشد ـ و میگو از حیوانات دریایی چنانچه زنده از آب بگیرند و بیرون آب جان دهد، پاک و خوردن آن حلال است. چنانچه در آب بمیرد پاک بوده، ولى خوردن آن حرام است، هر چند با وسیلهاى مانند زهر بمیرد، مگر اینکه در تور ماهیگیر در آب بمیرد که در این صورت خوردنش حلال است و ماهى بىفلس را اگر چه زنده از آب بگیرند و بیرون آب جان دهد، حرام است.
? آیت الله وحید خراسانی (دام ظلّه): خوردن گوشت کوسه ماهی و بچّه کوسه و خرچنگ حرام است. خوردن گوشت میگو حلال است و به طور کلّی خوردن ماهی که فلس داشته باشد و طبق دستور شرع تذکیه شده باشد، حلال است و اگر این حرام گوشتهای دریایی، منفعت حلال عقلایی داشته باشند، خرید و فروش آن جایز است. ولی خرید و فروش آن برای منفعت حرام (مثل خوردن) باطل و حرام است.
? آیت الله نوری همدانی (دام ظلّه): لابستر در صورتی که عرفاً میگو و یا شاه میگو محسوب میشود، خوردن آن مانعی ندارد. دربارهی خوردن خرچنگ و حرام بودن آن روایت مشخّص وجود دارد و همچنین روایت مشخّصی دربارهی حلّیت میگو وجود دارد؛ غیر از میگو سایر آبزیان دریایی در صورت داشتن فلس حلال محسوب میشوند.
کنسرو ماهی
دربارهی کنسرو ماهی، باید بدانیم خوردن آنها، باید از گونهی پولکدار باشد و اطمینان داشته باشیم که صید شده است و اگر نامسلمان بگوید که با صید جان داده، نمیتوان سخن او را پذیرفت.
شکار ملخ
در بین حشرات که خون جهنده ندارند و پاک هستند، تنها خوردن ملخ با شرایطی که گفته میشود، خوردنی و حلال است و سایر حشرات گرچه خون جهنده ندارند پاک هستند ولی خوردن آنها جایز نیست.
شرایط شکار ملخ
اگر ملخ را با دست یا به ابزار دیگری، زنده صید کنند و بگیرند، پس از جان دادن، خوردن آن حلال است و نیاز نیست كسی كه آن را میگیرد، مسلمان باشد، همچنین نیاز نیست، در هنگام گرفتن، نام خدا را ببرد. ولی اگر ملخ مردهای در دست كافر باشد و آشکار نباشد كه آن را زنده گرفته یا نه، اگر چه بگوید زنده گرفتهام، حلال نیست، مگر آن كه، یقین حاصل شود، یا دو شاهد عادل شهادت دهند كه راست میگوید. خوردن ملخیكه بال درنیاورده، گرچه بال ان روییده و ظاهر شده باشد و نمیتواند پرواز كند، که به آن دبا، بر وزن عصا میگویند، حرام است.خوردن ملخ زنده رواست.
خوردن ملخ بدون صید، مانند آن که پیش از شکار مرده باشد، یا در آتش سوزانده شده باشد و یا در آب پیش از شکار مرده باشد، نارواست.
ملاک در حرام گوشت بودن حیوانات ناشناخته
1- دندان نیش: یكی از ملاكات در حرمت گوشت حیوان كه در روایات به آن اشاره شده دندان نیش داشتن است. حال یا دندان نیش قوی است؛ مثل شیر، پلنگ، یوز پلنگ، گرگ، یا دارای دندان نیش ضعیفی است؛ مثل روباه، کفتار، شغال. امام صادق5G6 میفرمایند: هر حیوان درندهای كه دارای نیش است خوردن گوشت آن حرام است. امام صادق5G6 در پاسخ این سؤال كه از پرندگان و حیوانات وحشی كدام حلال گوشت است، فرمودند: رسول خدا5a6 حیوانات وحشی دارای نیش را حرام كرده است.
2- درندگی: یكی دیگر از علائم حیوانات چهارپای حرام گوشت، درندگی است، امام صادق5G6 میفرمایند: رسول خدا5a6 فرموده است از حیوانات درنده هیچ چیز را نخورید.
3- مسوخ بودن(حیواناتی که مسخ شدند): فقهای عظام، دستهی دیگری از حیوانات، مانند بوزینه، فیل، سوسمار، موش، خوك و خرگوش را حرام دانستهاند و به آنها عنوان مسوخ دادهاند. امام صادق5G6 فرمودند: خدا و رسولش گوشت تمام حیوانات مسخ شده را حرام كردهاند.
بعد از ذبح یا شکار مادر، جنین مرده باشد پاک و خوردن آن حلال است
|
جنین جانور حلال گوشت
اگر جنین ذبح شرعی شود پاک و خوردن آن حلال است |
آفرینش جنین كامل و مو یا پشم داشته باشد
|
جنین زنده باشد |
خارج کردن جنین از شکم مادر بیش از مقدار متعارف طول بکشد و به علت مکث طولانی جنین بمیرد، حلال نیست |
جنین حیوان حلال گوشت با ذبح شرعی مادر |
از حیوان زنده جنین مرده خارج شود نجس و مطلقاً خوردن آن حرام است |
آفرینش جنین کامل نشده باشد به فتوای مراجع حرام است. |
فصل ششم
محصولات غیرخوراکی حلال از جانوران
احکام چیزهای چرمی
1- از مسلمان خریداری شده
- ساخت کشور اسلامی است؛ پاک است
- ساخت کشور غیر اسلامی؛ نجس است. مگر آنکه معلوم شود آن حیوان ذبح شرعی شده که در این صورت پاک است
- معلوم نیست ساخت چه کشوری است؛ پاک است
2- از غیر مسلمان خریداری شده
- ساخت کشور اسلامی است؛ پاک است. مثلًا در لندن کفشی میخرید که ساخت ایران است
- ساخت کشور غیراسلامی است؛ نجس است.
1- چیزی که از چرم جانور دارای خون جهنده تهیه شده، مانند کفشی که پیداست از چرم گاو ساختهاند، ولی آشکار نیست که به شیوهی شرعی ذبح شده یا نه، احکام آن، راه کارهای گوناگونی دارد، بدین شرح:
2- این چیزها اگر از بخشهای با روح، مانند پوست جانور مردار یا جانور حرام گوشت باشد، نجس و نماز خواندن با آن لباس باطل است، مانند چیزهایی که از چرم تهیه میشود؛ مثل کفش، کیف، کلاه، کمربند، کاپشن، دستکش، بند ساعت و …
اگر از اجزای بیروح مانند پشم و کرک جانور مردار یا حرام گوشت– جز سگ و خوک- تهیه شده پاک است، هر چند شرعی سربریده نشده باشد، بنابراین لباسهای پشمی، کرکی، مویی، پاک است، هرچند نامسلمان آن را ساخته باشد، یا در بازار نامسلمان به فروش میرسد.
3- چیزی که نمیدانیم از چرم است یا نه، پاک است.
4- چیزی که چرم بودن آن آشکار است، ولی از جانوری که خون جهنده بودن آن، پیدا نیست، پاک است؛ مانند کمربندی که آشکار نیست، از پوست مار است یا جز آن.
5- ابزاری که از اجزای سگ یا خوک تهیه شده باشد، حتّی اگر از اجزای بیروح باشد، نجس است.
گوشتها و پوستهایی که در بازار غیرمسلمانان فروخته میشوند
1- گوشت و پوست جانوران حلال گوشت اگر در کشور اسلامی و از دست مسلمان و بازار مسلمین تهیه شود، پاک است و لازم نیست که دربارهی آن بپرسیم و حکم به پاکی آن میکنیم.
2- در کشورهایی که بیشتر آنها مسلمان هستند، اگر گوشت و یا هر چیز دیگر که نیاز به تذكیه اسلامی دارد، از بازار مسلمین تهیه شود، حکم به حلیت است و جستجو و پرسیدن نیاز ندارد.
3- گوشتهایی که در کشورهای غیرمسلمان به فروش میرسد و شرعی سربریده نشدهاند، همگی نجس هستند و خوردن آنها هم حرام است. پوستهایی که از این کشورها خریداری شده، نجس هستند، مگر این که از راهی بفهمیم که بهدست مسلمان سربریده شده است.
4- اگر گوشت یا چرمی، بیرون از کشور اسلامی توسّط مسلمان عرضه شود كه او واجد شرایط باشد حتّی اگر آن مسلمان خودش سرنبریده باشد، حکم به طهارت و پاکی میکنیم .
5- اگر مسلمانی وارد کنندهی گوشت یا چرم از کشور غیرمسلمان باشد و بدانیم که دربارهی آن تحقیق شده و با شرایط شرع مقدّس اسلام تهیه نموده، باید حکم به طهارت و پاکی بدهیم.
6- اگر بدانیم وارد كننده، تحقیق نکرده، آن گوشتها و چرمها پاک نیستند.
* به طور کلّی میتوان گفت که پوست و گوشتی كه از كشور اسلامى وارد مىشود، پاک است، مگر آنکه ثابت شود سربریدن، به شیوهی غیرشرعى بوده و پوست و گوشتی كه از کشورهای غیراسلامى وارد مىشود، نجس است، مگر آنكه آشکار شود كه سربریدن به شیوهی شرعى بوده، یا احتمال داده شود، كه وارد كننده مسلمان، احراز تذکیه جانور را نموده و پوست و گوشت را در دسترس مسلمین قرار داده است پس حلال است وگرنه اصل بر عدم تذكیه گوشتهای مشكوك میباشد.
فصل هفتم
بهداشت و آداب خوراک حلال
آداب پیش از غذا
برخی آداب خوراك حلال
*در حدیث معراج آمده است: ای احمد! اگر خوردن و آشامیدنت پاک باشد، در حفظ و حمایت من هستی[62].
* رسول خدا5a6 میفرماید:
هرکس غذای حلال بخورد، فرشتهای بالای سرش بایستد و برایش آمرزش بخواهد تا از خوردن فارغ شود[63].
شستن دستها، پیش و پس از غذا خوردن
*پیامبرخدا5a6 میفرماید: شستن دست پیش از غذا خوردن، فقر را میزداید و پس از غذا خوردن، غم و اندوه را میبرد و چشم را سلامت میبخشد[64].
*امام علی5G6 میفرماید: شستن دستها پیش و پس از خوردن غذا…. دیده را جلا میدهد[65]
* رسول خدا5a6 میفرماید: شست وشوی دست پیش از غذا، فقر را دور میکند و پس از غذا غم را بزداید و دیده را بهبود بخشد[66].
*حضرت امیر المومنین 5G6 میفرماید:
شستن دستان پیش از غذا و پس از آن، روزی را بسیار میکند[67].
* امام صادق 5G6 میفرماید:
شست و شوی دستان پیش از غذا و پس از آن روزی را بیفزاید[68].
* در جایی دیگر امام صدق 5G6 میفرماید:
هرکس پیش و پس از خوردن غذا، دستش را بشوید، در گشایش و سلامتی زندگی چه میکند[69]؟!
* رسول خدا5a6 میفرماید:
دستانتان را بشویید، آن گاه در آنها آب بنوشید، چرا که هیچ ظرفی پاکیزهتر از دست نیست[70].
گفتن بسم الله
* رسول خدا5a6 میفرماید:
با جماعت بخورید و بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم بگویید تا برکت غذا زیاد شود[71].
رهنمودهای امام مجتبی 5G6 دربارهی سفره
* امام مجتبی 5G6 میفرماید:
دربارهی سفره، دوازده نکته است که هر مسلمانی باید آنها را بداند:
چهار نکته فرض(واجب)، چهار نکته مستحب و چهار نکته از ادب است.
امّا لازمهی شناخت خدا، خشنودی خدا (خوراک حلال باشد)، بسم اللّه گفتن (یاد خدا) و الحمدللّه گفتن (سپاس داشتن) است.
امّا در سنّت: دست شستن پیش از غذا، نشستن بر سمت چپ بدن، با سه انگشت خوردن و لیسیدن انگشتان (اگر با دست بخورد، باقیمانده از خوراک در دست را خوردن).
امّا در ادب: از نزد خود خوردن، لقمهی کوچک برداشتن، خوب جویدن و کم نگریستن به چهرهی دیگران
*رسول خدا5a6 میفرماید: هر گاه غذا خوردن با چهار ویژگی همراه باشد، کامل خواهد بود: از حلال باشد، دست بر آن بسیار باشد و با بسم اللّه آغاز شود و با الحمدللّه پایان پذیرد(به صورت حلال تهیّه شده باشد).[72]
*در حدیثی آمده است که سفرههایتان را با سبزیها سرسبز کنید، چرا که خوردن سبزی همراه با گفتن بسم اللّه، شیطان را دور میکند.
نمک قبل و بعد از غذا
*پیامبر خدا5a6: در سفارشهای ایشان به امام علی 5G6: ای علی! غذا را با نمک، آغاز کن و با نمک، پایان ده؛ چه، هرکس غذای خویش را با نمک آغاز کند و با نمک پایان دهد، از هفتاد و دو نوع بلا که جذام، دیوانگی و پیسی از آن جمله است، به دور خواهد بود[73].
نوبتهای غذا
* آنان (بهشتیان)، صبحگاهان و شامگاهان، روزی ویژهی خویش را دارند[74].
*الکافی- به نقل از شهاب بن عبد ربه-: نزد امام صادق 5G6: از دردها و بدگواریهایی که داشتم، اظهار ناراحتی کردم. به من فرمود: «صبحانه بخور و شام بخور و در فاصله میان آنها چیزی مخور؛ چرا که موجب تباهی تن است. مگر نشنیده ای که خداوند عزّ و جلّ میفرماید: و آنان، صبحگاهان و شامگاهان، روزی ویژه خویش را دارند[75].
گروهی غذا خوردن
*رسول خدا5a6 میفرماید: محبوبترین غذا، نزد خدا آن است که دستها بر آن بسیار باشد. جمعی غذا بخورید و پراکنده نباشید، چرا که برکت در جمع است[76].
*همچنین میفرماید: بدترین مردان شما کسانی هستند که تنها غذا میخورند.
* نیز میفرماید: برکت در سه چیز است: با هم غذا خوردن، سحر گاهان خوردن و ترید کردن[77].
غذای کامل
*رسول خدا5a6 میفرماید: هر گاه غذا خوردن با چهار ویژگی همراه باشد، کامل خواهد بود: از حلال باشد، دست بر آن بسیار باشد و با بسم الله آغاز شود و با الحمدلله پایان پذیرد.
*امام کاظم 5G6 میفرماید: رسول خدا5a6 سه گروه را نفرین کرد: کسی را که در سفر، توشهاش را تنها بخورد…
راوی گوید: هر گاه امام رضا5G6 سفرهاش را میگسترد، بردگان و غلامانش و حتّی دربانان و تیمارگران جانوران را نیز کنار سفره با خود مینشاند.
اجابت دعوت برای طعام
* رسول خدا5a6میفرماید: اینکه کسی به غذایی فرا خوانده شود، ولی نپذیرد یا بپذیرد، ولی نخورد، از موارد جفاست.
غذا نخوردن بدون دعوت
* رسول خدا5a6 به حضرت امیر المومنین 5G6 میفرماید: هشت گروه اگر مورد اهانت قرارگیرند، جز خود را سرزنش نکنند؛ یکی از آنها کسی است که بر سر سفرهای حاضر شود که به آن دعوت نشده است.. .
سیرهی پیامبر5a6 در خوردن و آشامیدن
* امام حسین 5G6 میفرماید: هرگاه رسول خدا5a6 غذایی میخورد میگفت:
اللَّهُمَّ بَارِكْ لَنَا فِیهِ وَ ارْزُقْنَا خَیراً مِنْهُ
خدایا! در آن برای ما برکت قرار ده و بهتر از آن را روزیمان فرما.
و هرگاه شیری مینوشید، میگفت:
اللَّهُمَّ بَارِكْ لَنَا فِیهِ وَ ارْزُقْنَا فِیهِ
خدایا! در آن برای ما برکت قرار ده و روزیمان را در آن قرار ده.
*امام صادق 5G6میفرماید: رسول خدا5a6از هنگام بعثت تا پایان عمر خود، در حال تکیه دادن غذا نخورد و پیوسته مانند بندگان غذا میخورد و مانند بندگان مینشست و این کار را برای تواضع و فروتنی در برابر خدا انجام میداد.
* همچنین میفرماید: پیامبر اکرم5a6 خوردن و آشامیدن و برداشتن چیزی را با دست چپ نمیپسندید. راوی گوید: رسول خدا5a6 برای خوردن، آشامیدن و وضو از دست راست خود استفاده میکرد.
*پیامبر5a6غذای داغ نمیخورد، تا سرد شود و میفرمود: خدا به ما آتش نخورانده است. غذای داغ برکت ندارد، پس آن را سرد کنید و آن حضرت 5G6هرگاه غذا میخورد، بسم اللّه میگفت و با سه انگشتش از غذای پیش روی خود میخورد و از غذای جلوی دیگران میل نمیکرد و خوردن غذا را پیش از دیگران آغاز میکرد و با سه انگشت ابهام( شست) و انگشت کنار آن( سبابه) و انگشت وسط میخورد و گاهی از انگشت چهارم کمک میگرفت و[ گاهی] با همهی کف دستش غذا میخورد و با دو انگشت غذا نمیخورد و میفرمود: با دو انگشت خوردن کار شیطان است.
*انس میگوید: هرگز رسول خدا5a6از غذایی بدگویی نکرد. اگر غذایی را میپسندید آن را میخورد و اگر غذایی را نمیپسندید آن را نمیخورد.
*رسول خدا5a6سیر، پیاز، تره فرنگی و عسل آغشته با شیرهای که از درخت در شکم زنبور میماند نمیخورد، زیرا بوی آن در دهان میماند.
راوی گوید: هرگاه رسول خدا5a6غذا میخورد، به فرد روبهروی خود لقمه تعارف میکرد و هنگام نوشیدن، به کسی که در سمت راست او بود، آب میداد.
آدابی که در حین غذا خوردن سفارش شده
دهان و دندان
*امام صادق5G6: خطاب به مفضل بن عمر-: ای مفضل! در این آسیاهایی که برای انسان قرار داده شده است، بیندیش. برخی از آنها تیز هستند تا غذا را ببرند و قطعه قطعه کنند، برخی پهن بوده تا غذا را بجوند و نرم کنند. هیچ یک از این دو ویژگی، مفقود نیستند؛ چرا که به هر دو آنها نیاز است[78].
پرهیز از دمیدن در غذا
*امام علی5G6: دربارهی آنچه پیامبر5a6: نهی فرموده است- از این نهی کرده که در غذا یا نوشیدنی بدمند[79].
*امام علی 5G6: نباید کسی بر محلّ سجدهی خود و نه در غذای خود و نه در آنچه مینوشد، بدمد[80].
نخوردن گوشت به مدّت چهل روز
*پیامبر خدا5a6میفرماید: هرکس چهل روز گوشت نخورد، بد خوی میشود.گوشت بخورید؛ چرا که بر شنوایی میافزاید[81].
*امام صادق میفرماید 5G6: هرچیز را دل دادگیای است و دل دادگی مَرد، گوشت است. پس، هر که چهل روز آن را واگذارد، بدخوی میشود و هر کس بدخوی شد، در گوش راستش اذان بگویید[82].
*امام صادق 5G6 میفرماید: گوشت، از گوشت است. هرکس آن را چهل روز واگذارد، بدخوی میشود. آن را بخورید؛ چرا که بر شنوایی و بینایی میافزاید[83].
*امام صادق 5G6: گوشت، گوشت میرویاند وعقل را افزون میسازد.هر کس آن را وا گذارد، عقلش تباه میشود[84].
تمیز نکردن کامل استخوان و نخوردن مغز استخوان
*پیامبر خدا5a6 میفرماید: بَدانِ امّت من، کسانی هستند که مغز استخوان را میخورند[85].
*پیامبر خدا5a6: نرمه سر استخوانهای پرندگان را مخورید؛ چرا که سِل میآورد[86].
* الکافی- به نقل از هیثم-: ابوحمزه برای ما- که گروهی بودیم- غذایی آماده ساخت. چون حضور یافتیم، دید که مردی استخوانی را کاملاً تمیز میکند. بر سر او بانگ زد و گفت: مکن! من از امام سجاد 5G6 شنیدم که میگوید: «استخوانها را کاملاً تمیز نکنید؛ زیرا جِنّیان را هم در آنها بهرهای است و اگر چنین کنید، چیزی از خانه میرود که از این [بهرهی شما از تمیز کردن استخوان، ] بهتر است[87]».
*المحاسن- به نقل از محمّد بن مسلم، در گفتگو با امام باقر 5G6: از ایشان پرسیدم که: آیا استخوان را کاملاً تمیز کنم؟ فرمود: «آری[88]».
توضیح:
این پاسخ، [تنها] بر جایز بودن تمیز کردن کامل استخوان دلالت میکند. بنابراین، با مکروه بودنی که روایتهای پیشین برآن دلالت میکردند، منافاتی ندارد.
تأکید بر خوردن ناشتایی و شام و نهی از واگذاردن آن
*امام صادق 5G6میفرماید: چون نماز صبح را خواندی، پاره نانی بخور تا با آن: دهان خویش را خوش بو سازی، حرارت خود را فرو بنشانی، دندانهایت را استوار سازی، لثهات را استحکام بخشی، روزی خویش را به چنگ آوری و خوی خود را نکو سازی[89].
*امام صادق5G6 میفرماید: مؤمن را بایسته است که تا غذا نخورده، از خانه بیرون نرود؛ چرا که این کار به او استواری بیشترمیدهد[90].
*پیامبر خدا5a6: خوردن شام را وا مگذارید، هر چند به خوردن دانهای خرمای خشکیده باشد. من بر امّت خویش، از این، بیم دارم که با نخوردن شام، پیری (در هم شکستگی) به سراغشان آید؛ چرا که شام، مایهی نیرومندی پیر و جوان است.
*امام علی5G6 میفرماید: شام خوردن پیامبران، پس از تاریکی شب بوده است. آن را وا مگذارید؛ چرا که واگذاردن آن، ویرانی تن است[91].
*امام صادق 5G6 میفرماید: سرچشمهی ویرانی تن، واگذاردن شام است[92].
*امام صادق 5G6 میفرماید: برای کسی که پا به سن نهاده، خوب نیست با شکم سبک بخوابد؛ بلکه اگر با شکم پر بخوابد، برایش بهتر است[93].
*المحاسن- به نقل از مفضل بن عمر-: شبی، در حالی که امام صادق 5G6 شام میخورد، برایشان وارد شدم. فرمود: «ای مفضل! پیش آی و بخور».
گفتم: شام خوردهام.
فرمود: «پیش آی و بخور؛ زیرا مستحب است مَرد، هنگامی که به میان سالی درآمد، شب را در حالی بخوابد که غذایی تازه در شکم اوست.»من نیز، پیش رفتم و خوردم[94].
*الکافی- به نقل از زیاد بن ابی الحلال-: با امام صادق 5G6 شام خوردم. فرمود: « شامِ پس از نمازِ خفتن، شام پیامبران است»[95].
*امام صادق 5G6میفرماید: هرکس شام خوردن را واگذارد، نیرویی از او کاسته میشود و به او باز نمیگردد[96].
*امام رضا 5G6میفرماید: مباد که مَرد، هنگامی که میان سال میشود، خوردن چیزی را در هر شب، واگذارد؛ زیرا این کار، سبب خواب آرام تر و بوی خوشتر دهان است[97].
از نزد خود برداشتن
*رسول خدا5a6میفرماید: هر گاه سفره گسترده شد، از نزد خود بخور و از پیش روی همنشین خود غذا برندار و از قلّهی [برجسته آن] غذا نخور، زیرا برکت از بالای آن میآید.
*رسول خدا5a6 میفرماید: هر گاه ترید [تلیت ]خوردید، از پیرامون آن بخورید، زیرا برکت در میان است.
ساده نشستن
*امیر المومنین5G6 میفرماید: بر سر سفره، بسان غلام و بنده بنشینید ویک پا را بر روی پای دیگر نگذارید وچهارزانو ننشینید،چرا که خدای عزّوجلّ این گونه نشستن و صاحب آن را دشمن میدارد.
به آرامی خوردن
*امام صادق 5G6میفرماید: نشستن برسر سفره را طولانی کنید، چرا که از عمرتان به شمار نمیآید.
مواردی که از آنها نهی شده است
*امام صادق 5G6میفرماید: در حال راه رفتن غذا نخور، مگر از روی ناچاری.
*انس گوید: رسول خدا5a6از ایستاده آشامیدن نهی فرمود. پرسیدم: ایستاده غذا خوردن چه حکمی دارد؟ فرمود: خوردن بدتر است.
*رسول خدا5a6میفرماید: از غذای داغ بپرهیزید، زیرا برکت رامیبرد و غذای سرد بخورید، چرا که هم گوارا است، هم برکتش بیشتر است.
* همچنین میفرماید: غذا خوردن در بازار مایهی پستی است.
*از امام صادق 5G6نقل شده که آن حضرت 5G6از دمیدن در خوردنی و آشامیدنی منع میکرد و میفرمود: این کار در حضور دیگری ناپسند است، زیرا ممکن است وی این کار را نپسندد.
*رسول خدا5a6میفرماید: هنگام غذا کفشهایتان را درآورید. زیرا مایهی راحتی پاهایتان بوده و سنّت زیبایی است.
* حضرت امیر المومنین 5G6میفرماید: رسول خدا5a6از غذا خوردن هنگام جنابت نهی فرمود.
* حضرت امیر المومنین 5G6میفرماید: غذاخوردن در حال جنابت فقر میآورد.
*امام صادق 5G6میفرماید: هر گاه پنیر و گردو با هم خورده شوند، در هر یک شفایی هست؛ ولی اگر جداگانه خورده شوند، در هر یک دردی هست.
*امیر المومنین 5G6میفرماید: برای پیامبر5a6غذایی آوردند. آن حضرت5a6، انگشت خود را در آن فرو برد و چون دید داغ(سوزان) است، فرمود: بگذارید سرد شود که برکتش بیشتر است؛ خدا غذای داغ(سوزان) به ما نداده است.
*رسول خدا5a6میفرماید: از سر مشک [و ظروفی مانند پارچ] آب ننوشید.
همچنین فرمود: بسان چارپایان آب ننوشید، با دستانتان(پاکیزه) بیاشامید که بهترین ظرفهای شمایند.
*رسول خدا5a6میفرماید:
کسی که در ظرف طلا و نقره غذا میخورد یا نوشیدنی میآشامد در شکم خود آتش دوزخ را غرغره میکند.
*رسول خدا5a6 میفرماید: آب را از سمت دستگیرهی آن ننوشید؛ چرا که محلّ جمع شدن چرک و آلودگی است.
*امام کاظم 5G6 میفرماید: از جای شکستهی ظرف آب ننوشید، چرا که قرارگاه شیطان (آلودگی) است؛ آشامیدن آب را با بسم اللّه آغاز کنید و با الحمدللّه پایان دهید.
پرخوری
*رسول خدا5a6میفرماید: خود را از غذا سیر نکنید، زیرا نور معرفت در دلهایتان خاموش میشود و هرکس با شکم سبک نماز شب بخواند، حورالعین پیرامونش میمانند.
*همچنین فرمودند: دلهایتان را با پرخوری و پرنوشی نمیرانید، زیرا دلها مانند زراعت اند که آب بسیار آنها را نابود میکند.
*همچنین فرمود: کسی که هرچه بخواهد میخورد، خدا به او نظر لطف نکند، تا آن روش را ترک گوید.
*امیرالمؤمنین 5G6میفرماید: پرخوری و پرخوابی، جان را فاسد میکنند و زیان بار است.
*رسول خدا5a6میفرمایند: خدا سه چیز را دوست دارد: کم حرفی، کم خوابی و کم خوری.
* رسول خدا5a6میفرمایند: غذایتان را با یاد خدا و نماز، هضم و ذوب کنید و با شکم پر نخوابید، که سنگ دل میشوید.
*همچنین میفرماید: هر که در دنیا [بر اثر پرخوری] زیاد آروغ بزند، در قیامت گرسنگیاش بیشتر خواهد بود.
*رسول خدا5a6از حضرت عیسی 5G6چنین نقل میکند: هرگاه که غذا میخورید معده را پر نکنید؛ زیرا سنگینی غذا بر معده و سینه، شادابی چهره را میبَرَد.
*لقمان به پسرش فرمود: پسرم! هرگاه معده پر شد، اندیشه میخوابد، حکمت گنگ میشود و اندامها از عبادت باز میمانند.
* حضرت امیرالمؤمنین 5G6میفرماید: ابو جحیفه نزد پیامبر5a6 آروغ زد. حضرت5a6فرمود: آروغت را باز دار، زیرا سیرترین افراد دنیا گرسنهترینهای روز قیامتاند.
*همچنین میفرماید: اگر پیش از سیر شدن از غذا دست برداری، از غذا لذّت میبری.
*در حدیث آمده است که هرکس کم بخورد بدنش سالم باشد و قلبش صفا یابد و هرکس بیشتر بخورد، بدنش بیمار و قلبش سخت گردد.
*امام باقر 5G6میفرماید: نزد خدا چیزی غم انگیزتر از شکم پر نیست.
*امام صادق 5G6میفرماید: خدا پرخوری را دشمن میدارد.
*و افزودند: آدمیزاد برای ادامهی حیات به ناچار باید غذا بخورد، پس زمانی که غذا میخورید، یک سوم شکم را برای غذا و یک سوم را برای نوشیدنی و یک سوم را برای [راحت] نفس کشیدن قرار دهید و مانند خوکان خود را فربه نسازید.
* امام صادق 5G6میفرماید: مؤمن، نباید مقهور شهوت و رسوای شکم شود.
رعایت مقدار مناسب
*امام رضا 5G6میفرماید:
به اندازهای غذا بخور، که متناسب بدنت باشد و بیشتر از آن ارزش غذایی ندارد و هر کس به اندازه بخورد، او را سود بخشد و نیز آشامیدن آب هم چنین است.
آداب سفارش شده برای بعد از غذا
خلال کردن
*پیامبر خدا5a6میفرماید: رحمت خداوند بر کسانی که پس از غذا و در وضو، خلال میکنند[98]!
*پیامبر خدا5a6 میفرماید: خلال کنید؛ زیرا نزد فرشتگان، هیچ چیز ناخوشایندتر از آن نیست که در [لابه لای] دندانهای انسان، غذا ببینند.
* پیامبر خدا5a6 میفرماید: واگذاشتن خلال، مایهی سستی دندانهاست.
*امام صادق 5G6 میفرماید: هر کس غذایی بخورد، پس از آن خلال کند؛ هر کس چنین نکند، مشکل [بهداشتی] پیدا خواهد کرد.
*مکارم اخلاق: از امام کاظم 5G6 روایت شده است: منادی ای از آسمان ندا میدهد: «خداوندا! خلالان و متخلّلان را برکت ده! سرکه، بسان مردی درست کار برای اهل خانه دعای برکت میکند.
[راوی میگوید:] گفتم: فدایت شوم! مقصود از «خلالان» و «متخللان» چیست؟ فرمود: «کسانی که در خانههایشان سرکه (خِلّ) هست و کسانی که خلال میکنند.»(23)
منافع خلال کردن
*پیامبر خدا5a6 میفرماید: خلال کنید؛ زیرا آن، پاکیزگی است و پاکیزگی به ایمان فرا میخواند و ایمان به همراه دارندهاش در بهشت است.
*پیامبر خدا5a6 میفرماید: در پی غذا، خلال کنید و آب در دهان بچرخانید؛ چرا که مایه سلامت دندانهای نیش و آسیاست.
آداب خلال کردن
*پیامبر خدا5a6 میفرماید: هرکس خلال میکند، [پس ماندهها را] بیرون افکند. هر کس چنین کند، کار خوبی کرده است و هرکس چنین نکند، [بر او] ایرادی نیست[99].
*امام صادق 5G6 میفرماید: مبادا کسی از شما آنچه را با آن خلال میکند، (باقیماندههای غذا بین دندانها) فرو دهد؛ چرا که شکم کلن[100]، از آن میخیزد.
سپاسگزاری
* حضرت امیر المومنین 5G6 میفرماید: هرگاه رسول خدا5a6 آب میآشامید، میفرمود: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یجْعَلْهُ أُجَاجاً بِذُنُوبِنَا وَ جَعَلَهُ عَذْباً فُرَاتاً بِنِعْمَتِه (سپاس خدای را که آن (آب) را به سبب گناهانمان برایمان تلخ قرار نداد، بلکه آن را به سبب نعمتش شیرین و گوارا قرار داد.)
*رسول خدا5a6 میفرماید: پاداش کسی که میخورد و سپاس آن را میگزارد، همانند کسی است که برای خدا روزه میگیرد.
گردآوری خردههای غذا
*رسول خدا5a6 به حضرت امیرالمؤمنین 5G6 فرمود: غذایی را که در سفرهات میریزد بخور، چرا که فقر را از تو دور میکند و آن مهریهی حورالعین است و هر کس آن را بخورد، قلبش سرشار از علم و حلم و ایمان و نور شود.
* حضرت امیرالمؤمنین 5G6 میفرماید: ریزههای سفره را بخورید که شفای هر دردی است.
*راوی میگوید: در محضر امام جواد 5G6 به خوردن غذا پرداختم. پس از برداشتن سفره، خادم آمد تا خردههای غذا را جمع کند. آن حضرت 5G6 به او فرمود: [در صحرا] غذاهای ریخته شده از سفره را جمع نکنید، حتّی اگر ران گوسفندی باشد و در خانه وارسی کرده، جمع کنید.
پس از غذا
*امام صادق 5G6 میفرماید: [کمی] به پشت دراز کشیدن پس از سیری، بدن را فربه، غذا را گوارا و درد را ریشه کن میکند.
*امام رضا 5G6 میفرماید: هر گاه غذا خوردی [کمی] به پشت دراز بکش و پای راست را روی پای چپ قرار ده. مقصود امام رضا5G6 از این روایات، خوابیدن نیست بلکه دراز کشیدن کوتاه مدّت پس از غذاست، زیرا در روایات دیگر، خوابیدن پس از غذا نهی شده است.
آداب خوردن میوه
شستن میوه با آب
*الکافی – به نقل از فُرات بن اَحنَف از امام صادق 5G6 میفرماید: «هر میوهای را زهری است. پس اگر میوه آوردید، آبی به آن بزنید»- یا « آن را در آب فرو ببرید»- یعنی بشویید[101].
* امام علی 5G6 میفرماید: پیامبرخدا، چون میوهای نوبر میدید، آن را میبوسید و بر روی چشمان و دهانش مینهاد و سپس میگفت: « خداوندا! چنانکه آغاز این را در عافیت به ما نشان دادی، پایان آن را نیز در عافیت به ما بنمایان[102].»
خوردن هرمیوه درآغاز فصلش و پرهیز از آن درپایان آن فصل
* پیامبر خدا5a6 میفرماید: بر شما باد میوه در هنگام روی کردنش(نوبر و تازه) ، چرا که در این هنگام، مایهی سلامت تن و از میان رفتن اندوه است و آن را در هنگام پشت کردن(اواخر فصل) واگذارید؛ که در این هنگام، دردی برای تن است[103].
رعایت غذا و میوهی هر فصل
* امام رضا 5G6 میفرماید: به اندازهی توان و میل خود در تابستان غذای با طبع سرد و در زمستان غذای با طبع گرم و در دو فصل دیگر غذای متعادل بخور.
خلاصهی آداب خوراك
مستحبات غذا خوردن
چند چیز در غذا خوردن مستحب است:
نخست ـ هر دو دست را پیش از غذا بشوید.
دوم ـ پس از غذا نیز هر دو دست را بشوید و با دستمال خشك كند.
سوم – میزبان پیش از همه غذا خوردن را آغاز كند و پس از همه دست بكشد، پیش از غذا نخست میزبان دست خود را بشوید، سپس، كسی كه سمت راست او نشسته و همین جور تا برسد به كسی كه سمت چپ او نشسته و پس از غذا، نخست كسی كه سمت چپ میزبان نشسته، دست خود را بشوید و همین گونه تا به سمت راست میزبان برسد و تا میزبان به پایان برسد.
چهارم – در آغاز غذا «بِسْمِ اللّه» بگوید، و اگر سر یك سفره چند جور غذا باشد، در هنگام خوردن هركدام آنها، گفتن «بِسْمِ اللهِ» مستحب است.
پنجم ـ با دست راست غذا بخورد.
ششم ـ با سه انگشت یا بیشتر غذا بخورد و با دو انگشت نخورد.
هفتم ـ اگر چند نفر سر یك سفره نشستهاند، هر كسی از غذای جلوی خودش بخورد.
هشتم ـ لقمه را كوچك بردارد.
نهم ـ سر سفره زیاد بنشیند و غذا خوردن طولانی باشد.
دهم ـ غذا را خوب بجود.
یازدهم ـ بعد از غذا خداوند عالم را سپاس بگذارد.
دوازدهم – چنانچه با دست شسته و پاکیزه غذا خورده و پس از غذا «الحمدللّه» بگوید و باقیماندهی غذا، در انگشتان را بخورد.
سیزدهم – پس از غذا خلال نماید، ولی با چوب انار و چوب ریحان و نِی و برگ درخت خرما خلال نكند.
چهاردهم – آنچه بیرون سفره میریزد، (در صورت پاک بودن) گرد آورده و بخورد، ولی اگر در بیابان غذا میخورد، مستحب است، آنچه میریزد، برای پرندگان و جانوران بگذارد.
پانزدهم ـ در آغاز روز و آغاز شب غذا بخورد و در بین روز و در بین شب غذا نخورد.
شانزدهم – پس از خوردن غذا به پشت دراز بکشد و پای راست را روی پای چپ بیندازد.
هفدهم ـ در آغاز و پایان غذا نمك بخورد.
هیجدهم ـ میوه را پیش از خوردن با آب بشوید.
مكروهات غذا خوردن
چند چیز در غذا خوردن ناپسندیده است:
نخست ـ در حال سیری غذا خوردن.
دوم – پر خوردن، در سخن است كه خداوند عالم، بیشتر از هر چیز از شكم پر، بدش میآید.
سوم ـ نگاه كردن به چهرهی دیگران در هنگام غذا خوردن.
چهارم ـ خوردن غذای داغ.
پنجم ـ فوت كردن غذا و یا نوشیدنی.
ششم ـ پس از گذاشتن نان در سفره، منتظر چیز دیگر شدن.
هفتم ـ پاره كردن نان با كارد.
هشتم ـ گذاشتن نان زیر ظرف غذا.
نهم ـ پاك كردن گوشتی كه به استخوان چسبیده به طوری كه چیزی در آن نماند.
دهم ـ پوست كندن میوههایی که پوست آنها را میتوان خورد.
یازدهم ـ دور انداختن میوه، پیش از آن كه كاملاً آن را بخورد.
آداب نوشیدنیها
* پیامبر5a6 هنگام آب نوشیدن در ظرف آب تنفس نمیکرد و هنگام تنفس ظرف را از دهانش دور میکرد.
ایستادن
* حضرت امیرالمؤمنین 5G6 میفرماید: ایستاده آب ننوشید، چرا که درد بیدرمان آورد، مگر این که خدای عزّ و جلّ بهبودی بخشد.
* امام صادق5G6 میفرماید: با جداسازی نوشیدن در شب و روز، در حقیقت سخن حضرت امیر 5G6را به نوشیدن در شب تفسیر کرده و میفرماید:ایستاده آب نوشیدن در روز، غذا را گوارا میکند و در شب زرداب میآورد.
پس از دیگران نوشیدن
* رسول خدا5a6 میفرماید: کسی که به گروهی آب میدهد، خودش پس از دیگران آب بنوشد.
رهنمود امام صادق 5G6درباره نوشیدن
* امام صادق 5G6میفرماید: هرکس در آب آشامیدن، این آداب را رعایت کند خدا او را مستحقّ بهشت گرداند:
وقتی که ظرف آب را در نزدیک دهان آورد، بسم اللّه بگوید، سپس بنوشد و پیش از سیراب شدن ظرف را از دهانش دور کند و حمد خدا بگوید. سپس دوباره بنوشد، پس، ظرف را از دهانش دور کند و حمد خدا را بگوید. سپس بنوشد و ظرف را دور کند و حمد خدا را بگوید.
آشامیدن در ظرفهای مسی
* پیامبر خدا5a6 میفرماید: در ظرف مسین منوش؛ چرا که «سهل» (یعنی وسواس و پریشان عقلی) بر جای مینهد[104].
یکسره سر کشیدن آب
* پیامبر خدا5a6 میفرماید: آب را به آهستگی بمکید و آن را یکباره سرمکشید؛ زیرا که از آن، بیماری جگر برمیخیزد[105].
نوشیدن آب در میان خوردن غذا
* امام رضا5G6 میفرماید: هرکس میخواهد معدهاش او را آزار ندهد، میان غذا خوردن، آب ننوشد تا آن را به پایان برساند؛ زیرا که هرکس چنین کند، رطوبت در بدنش مینشیند و معده اش ضعیف میشود و رگها نمیتوانند نیروی موجود در غذا را بگیرند؛چه، اگر پی در پی آب به معده ریخته شود، معده، فراخ میگردد[106].
مستحبات آشامیدن
در آشامیدن آب چند چیز مستحب است:
نخست ـ آب را به شکل مكیدن بیاشامد.
دوم ـ در روز، ایستاده آب بخورد.
سوم ـ پیش از آشامیدن آب «بِسْمِ اللّه» و بعد از آن «اَلْحَمْدُ للّه» بگوید.
چهارم ـ به سه نفس آب بیاشامد.
پنجم ـ از روی میل آب بیاشامد.
ششم ـ پس از آشامیدن آب، حضرت ابا عبدالله الحسین5G6 و اهل بیت5D6 بزرگوارش را یاد كند و کشندگان آن حضرت5G6 را لعنت نماید.
مكروهات آشامیدن
چند نکته از شیوهی ناپسند نوشیدن:
بسیار آب نوشیدن.
آشامیدن آن پس از غذای چرب.
در شب به حال ایستاده ناپسند است.
نیز آشامیدن آب با دست چپ.
از جای شكسته ظرف و جایی كه دستهی آن است، ناپسند میباشد.
سایر موارد
بی اشتهایی
* پیامبر خدا5a6: دربارهی کسی که به بیماری بیاشتهایی گرفتار آمده بود فرمود: برشما باد [خوردن] تلبینه[107]. آن را به وی [جرعه جرعه] بخورانید، که سوگند به آن که جانم در دست اوست، شکم هر یک از شما را چونان میشوید که کسی با آب، چرک را از صورت خویش، فرو بشوید.
خوردن گوشت نمک سود خشک شده
* امامهادی 5G6 میفرماید: گوشت نمک سود خشک شده، بد گوشتی است؛ زیرا در معده از هم باز میشود، هر بیماریای را بر میانگیزد، هیچ سودی در بر ندارد و تنها، زیان میرساند[108].
خوردن گوشت ناپخته
* امام رضا5G6 میفرماید: خوردن گوشت ناپخته، در شکم، کرم ایجاد میکند[109].
بسیارخوردن تخم مرغ
* امام رضا5G6 میفرماید: تخم مرغ بسیار خوردن و مداومت برآن، بیماری سِپُرز میآورد و ایجاد کنندهی بادهایی در سر معده است[110].
بهداشت فردی
تمیزی لباس
* پیامبر اکرم5a6 میفرماید: هر کس جامه ای برمیگیرد، باید آن را تمیز کند[111].
* امام علی5G6 میفرماید: لباس پاكیزه غم و اندوه را برطرف مىكند و باعث پاكیزگى نماز است.[112]
* امام علی5G6 میفرماید: شستن جامه، اندوه و غم را میبرد و مایهی طهارت برای نماز است[113].
شستن دستمال
* پیامبر خدا5a6 میفرماید: دستمال آلوده به چربی و بوی گوشت را در خانه مگذارید، که آن، خفتنگاه شیطانهاست[114].
کوتاه کردن سبیل و ناخن در هر جمعه
* امام صادق5G6 میفرماید: در هر جمعه، اندکی از سبیل و ناخنهای خود را بگیر؛ اگر هم چیزی وجود نداشته باشد، آن را [کمی] بسای، دیوانگی، جذام و پیسی به تو نمیرسد[115].
بهداشت دهان و بینی
* امام علی5G6 میفرماید: شستوشوی دهان و بینی، سنّت و مایهی پاکی دهان و بینی است[116].
* امام کاظم5G6 میفرماید: پنج چیز دربارهی سر و پنج چیز هم دربارهی تن از سنّتهاست.
امّا آنچه دربارهی سر است، مسواک زدن، گرفتن سبیل، از هم گشودن موها از میانه سر، و شستوشوی دهان و بینی است.
آنچه دربارهی تن است: ختنه کردن، تراشیدن موی زهار، زدودن موهای زیر بغل، کوتاه کردن ناخنها، و زدودن پلیدی مخرج است[117].
* پیامبر خدا5a6 میفرماید: بهت است که شما در چرخاندن آب در دهان و بینی، مبالغه ورزید؛ چرا که این کار، مایهی آمرزش برای شما و باعث گریز شیطان است[118].
مسواک زدن
* امام صادق 5G6 میفرماید: مسواک زدن، از سنّتهای پیامبران است[119].
* پیامبر خدا5a6 میفرماید: جبرئیل، آن اندازه مرا به … مسواک زدن سفارش میکرد که گمان بردم آن را واجب قرار خواهد داد[120].
* پیامبر خدا5a6 میفرماید: هر کس در هر روز، دو بار مسواک بزند، سنّت پیامبران را استمرار بخشیده است، در برابر هر نمازی که بخواند؛ خداوند برایش پاداش صد رکعت مینویسد و از فقر به غنا (و بینیازی) درمیآید، دهانش خوش بو میشود و حافظهاش فزونی مییابد، فهمش استوار میگردد و غذایش گوارش مییابد، درد دندانهایش از میان میرود و بیماری از او دور میگردد و فرشتگان، به واسطهی نوری که بر او میبینند، با او دست میدهند و دندانهایش تمیز میشود[121].
* پیامبر خدا5a6 میفرماید: پاکیزگیها، چهار چیز است: کوتاه کردن سبیل، تراشیدن موی زهار، گرفتن ناخنها و مسواک زدن[122].
* امام صادق 5G6 میفرماید: سه چیز، فراموشی را از میان میبرد و حافظه به بار میآورد قرائت قرآن، مسواک زدن و روزه گرفتن[123].
* پیامبر خدا5a6 میفرماید: به عرض، مسواک بزنید و به سمت طول [دهان]، مسواک نزنید[124].
برخی از عوامل بیماریهای دهان و دندان
* امام علی 5G6 میفرماید: پیامبر خدا5a6 از مسواک زدن در حمام، نهی فرمود[125].
* امام صادق 5G6 میفرماید: از مسواک زدن در حمام، حذر کن؛چرا که وبای دندانها را به دنبال دارد.[126]
* امام کاظم 5G6 میفرماید: مسواک زدن در آبریزگاه، بدبویی دهان را به دنبال خواهد داشت[127].
* امام رضا 5G6 میفرماید: نوشیدن آب سرد به دنبال چیزهای گرم و نیز در پی شیرینی، دندانها را از میان میبرد… هرکس میخواهد دندانهایش فاسد نشود، حتماً هرگاه شیرینی میخورد، پس از آن؛ قطعه نانی نیز بخورد[128].
کوتاه کردن موها
* الکافی- به نقل از اسحاق بن عمار-: امام صادق5G6 به من فرمود: « موی خود را از تَه بزن تا آلودگیاش و جنبندگان و چرک آن، کم شود، گردنت ستبر گردد و دیده ات جلا یابد» و در روایت دیگری است: « و تنت راحت شود[129]».
* امام کاظم5G6 میفرماید: موی سر، چون بلند شود، بینایی ضعیف میگردد و نور دیده از میان میرود؛ امّا کوتاه کردن موها، دیده را روشن میسازد و نور آن را افزون میکند[130].
* پیامبر خدا5a6 میفرماید: مبادا کسی از شما موهای زیربغل خود را بلند بدارد؛ چرا که شیطان، آن را مخفیگاه میگیرد تا در آن پنهان شود[131].
* پیامبر خدا5a6 میفرماید: خداوند، خلیل خویش را به آیین راست و درست برانگیخت و او را به کوتاه کردن سبیل، گرفتن ناخنها، کندن موهای زیر بغل، تراشیدن موی زهار و ختنه، فرمان داد[132].
* پیامبر خدا5a6 میفرماید: فرزندانتان را در روز هفتم [تولّد]، ختنه کنید؛ چرا که پاکتر و پاکیزهتر است و گوشت را سریعتر میرویاند[133].
گرفتن سبیل
* پیامبر خدا5a6 میفرماید: مبادا کسی از شما سبیل خود را بلند کند؛ زیرا شیطان آن را مخفیگاه میگیرد و در آن، پنهان میشود[134].
* الکافی- به نقل از ابن فضّال، از راوی ای که خود از وی نام برده است: [نزد امام صادق5G6 از کوتاه کردن سبیل سخن به میان آوردیم.
فرمود: « این عمل، نوعی پیشگیری از بیماری و عمل به سنّت پیامبر5a6است».
بهداشت ظروف
* امام باقر5G6 نقل میکند از پیامبر5a6 که فرمود: ظرف سرپوش دار را میپسندید[135].
* پیامبر خدا5a6 میفرماید در درهایتان قفل بزنید، دهانهی مشکهایتان را ببندید و بر ظرفهایتان درپوش بگذارید[136].
* پیامبر خدا5a6 میفرماید: در [خانه]هایتان را ببندید، ظرفهایتان را وارونه بگذارید، دهانهی مشکهایتان را ببندید و چراغهایتان را خاموش کنید؛ چه، به آنان (شیاطین) اجازه داده نشده است بر دیوار خانههای دربستهی شما بالا روند[137].
فصل هشتم
ظروف و سایر موارد
احكام ظرفها
به جز ظرفی که به شراب نجس شده، یا سگ یا خوک از آن، چیز روان مانند مایعات خورده است. * |
چگونگى تطهیر با آب
تطهیر اشیاء نجس
|
1- ظرفها
|
– با آب کر: یک مرتبه
– با آب قلیل: سه مرتبه |
2- غیرظرفها
|
1- به بول
نجس شده |
2- به غیربول
نجس شده
|
1- با آب کر: یک مرتبه
2- با آب قلیل: دو مرتبه |
با آب کر و قلیل: یک مرتبه |
* برای پاک نمودن ظرفی که سگ از آن آب یا چیز روان خورده یا آن را لیسیده، به احتیاط واجب، ابتدا باید آن را خاک مال کنند و سپس دو بار آب بکشند و چنانچه خوک از آن چیزی خورده یا لیسیده، باید خاک مال و اگر آب قلیل باشد، هفت مرتبه آب بکشند و اگر با آب کُر باشد نیز بنا بر احتیاط، هفت مرتبه باید آب کشیده شود و اگر به شراب نجس شده است، سه مرتبه آب کشیده شود و هفت مرتبه بهتر است.
1- براى پاکیزه نمودن اشیا، نخست باید نجاست را برطرف كرد، سپس پاک و تطهیر نمود، مثل اینکه اگر لباس یا ظرف و یا دست به خون آلوده باشد، باید نخست خون را پاك كرد، سپس آن را آب كشید و پاک نمود.
2- ظرفى كه از پوست سگ یا خوك یا مردار ساخته شده، آشامیدن و خوردن چیزى از آن ظرف ، حرام است و نباید آن ظرف را در وضو و غسل و كارهایى كه باید با چیز پاك انجام داد، به کار گیرند. بهتر آن است كه چرم سگ و خوك و مردار را در هیچ کاری ـ اگر چه ظرف هم نباشد ـ به کار نگیرند.
3- خوردن و آشامیدن از ظروف طلا و نقره و کاربرد آنها حرام است، مگر آن که در ظرف دیگری بریزد، ولى زینت نمودن اتاق و مانند آن و نگاه داشتن آنها مانعى ندارد، همچنین ساختن ظروف طلا و نقره و خرید و فروش آنها، براى آراستن یا نگاه داشتن مانعی ندارد.
4- گیرهی استكان كه از طلا یا نقره مىسازند، اگر ظرف به آن گفته شود، حكم استكان طلا و نقره را دارد و اگر ظرف به آن گفته نشود، کاربرد آن مانعى ندارد.
5- اگر فلزى را با طلا یا نقره مخلوط كنند و ظرف بسازند، چنانچه مقدار آن فلز مخلوط شده با طلا یا نقره به قدرى باشد، كه ظرف طلا یا نقره به آن ظرف نگویند، کاربرد آن مانعى ندارد و همچنین در حال ناچاری به مقدار دفع ضرورت اشکال ندارد.
6- کاربرد ظرفى كه روى آن را آب طلا یا آب نقره دادهاند، اشكال ندارد و همچنین ظرفی که پیدا و مشخص نیست از طلا یا نقره است.
7- ظرف نجس را با آب قلیل، دو جور میشود آب کشید: یکی، آن که سه مرتبه پر کنند و خالی کنند، دیگر، آن که سه دفعه کمی آب بریزند و در هر دفعه آب را طوری در آن بگردانند که به جاهای نجس آن برسد و بیرون بریزند.
8- اگر ظرف بزرگی مثل پاتیل و خمره نجس شود، چنانچه، سه مرتبه آن را از آب پر کنند و خالی کنند، پاک میشود و همچنین اگر سه مرتبه از بالا، آب در آن بریزند، به طوری که، همه جای آن را بگیرد و در هر دفعه آبی که ته آن جمع میشود بیرون ریزند، احتیاط واجب آن است که در هر دفعه، ظرفی را که با آن آبها را بیرون میآورند، آب بکشند.
دوری از ناپاکیها (نجاسات) یازده گانه، در حلال
گونههای نجاسات و احکام آن
از مهمترین نکتههایی که با زندگی و همچنین با اعمال و عبادات و آخرت انسانی پیوند دارد، پاکی و نجاست اشیاء است که آثار آن درجسم و روح و ظاهر و باطن و اعمال و رفتار انسان مؤثّر است، به ویژه در خوردنیها و آشامیدنیها که وارد بر وجود انسان و جذب او میگردد، چرا که نجس بودن، حالتی در برخی از اشیاست که شریعت برخی از محدودیتها را در مورد آن چیز قرار داده است.
برای نمونه، میتوان گفت که نجاست یا پاکی اشیاء در حرام یا حلال بودن تغذیه، حرام یا حلال بودن خرید و فروش و پذیرش برخی از عبادات نقش مهمی دارد. به عنوان مثال، خوردن اشیاء نجس (ناپاک) حرام است، خرید و فروش برخی از نجاسات، حرام است، اگر مسجد یا قرآن نجس شود، پاک کردن آن واجب است و خواندن نماز با بدن یا لباس نجس، باطل است.
به عبارت دیگر، شناخت نجاسات و دانستن احکام مربوط به آنها – علاوه بر آن که در موارد بسیاری سبب بهبود سطح سلامت جسمی و روحی، ظاهری و باطنی و بهداشت فردی و اجتماعی میشود – با انجام برخی از واجبات و پذیرش برخی از عبادات و یا درستی معاملات ارتباط دارد.
همهی اشیاء در دید اسلام، پاک هستند مگر یازده چیز ویژه، که به آنها نجاسات میگویند و نیز اشیائی که آشکارا از راه رطوبت با این یازده مورد، روبهرو شوند و تا یقین حاصل نشود، آن چیز پاک است. حتّی اگر در واقع نجس شده باشد و ما به این نجاست آگاه نشده باشیم؛ پس طهارت علمی که همان عدم یقین به نجاسات است کافی میباشد و طهارت واقعی، در درستی عبادات ملاک نمیباشد.
نجاسات
همهی چیزها در نگاه نخست، پاک هستند، استفاده از نوشیدنیهایی که مستی آور نباشد در صورت ضرر نداشتن و آلوده نبودن و عدم تنفّر سرشت انسان از آنها، جایز است ، مگر ناپاکیها و نجاسات یازده گانه که در خوراک حلال، از آنها باید پرهیز نمود.
این نجاسات عبارت اند از: 1. بول 2. غائط 3. منی 4. مردار 5. خون 6. سگ 7. خوک 8. کافر 9. شراب 10. فقاع 11. عرق جانور نجاست خوار؛
پیش از شرح هرکدام از نجاسات یازده گانه، جداسازی و بخشهای جانداران در شناسایی و دانستن حلال و حرام بودن، طهارت و نجاست آنها و همچنین اجزای وابسته به آن جانوران، مانند: گوشت، خون، فضولات و… لازم و مفید است که در فصل سوم آورده شد.
اوّل / بول
دوم / غائط
بول و غائط انسان و هر جانور حرام گوشتی که خون جهنده دارد، (جانوری که اگر رگ آن را ببرند، خون با فشار از آن میجهد) نجس است. امّا فضلهی پرندگان حرام گوشت نجس نمیباشد، گرچه از فضلهی آنها به خصوص فضله و بول خفاش دوری بهتر است و مدفوع جانوران حلال گوشت، پاک میباشد.
سوم / منی
منی انسان و نیز همهی جانوران که خون جهنده دارند، نجس است، که همراه شهوت و با جهش و سستی بدن باشد که علاوه بر نجاست در انسان، مـوجب غسل جنابت مـیشود؛ البتّه برخی از فقها در مورد منی جانورانی که خون جهنده ندارند، نیز احتیاط کردهاند.
مایع تاول و آمنیوتیک در اطراف جنین
چنان که از نجاسات یازده گانه دانستیم همهی مایعات بدن، غیر از خون، بول و منی پاک هستند، بنابراین، مایعی که درون تاولها جمع میشود، پاک است، همچنین مایع آمنیوتیک که جنین در آن غوطهور است، پاک است، مگر آن که با مایع نجسی مثل خون روبهرو شده باشد.
چهارم / مردار
منظور از مردار دو چیز است:
نخست: الف- مردار هر جانور دارای خون جهنده، که یا خودش مرده باشد یا به روش غیر شرعی کشته شده باشد. البتّه اجزایی از آنها نجس است که روح در آنها جریان داشته است، مانند: گوشت، استخوان و پوست. امّا اجزای بدون روح (جز سگ، خوک و کافر) مانند مو، کرک، ناخن و سُم، نجس نیست.
ب- مردار جانورانی که خون جهنده ندارند، مانند حشرات و آبزیان مثل لاک پشت، ماهی و قورباغه و … پاک است، ولی خوردن آنها حرام است.
دوم: بدن هر انسان مردهای که سرد شده باشد، تا پیش از غسل میت، نجس است، و مسّ کردن آن، علاوه بر اینکه، موجب غسل مسّ میت میگردد، در صورت وجود رطوبت ، نجاست را نیز به سایر چیزها منتقل میکند.
بدن شهیدی که در میدان جنگ جان داده، پاک است، امّا اگر در پشت جبهه یا در بیمارستان جان داده است، هرچند در اجر اخروی مانند سایر شهداء میباشد، امّا بدن او پیش از غسلهای سه گانه پاک نیست و مانند سایر اموات مسلمان رطوبت موجب سرایت نجاست است، علاوه بر اینکه برخورد با آن موجب غسل مسّ میت نیز میگردد.
بدن مردهی مسلمان، که هر سه غسل میت (غسل با آب مخلوط به سدر و آب مخلوط با کافور و سپس غسل با آب خالص معمولی) را بر او جاری ساختهاند، پاک است و تماس با آن موجب سرایت نجاست بهوسیلهی رطوبت و غسل مسّ میت نمیباشد و پیش از پایان همهی غسلها پاک نیست؛ امّا بدن مردهی نامسلمان در هر حال، نجس است و باید توجّه کرد که غسل دادن آن هم روا نیست و اگر هم غسل داده شود پاک نمیشود.
اجزای روح دار جدا شده
اجزای روحدار که از بدن انسان یا جانور دارای خون جهنده جدا میشود، نجس است، امّا پوست مختصر لب و بدن انسان که وقت کندن آن رسیده و خود به خود یا با دست و بدون سوزش یا امر دیگری که نشان زنده بودن آن باشد، کنده میشود، نجس نیست.
پنجم / خون
1- خون انسان و جانوری که خون جهنده دارد، نجس است.
2- خون زیر ناخن یا پوست کوبیده شده هم نجس است، امّا اگر آب به خود نجس نرسد، مانند این که روی آن با ناخن یا پوست پوشانده شده باشد، در این صورت با رسیدن آب موجب نجاست نمیشود.
3- جانور حلال گوشت، مثل گوسفند را، اگر به راه شرعی سر ببرند و به مقدار معمول خون از آن بیرون ریزد، خونی که در بدنش میماند، پاک است، ولی اگر برای نفس کشیدن یا برای اینکه، سر جانور در جای بلندی بوده، خون به بدن جانور برگردد، آن خون، نجس است و به احتیاط واجب، از خون باقیمانده در اجزای حرام مانند طحال باید دوری کرد.(حتّی از حیوان حلال گوشت)
4- اگر هنگام جوشیدن غذا، خون در آن بیفتد، همهی غذا و ظرف آن نجس میشود و افزودن چیزی یا جوشیدن و حرارت بسیار و بالا، پاک کننده نیست.
رنگ خون، خون خشک شده
رنگ خون، که پس از شستن لباسها به جا میماند، پاک است، ولی اگر یقین داشته باشیم که ذرّات خون در آن هست، باید آن اندازه بشوییم، که فقط رنگ به جا بماند. خون خشک شده هم، مثل خون مرطوب نجس است.
زردابه، زخم، تاول و …
زردابهیی که هنگام بهبودی زخم بیرون میآید، اگر با خون مخلوط نشده باشد، نجس نیست و پاک است، امّا اگر قبل از شستن زخمی، زردابه از آن خارج شود، که به هر حال، پس از بیرون آمدن با جای نجس برخورد کرده، نجس میشود، امّا اگر زخم، شسته شده و اکنون زردابه به تنهایی از آن بیرون بزند، پاک است.
صله که در هنگام بهبودی روی زخم بوجود میآید. همین حکم را دارد.
خون در تخم مرغ
خون درون تخم مرغ، در نظربعضی از مراجع[138] نجس و اجتناب از آن واجب است و به نظر بعضی دیگر[139]، اگر با زرده به هم بزند که از بین برود خوردن آن زرده هم مانعی ندارد. چنانچه در زرده باشد تا پوست نازک روی آن پاره نشده، سفیده قابل استفاده و خوراکی است.
ششم / سگ
هفتم / خوک
همهی اجزای روحدار یا غیر روح دار سگ و خوکی که در خشکی زندگی میکنند، نجس است. همهی گونههای خوک حتّی خوک وحشی (گراز) نجس است و همچنین همهی نژادهای سگ، نیز نجس شناخته میشوند. پس، سگ گلّه، سگ شکاری و نگهبان هم نجس هستند.
سگ و خوک به هیچ عنوان پاک نمیشوند، مگر آن که، پس از مردن استحاله و به چیز دیگری مثل نمک یا خاک دگرگون شوند. بنابراین، تزریق واکسن، شست و شوی با آب و هر مادّهی دیگر و خوراندن نمک به سگ، و …. باعث پاک شدن آن نمیشود.
همچنین، همهی رطوبتهای بدن آنها، نجس است، امّا بخار تنفس آنان ـ بر خلاف تصوّر برخی ـ نجس نیست.
هشتم / کافر
کافر کسی است که منکر وجود خدا باشد، یا برای او شریک قرار دهد، یا به پیامبری رسول اعظم اسلام5a6 ایمان نداشته باشد، یا نعوذ بالله، به ذات احدیت خداوند یا پیامبران الهی و یا چهارده معصوم 5D6 دشنام دهد، یا به آنان توهین نموده، یا اظهار دشمنی با آنان نماید.
همهی بدن کافر و نم بدن او، مثل عرق و آب دهانش نجس است، حتّی اگر آلوده به نجاستهای دیگر مثل خون و بول نباشد.
اهل کتاب و فرقههای باطل
کافر یعنی کسی که منکر خداست، یا برای خدا شریک قرار میدهد، یا رسالت حضرت خاتم الانبیا5a6 را قبول ندارد. در فتوای برخی از مراجع، کافرانِ اهل کتاب یعنی آن عدّه از کافرانی که خود را پیرو یکی از انبیای الهی میدانند؛ مانند: یهودیان، مسیحیان، زرتشتیان، صابئین (پیروان حضرت یحیی)، که برخی از آنان به یکی از کتب آسمانی ایمان دارند، پاک هستند و در فتوای برخی دیگر نجس میباشند. که این بخش را باید به رسالهی مرجع محترم مربوطه رجوع نمود[140].
* همچنین کافرانی که به هیچ دین آسمانی باور ندارند، یا جانوران و بتها را پرستش میکنند، از دید همهی مراجع، نجس هستند.
* همهی فرقههای اسلامی پاک هستند، مگر آن که برخی از ائمّه 5D6 را خدا بدانند، یا بر این باور باشند که خداوند در کسی حلول کرده است. بنابراین اگر کسی باور به خدا بودن حضرت علی 5G6 داشته باشد، یا بگوید که خدا در ایشان حلول کرده، نجس است و از جرگه اسلام بیرون است.
* برخی از فرقهها که اظهار دشمنی با ائمّه 5D6 را میکنند، مثل ناصبیها نجس هستند. همهی افراد فرقهی گمراه و ساختگی بهائیت، نجس هستند و هرگونه معاشرت، رفت و آمد با آنان جایز نیست.
* انجام ندادن دستورات اسلامی مانند نماز و روزه و … باعث نجاست کسی نمیشود، البتّه اگر کسی قائل باشد که یکی از مسلّمات و ضروریات دین اسلام مانند نماز و روزه یا حج و حجاب و … جزو اسلام نیست و بداند که انکار آنها برابر با انکار قرآن یا پیامبر است، در حکم کافر بوده و مانند کافران، نجس است.
* بیان این نکته نیز لازم است که معاشرت و دوستی با کافران حرام نیست، مگر آن که منجر به سستی باور و یا کمک به دشمنان اسلام شود، یا برخلاف مصالح مسلمانان باشد، که در این صورت، دوستی با آنان حرام است. امّا به هر حال، اگر با کافران ارتباط داریم، باید اخلاق اسلامی را دربارهی آنان مراعات کنیم تا اسلام را به خوبی بشناسند و به آن، ترغیب شوند.
نهم / شراب
شراب و به طور کلّی هر مایعی که ویژگی مستکنندگی داشته باشد و در اصل مایع باشد، نجس است، هرچند مقدار آن کم باشد و یا برای برخی اشخاص مستی نیاورد و حتّی اگر از نجاستهای دیگر مثل خون و بول خالی باشد.
دهم / فقّاع
فُقّاع كه از جو گرفته مى شود و به آن « آب جو » مى گویند، نجس است، ولو اینکه مستی آن کم باشد که در فصل یک بررسی شد.
مخمّری که «لوردوبیر» نام دارد و حالت گرد بوده و مایع نمیباشد و مصرف طبّی دارویی دارد، که نه مستی آور است و نه مایع، پاک و حلال است.
یازدهم / عرق جانور نجاست خوار
بنابر احتیاط واجب، عرق جانوری كه به خوردن نجاست انسان عادت كرده باشد، نجس است.
عرق انسان جُنُب شده از راه حرام
*عرق کسی که از راه حرام جُنُب شده، پاک است امّا بنابر احتیاط، نمیتوان با آن نماز خواند.
* رطوبت سرایت دهندهی نجاست از یک شیء به شیء دیگر است، امّا اگر دو چیز پاک و نجس که با هم ارتباط پیدا کنند و هر دو خشک باشند، یا یکی خشک و دیگری نمناک، ولی نم آنها به قدری کم باشد، که به یکدیگر راه پیدا نکند یا شک کنیم که راه پیدا کرده یا نه؟ آن چیز نجس نمیشود.
*نجاسات یازده گانه، به صورت مطلق نجس هستند، یعنی مقادیر بسیار کم از آنها هم ناپاک است و برخورد آنها با چیزهای دیگر با نم و رطوبت باعث ناپاکی چیزهای دیگر میشوند که به آن (جز یازده نجاست بیان شده) متنجس میگویند.
چند نکتهی دیگر
1- خوردن و آشامیدن نجاسات یازده گانه، که در همین فصل آمده حرام و هرچه که با آنها به وسیلهی نم تماس پیدا کرده ، نجس میشود و خوردن هر چیز نجس، حرام است.
2- وسایل منزل کسانی که بطور کامل وابسته به طهارت و نجاست نیستند- حتّی اگر مسلمان نباشند- در صورتی که یقین به نجس شدن آنها نباشد، پاک است.
3- وسایل و لوازمی که در هتلها یا خانهها- حتّی در کشورهای غیر اسلامی- وجود دارد، از جمله ظروف غذا، حولهی حمام، صابون، رختخواب، تخت، فرش و دیگر چیزها یقین به نجس شدن آن از راه برخورد با رطوبت به نجاست نداشته باشیم، پاک است.
4- خوراکیهایی از قبیل: قند، شکر، بیسکویت، شکلات، آدامس و …، اگر در ساخت آنها نامسلمان دست داشته باشد، ولی یقین به برخورد با بدن وی نداریم و به گونهای دیگر با سایر نجاسات نیز نجس نشده، پاک است.
5- حبوبات و سبزیجات و میوههایی که نامسلمانان میفروشند و یقین به نجس شدن آنها نیست، پاک است، هرچند نامسلمان آن را کاشته و چیده و برداشته باشد.
6- ابزاری که برای کار به نامسلمان داده شده؛ مانند پارچه برای دوخت لباس و ماشین برای تعمیر، اگر پس از دریافت، آگاهی از نجس شدن آن نباشد، پاک است.
7- نان و دیگر پختنیها، که نامسلمان پختن آن را انجام داده و مادّهی نخستین آن، پاک بوده است و ما، آگاهی از نجس بودن آن نداریم، پاک است.
8- سایر اشیا غیر از نجاسات اصلی یازده گانه که در همین فصل آمده، تا یقین به نجس شدن آنها به وسیلهی نجاسات یازده گانه پیدا نکنیم، پاک میباشند.
خوراکیهای حرام |
1- در شرع به حرمت آنها تصریح شده
2- آنها که ضرر داشته باشند 3- آنها که از خبایث باشند
|
فرق نجس و متنجس
بین متنجس با عین نجس در احکام شرعی، فرقهایی وجود دارد، همان طور که مشترکاتی نیز با هم دارند. متنجس مانند نجاست، نجس کننده است، ولی از جهاتی نیز با هم متفاوت هستند. به عبارت دیگر، همهی احکام خود نجاست برای متنجس نیست و از دیدگاه حکم شرعی تفاوتهایی با هم دارند، از جمله فرقهایی که وجود دارد، این است که متنجس در برخورد سوم نجس کننده نیست؛ مثل این که دست راست به بول متنجس شود، آن گاه آن دست با نم دارشدن با دست چپ برخورد کند، این برخورد موجب نجاست دست چپ خواهد بود و اگر دست چپ پس از خشک شدن با برخورد به لباس نمناک، لباس نیز نجس مىشود، ولى اگر آن لباس(ملاقات کنندهی سوّم) با چیز دیگرى در نم داشتن برخورد کند، حکم به نجاست آن چیز نمىشود.
البتّه ما دو گونه متنجس که دارای ویژگیهای نجاست باشد، داریم؛
گونهی نخست، بخشهایی از چیز نجس در متنجس باشد که نجس کننده است، مانند آب کمتر از کر که آلوده به خون شود. نوع دوم، که فقط از ویژگیهای نجاست، مانند مزه، بو یا رنگ نجس را، داشته باشد که باید بر اساس آن چه گذشت، بررسی و عمل نمود.
اضطرار به حرام
چنانچه انسان، مضطر به خوردن حرام شود و جانش در معرض تلف شدن قرار گیرد، کاربرد حرام رواست. به شرط آن که از حدّ نیاز، تجاوز نکرده و پرخوری و لذّت در آن نباشد.
نیم خوردهی حیوانات
نیم خوردهی همهی جانوران، به جز سگ و خوک، پاک است.
مطهّرات یا پاك كنندهها
چیزهایى كه اشیا را پاك مى كنند عبارتند از:
1-آب، 2- زمین، 3- آفتاب، 4- اسلام، 5- استحاله، 6- انتقال، 7- تبعیت، 8- برطرف شدن عین نجاست، 9- استبرای جانور نجاست خوار، 10- غایب شدن مسلمان، 11- انقلاب
1- آب:
آب که از گواراترین نوشیدنیهای حلال است و مطلق آن، هم طاهر و پاک است و هم پاک کننده، بنابراین به آن طهور میگویند.
اقسام آبها |
الف: مضاف |
ب: مطلق |
1- آب چاه
2- آب جاری 3- آب باران 4- آب کر 5- آب قلیل |
آب مضاف
آبى است كه از چیزى گرفته شده باشد مثل آب سیب و یا آب هندوانه و سایر آب میوهها و مایعات قابل شرب که از عناصر تشکیل دهندهی آن، آب نیز باشد، یا با چیزى مخلوط شده باشد، به نحوی که دیگر آن را به طور مطلق آب نگویند بلکه به طور مضاف به چیزی به آن آب گفته شود . مثل: گلاب و آب میوه
احکام آب مضاف
1- آب مضاف چیز نجس را پاک نمیکند. (از مطهِّرات نیست)
2- آب مضاف با برخورد به نجاسات نجس میشود، حتّی اگر زیاد باشد و یا نجاست کم باشد و حتّی اگر بو و یا رنگ یا مزهی آب عوض نشود.
آب مطلق
آب در صورتى پاك كننده است كه مطلق بوده و مضاف نباشد و آب مطلق همان آب خالص است. که پنج قسم میباشد:
اوّل: آب چاه
1-آب چاهى كه از زمین مىجوشد، اگر چه كمتر از كُر باشد چنانچه نجاست به آن برسد، تا وقتى كه بو یا رنگ یا مزهی آن به واسطهی نجاست تغییر نكرده، پاك است.
2- اگر نجاستى در چاه بریزد و بو یا رنگ یا مزهی آب آن را تغییر دهد، چنانچه تغییر آب چاه که بوسیلهی نجاست ایجاد شده بود، از بین برود، پاك مىشود. ولى پاك شدنش مشروط بر این است كه با آبى كه از چاه مىجوشد مخلوط گردد.
دوم: آب جارى
آب جارى به آبى گفته مىشود كه از زمین بجوشد یا سرچشمه ای طبیعی داشته و جریان داشته باشد.
احکام آب جاری
1-آب جارى اگر چه كمتر از كُر باشد، چنانچه نجاست به آن برسد تا وقتى كه بو یا رنگ یا مزهی آن به واسطهی نجاست تغییر نكرده پاك است.
2-اگر نجاستى به آب جارى برسد، مقدارى از آن كه بو یا رنگ یا مزهاش به واسطهی نجاست تغییر كرده نجس است و طرفى كه متّصل به چشمه است اگر چه كمتر از كُر باشد پاك است و آبهاى طرف دیگر نهر اگر به اندازهی كُر باشد یا به واسطهی آبى كه تغییر نكرده به آب طرف چشمه متّصل باشد، پاك و گرنه نجس است.
3-آب چشمهاى كه جارى نیست ولى طورى است كه اگر از آن بر دارند باز مىجوشد، حكم آب جارى را ندارد، یعنى اگر نجاست به آن برسد وكمتر از كُر باشد نجس مىشود.
4-آبى كه كناره نهر راکد و عرفاً جزء آب نهر شمرده نشود هر چند متّصل به آب جارى باشد حکم آب جاری را ندارد ودر صورتی که مجموع آب به اندازهی کر باشد احکام آب کر را دارد.
5- چشمهاى كه مثلاً در زمستان مىجوشد و در تابستان از جوشش مىافتد، فقط وقتى كه مىجوشد حكم آب جارى را دارد.
6-آبى كه روى زمین جریان دارد ولى از زمین نمىجوشد، چنانچه كمتر از كُر باشد و نجاست به آن برسد، حکم آب قلیل را دارد و نجس مىشود، امّا اگر از بالا جارى باشد و نجاست به پایین آن برسد، طرف بالاى آن نجس نمىشود.
سوم: آب باران
1-چیزى كه نجس است و عین نجاست در آن نیست، به هر جاى آن یك مرتبه باران برسد پاك مىشود و در فرش و لباس و مانند اینها فشار لازم نیست، البتّه باریدن دو سه قطره فایده ندارد بلكه باید طورى باشد كه بگویند باران مىآید.
2- اگر باران بر عین نجس ببارد و به جاى دیگر ترشح كند، چنانچه عین نجاست همراه آن نباشد و بو یا رنگ یا مزّه نجاست نگرفته باشد پاك است، مثل این که باران بر خون ببارد و ترشح كند، چنانچه ذرّهاى خون در آن باشد، یا آن كه بو یا رنگ یا مزهی خون گرفته باشد نجس مىباشد.
3- اگر بر سقف ساختمان یا روى بام آن، عین نجاست باشد، تا وقتى باران به بام مىبارد، آبى كه به چیز نجس رسیده و از سقف یا ناودان مىریزد، پاك است، ولى بعد از قطع شدن باران اگر معلوم باشد آبى كه مىریزد، به چیز نجس رسیده است، نجس مىباشد.
4- زمین نجسى كه باران بر آن ببارد پاك مىشود و اگر باران بر زمین جارى شود و در حال باریدن به جاى نجسى كه زیر سقف است برسد آن را نیز پاك مىكند.
5- خاك نجسى كه آب باران همهی اجزاى آن را فرا بگیرد پاك مىشود به شرط آنكه معلوم نباشد آب به واسطهی رسیدن به خاك، مُضاف شده است.
6- هر گاه آب باران در جایى جمع شود، اگر چه كمتر از كُر باشد در موقعى كه باران مىآید چنانچه چیز نجس را در آن بشویند و آب، بو یا رنگ یا مزهی نجاست نگیرد، آن چیز نجس پاك مىشود.
7 – اگر بر فرش پاكى كه روى زمین نجس است باران ببارد و در حال باریدن از فرش به زمین برسد، فرش نجس نمىشود و زمین هم پاك مىگردد.
چهارم: آب كُر
1- اندازهی
آب کُر |
الف) از جهت حجم: مقدار آب ظرفی که هم طول و هم عرض و هم گودی آن حداقل 5/3 وجب باشد.
ب) از جهت وزن: 419/377 کیلوگرم باشد و یا به نظر بعضی معادل 384 لیتر است. |
كُر بودن آب، به دو راه ثابت مىشود:
اوّل: آن كه خود انسان یقین یا اطمینان كند.
دوم: آن كه دو مرد عادل خبر دهند. امّا اگر یك عادل یا ثقه یا كسى كه كُر در اختیار او است خبر دهد اگر مفید اطمینان باشد کفایت میکند.
2- اگر عین نجس مانند بول و خون یا چیزى كه نجس شده است مانند لباس، به آب كُر برسد، چنانچه آن آب، بو یا رنگ یا مزهی نجاست را بگیرد، نجس مىشود و اگر تغییر نكند نجس نمىشود و اشیای نجس را پاک و طاهر مینماید.
3- اگر بو یا رنگ یا مزهی آب كُر به واسطهی غیر نجاست مانند گلاب یا شیرهای که به وسیلهی عین نجاست (یکی از نجاسات 11 گانه که به آن، عین نجس میگویند و بحث آن خواهد آمد) نجس شده که به آن متنجس میگویند تغییر كند نجس نمىشود و همچنان پاک کننده است.
4- اگر عین نجس مانند خون به آبى كه بیشتر از كُر است برسد و بو یا رنگ یا مزهی قسمتى از آن را تغییر دهد، چنانچه مقدارى كه تغییر نكرده كمتر از كُر باشد تمام آب نجس مىشود و اگر مقدار تغییر نکرده به اندازهی كُر یا بیشتر باشد، فقط مقدارى كه بو یا رنگ یا مزه آن تغییر كرده نجس است.
5-آب فوّاره اگر متّصل به كُر باشد، آب نجس را پاك مىكند، ولى اگر قطره قطره روى آب نجس بریزد آن را پاك نمىكند، مگر آن كه چیزى روى فوّاره بگیرند تا آب آن که به کُر متّصل است، قبل از قطره قطره شدن به آب نجس متّصل شود و لازم است كه آب فوّاره با آب نجس مخلوط گردد.
6- اگر چیز نجس را زیر شیرى كه متّصل به كُر است بشویند، آبى كه از آن چیز مىریزد اگر متّصل به كُر باشد و بو یا رنگ یا مزهی نجاست نگرفته باشد و عین نجاست هم در آن نباشد، پاك است.
7- اگر مقدارى از آب كُر یخ ببندد و باقى آن به قدر كُر نباشد، چنانچه نجاست به آن برسد نجس مىشود و هر مقدار از یخ هم آب شود نجس است.
8-آبى كه به اندازهی كُر بوده، اگر انسان شك كند از كُر كمتر شده یا نه، مثل آب كُر است، یعنى نجاست را پاك مىكند و اگر نجاستى هم به آن برسد نجس نمىشود. آبى كه كمتر از كُر بوده و انسان شك دارد به مقدار كُر شده یا نه، حكم آب كمتر از كُر را دارد و قلیل است.
9-آب لولههاى حمام و ساختمان كه از شیرها و دوشها مىریزد اگر به ضمیمهی منبعى كه متّصل به آن است به قدر كُر باشد حكم كُر را دارد.
پنجم: آب قلیل
1- آب قلیل، آبى است كه از زمین نجوشد و از كُر كمتر باشد.
2- اگر آب قلیل روى چیز نجس بریزد، یا چیز نجس به آن برسد نجس مىشود. ولى اگر از بالا روى چیز نجس بریزد و عین نجاسات به آن چیز متنجس نباشد آن را پاک میکند، مقدارى كه به آن چیز مىرسد نجس است، و مقدارى كه به آن چیز نرسیده پاك است.
3-آب قلیلى كه براى بر طرف كردن عین نجاست روى چیز نجس ریخته شود و از آن جدا گردد، در چیزهایى كه با یك بار شستن پاك نمىگردد نجس است، همچنین آب قلیلى كه بعد از بر طرف شدن عین نجاست براى تطهیر چیز نجس روى آن مىریزند و از آن جدا مىشود که به آن غُساله میگویند و نجس است.
4-آب قلیلى كه با آن مخرج بول و غائط را مىشویند با پنج شرط، چیزى را كه با آن تماس پیدا كند نجس نمىكند:
اوّل: آنكه بو یا رنگ یا مزهی نجاست نگرفته باشد.
دوم: نجاستى از خارج به آن نرسیده باشد.
سوم: نجاست دیگرى مثل خون با بول یاغائط بیروننیامده باشد.
چهارم: ذرّههاى غائط در آب پیدا نباشد.
پنجم: بیشتر از مقدار معمول نجاست به اطراف مخرج نرسیده باشد.
احكام آبها
1-آب مضاف، چیز نجس را پاك نمىكند، و وضو و غسل هم با آن باطل است.
2-آب مضاف اگر چه به مقدار كُر باشد، اگر ذرّهاى نجاست به آن برسد نجس مىشود، ولى چنانچه از بالا روى چیز نجس بریزد، مقدارى كه به چیز نجس رسیده نجس است و مقدارى كه نرسیده است پاك مىباشد. مثلاً اگر گلاب را از گلابدان روى دست نجس بریزند، آنچه بهدست رسیده نجس و آنچه بهدست نرسیده پاك است.
3- اگر آب مضاف نجس طورى با آب كر یا جارى مخلوط شود كه دیگر آب مضاف به آن نگویند، پاك مىشود.
4-آبى كه مطلق بوده و معلوم نیست كه به حدّ مضاف شدن رسیده یا نه، مثل آب مطلق است، یعنى چیز نجس را پاك مىكند و وضو و غسل هم با آن صحیح است. آبى كه مضاف بوده و معلوم نیست مطلق شده یا نه، مثل آب مضاف است، یعنى چیز نجس را پاك نمىكند و وضو و غسل هم با آن باطل است.
5-آبى كه معلوم نیست مطلق است یا مضاف و معلوم نیست كه قبلاً مطلق بوده یا مضاف، نجس را پاك نمىكند و وضو و غسل هم با آن باطل است. چنانچه نجاستى به آن برسد و آب كمتر از كُر باشد نجس مىشود و اگر به اندازهی كُر یا بیشتر باشد ـ بنابر احتیاط واجب ـ نیز نجس مىشود[141] و به نظر بعضی مراجع دیگر حکم به نجس بودن آن نمیشود.[142]
6-آبى كه عین نجاست مثل خون و بول به آن برسد و بو یا رنگ یا مزهی آن را تغییر دهد، اگر چه كر یا جارى باشد نجس مىشود، بلكه اگر بو یا رنگ یا مزهی آب به واسطهی نجاستى كه بیرون آن است عوض شود، مثلاً مردارى كه پهلوى آب است بوى آن را تغییر دهد ـ بنابر احتیاط لازم ـ نجس مىشود[143]و بنابر قول بعضی مراجع نجس نمیشود.[144]
7-آبى كه عین نجاست مثل خون و بول در آن ریخته و بو یا رنگ یا مزهی آن را تغییر داده، چنانچه به كُر یا جارى متّصل شود، یا باران بر آن ببارد، یا باد باران را در آن بریزد، یا آب باران از ناودان هنگام باریدن در آن جارى شود، در تمام این صور چنانچه تغییر آن از بین برود پاك مىشود. ولى باید آب باران یا كر یا جارى با آن مخلوط گردد.
8- اگر چیز نجسى را در كر یا جارى تطهیر نمایند در شستنى كه با آن پاك مىگردد، آبى كه بعد از بیرون آوردن از آن مىریزد پاك است.
9-آبى كه پاك بوده و معلوم نیست نجس شده یا نه، پاك است و آبى كه نجس بوده و معلوم نیست پاك شده یا نه، نجس است.
10-تمام آبهاى مطلق به جز آب قلیل با برخورد به نجاست نجس نمىشود، مگر آن كه رنگ یا بو یا طعم آن با نجاست تغییر كند كه در این صورت نجس است .
11- آب باران اگر بر زمین و یا فرش و لباس نجس ببارد، اگر عین نجاست آن به هر وسیلهای از بین برود، آنها را پاك مىكند مگر آن كه عین نجاست مثل خون باقى بماند و پاك نشده باشد.
12- در امور شرعی فقهی اگر به یقین رسیدیم تا آمدن یقین جدیدی در آن مورد که یقین سابق را تبدیل به شک کند، برای ما حجّت است که به آن استصحاب، (ادامهی جریان حکم یقینی سابق) نماییم. بطور مثال: آبى كه طاهر بوده و نمىدانیم نجس شده یا نه ؟ طاهر است و آبى كه نجس بوده و نمىدانیم طاهر شده یا نه؟ نجس است و آبی که قلیل بوده و شک میکنیم که آیا بر اثر باریدن باران یا امر دیگری، کُر شده یا نه؟ به همان یقین سابق عمل میکنیم و آن را قلیل میدانیم.
2- (از پاک کنندهها) زمین:
زمین (هر نامی از گونههای آن مثل خاک و سنگ و …) یكى از پاك كنندههاست و با سه شرط، كف پا و ته كفش و نوك عصا، اگر در راه رفتن و کاربرد نجس شده است، را پاك مى كند.
این شرطها عبارتند از:
1- زمین باید پاك باشد.
2- زمین باید خشك باشد.
3- عین نجاست باید در برخورد با زمین برطرف شود، بنابراین فرش، موزاییك، حصیر، چمن، آسفالت، جایی كه با چوب فرش شده (پارکت)، زمین طبیعی نمیباشد و پاک کننده نیستند.
3- آفتاب:
آفتاب یكى از مطهّرات و پاك كنندههاست و مىتواند چیزهاى زیر را پاك كند.
زمین، ساختمان، چیزهایى كه در ساختمان به كار رفته و نمىتوان آن را برداشت، مثل در و پنجره، میخى كه در ساختمان به كار رفته، درخت و گیاه.
آفتاب با شرایط زیر، پاك كننده است:
1- آفتاب از پشت ابر و یا پرده نتابد، مگر آن که ابر و یا پرده نازك بوده، به طورى كه مانع از تابش نور آفتاب نباشند.
2- آفتاب به تنهایى محل نجاست را خشك كند، نه با کمک باد، ولى اگر باد كم باشد، مانعى ندارد.
3- هنگام تابش آفتاب همه نجاست برطرف شده و دیگر نباشد.
4- آفتاب بخشى از ساختمان كه در آن نجاست نفوذ كرده، باید به یك باره و در یک روز خشك كند.
5- بین دیوار و ساختمانى كه نجاست در آن نفوذ كرده، چیز پاکى فاصله نباشد.
6- ساختمان و یا دیوارى كه نجس شده، باید تر باشد و اگر خشك باشد، باید بر آن، آب ریخت تا آفتاب آن را خشك كند.
4- اسلام:
اگر شخص كافر، مسلمان شود و شهادتین را بگوید، با شهادت به یگانگى خداوند و رسالت پیامبر5a6 تمام بدن او پاك مى شود، حتّی لباسى كه به هنگام اسلام آوردن بر تن دارد؛ ولى لباسهایى كه پیشتر به تن داشته و با عرق بدنش نجس شده، باید آنها را آب بكشد و پاک كند.
5- استحاله:
اگر چیز نجسى از آن حالت نخست بیرون آید و دگرگونی اساسی در جنس آن پدید آید، پاك مىگردد. مثل این كه، سگ در نمكزار، نمك شود، یا چوب و یا خون نجس پس از سوزاندن، خاكستر گردد.
ولى، اگر چیز نجس، تغییر ماهیت ندهد، پاک نمىشود. مثل این كه گندم نجس را آرد كنند و نان بپزند، كه در این صورت هنوز نجس است .
6- انتقال:
مثل اینكه، خون بدن انسان و یا جانور كه خون جهنده دارد، به بدن پشه كه خون جهنده ندارد، راه یابد و جزو خون بدن پشه حساب شود، پاك است، ولى زالو كه خون انسان یا جانور را مكیده و جزو بدن او حساب نمىشود و مى گویند آن خون، خون مکیده شدهی انسان یا جانور است، در این صورت نجس است.
7- تبعیت:
یعنى چیز نجسى برای پاك شدن چیز نجس دیگرى که با آن همراه است به تبع آن، پاك شود، مثل این كه اگر شراب، سركه شود، پاک میگردد و ظرفى هم كه شراب در آن بوده، پاك مىشود.
8- بر طرف شدن عین نجاست:
ظاهر بدن جانور و باطن بدن انسان، پس از برطرف شدن نجاست، پاك مىشود و نیاز به آب كشیدن ندارد. مثل منقار مرغى كه غذاى نجس را خورده، زمانی که نجاست بر طرف شود، منقار او پاك مىشود؛ همچنین، داخل گوش یا بینى یا چشم یا دهان انسان، اگر نجس شود، در این صورت، داخل دهان كه خونى شده است، نیاز نیست تا آب بكشند، ولى اگر خون در دهان باشد، نباید فرو برد و باید بیرون ریخت، در این صورت لبها که ظاهر و بیرون بدن میباشند،اگر نجس شدهاند، باید پاك وطاهر گردد وآبکشیده شود.
9- استبراء (برکنار داشتن جانور نجاست خوار):
یعنى جانور حلال گوشت، مانند: مرغ خانگی و گوسفند كه به خوردن نجاست انسان عادت كرده، بول و غائط آنها نجس مىباشد و اگر بخواهیم كه پاك شوند باید غذاى پاك به آنها داد و جلوى نجاست خوارى آنها را گرفت، به نحوی که دیگر به آن حیوان نجاست خوار نگویند؛ به چنین كارى استبراء جانور نجاست خوار میگویند و از نظر بعضی مراجع، احتیاط مستحب و برخی دیگر احتیاط واجب است[145]. باید شتر نجاست خوار را 40 روز و گاو را 30 روز و گوسفند 10 روز و مرغابی 7 یا 5 روز و مرغ خانگی تا 4 روز غذای پاک دهند و یا اینکه مدّتی به آنها غذای پاک دهند، تا حدّی که به آنها نجاست خوار نگویند.
10- غائب شدن مسلمان:
اگر لباس، بدن، ظرف و فرش مسلمان، نجس شود و او غایب گردد و آگاه به این نجاست و مقید به طهارت باشد، سپس كه او را دیدیم، اگر احتمال دهیم كه آنها را آب كشیده است، آن چیز پاك خواهد بود و دوری از آن لازم نیست.
11- انقلاب:
اگر شراب، خود به خود یا با ریختن چیزی مثل سرکه یا نمک در آن سرکه شود، پاک میگردد؛ ولی اگر با نجاست دیگر همراه بوده باشد، مثل این که شراب از انگور نجس و مانند آن درست کنند، یا نجاست دیگری به آن برسد، با سرکه شدن پاک نمیشود.
سایر موارد در پاک کنندهها:
شستن با ماشین لباسشویی
* ماشینهای لباس شویی اگر پس از بین رفتن خود نجاست (یعنی پس از آن که یک بار آب به همه جای نجس رسید و خون یا بول یا هر نجاست دیگر را از بین برد، یا اگر لباسها را پس از شستن خود نجاست در ماشین انداختیم)، یک بار، آب متّصل به لولهی آب بیشتر از کُر، مثل شبکهی آب شهری، در داخل ماشین لباس شویى به لباسها و همهی بخشهاى داخل ماشین برسد و از آن جدا و خارج شود، پاک است.
* لباسهایی که به خشک شوییها داده میشود، اگر پاک به آنها سپرده شود و اکنون آگاهی به نجس شدن آنها در برخورد با دیگر لباسها نداریم، پاک هستند و اگر لباسی را نجس به خشک شویی دادهایم و مسئولش را هم آگاه نمودهایم، چنانچه بگوید که آن را پاک کرده، باید به گفتهی او اطمینان کنیم. امّا اگر او را آگاه نکنیم که لباس نجس است، اگر ماشین لباسشویی، شرایط گفته شده در بالا را داشته باشد، لباس پاک شده و گرنه نجس مانده است.
*اگر لباسی را که پاک بوده، به خشک شویی بدهیم، پس از شست شو و تحویل گرفتن هم پاک است و تنها برای اینکه، بسیاری اشخاص لباس به آن جا میدهند، حکم به نجاست لباسهای شسته شده نمیشود.
* آبی که هنگام تطهیر با آب کر و جاری (آب لوله کشی شهر هم در حکم آب کر و جاری است) به بدن و لباس ترشح کند، اگر بو، رنگ یا مزه نجاست به خود نگرفته باشد، پاک است.
در پایان، بیان این نکته ضروری است که وسواس و دقّت بیش از حدّ، در مورد پاکی و ناپاکی از لحاظ شرعی ناپسند است. بنابراین کسی که دچار وسواس شده، باید مثل سایر مردم عمل کند و از دقّت بیش از اندازه، بپرهیزد، چرا که وسواس یکی از شگردهای شیطان برای اذیت، خسته کردن و در نهایت، گمراه کردن مومنان است.
موفق و مؤید باشید ان شاءاللّه
الحمد لله اولا و آخرا و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین سیما بقیه الله فی الارضین ارواحنا فداه
فرهنگ واژگان و
اصطلاحات
احکام تکلیفی: وجوب، حرمت ، استحباب، کراهت و اباحه (جواز) صفت حکم است. که وظیفهی انسان را نسبت به تکلیف رفتار مشخص میکند، مانند نماز و روزهی ماه مبارک رمضان و حرمت خوردن مردار.
احکام وضعی: وضعیت امور و چیزها را در ارتباط با کارهای انسان، معین مینماید؛ مانند طهارت و پاکی آبزیان و یا نجاست خون و مردار.
صفت و موضوع حکم: واجب، حرام، مستحب، مکروه و مباح (روا) صفت موضوع حکم و آن عمل مشخّص مکلّف میباشد. همین امر، در احکام وضعی مثل طهارت که صفت حکم است و طاهر که موضوع حکم است و نجاست و نجس، بطلان و باطل و … جاری میباشد.
احتیاط مستحب: اگر مجتهد در موردی احتیاط کرد، چنانچه پس از فتوی باشد، آن احتیاط مستحب بوده و انجام آن ثواب دارد، ولی واجب نیست؛ مانند اینکه بفرماید: شستن گوشت پس از سربریدن شرعی واجب نیست، ولی مطابق احتیاط است. که به این احتیاط، میتوان عمل نکرد، زیرا مستحب است، امّا چون فتوای مجتهد اعلم است به مجتهد دیگر نباید رجوع نمود.
احتیاط واجب: اگر فتوی ندهد و احتیاط واجب نماید، این احتیاط واجب بوده و رعایت آن واجب است، ولی در مسئلهی مذکور اگر مرجع دیگر که از مرجع اعلم، به لحاظ علمی پایینتر است، فتوی داده و احتیاط نکرده باشد، در آن مسئله میتوان به او رجوع نمود. مانند این که، مجتهد اعلم، تسبیحات اربعه را، اگر به احتیاط واجب سه بار دستور داد، که این فتوی نیست و رعایت این احتیاط لازم است، ولی چنانچه، مجتهد دیگر فتوی بدهد و یک بار گفتن این تسبیحات را در نماز کافی بداند، پیرو میتواند در این مسئله به ایشان، رجوع کرده و به این فتوی عمل نماید، با اینکه مرجع پیروی او، شخص دیگری میباشد.
استبراء: در باب احکام خوراکیها، یعنی دور نگه داشتن جانور نجاست خوار، از خوردن نجس و خوراندن غذای پاک به مدّت حداقل هفت روز ( مسئله 8 احکام حلال و حرام در خوراک)
استحاله: اگر نجس به گونهای تبدیل به چیز پاکی شود، مثل این که مردار تبدیل به خاک یا نمک شود.
استمناء: انجام دادن کاری با خود، که موجب بیرون آمدن منی از انسان شود.
اوداج اربعه: دو شاهرگ اصلی خون در گردن و مری و نای که به شاهرگهای چهارگانه شناخته میشوند.
اهل كتاب: نامسلمانى كه خود را پیرو یكى از پیامبران صاحب كتاب مىدانند. مانند یهود و نصارى.
بهیمه: جانور چهارپا.
تذكیه شده: جانورى كه با رعایت موازین شرع كشته شده باشد.
تسمیه: اسم بردن ـ جارى كردن، نام خدا بر زبان جاری نمودن.
تطهیر: پاک و تمیز نمودن.
تعدّى: زیاده روى ـ ستم كردن ـ تجاوز از حدّ روا.
حلال (حلیت): آن چه که خوردن، نوشیدن، یا انجام دادن آن به حکم شرع روا باشد، (مقابل حرام) که در قرآن کریم 48 مرتبه از واژههای گوناگون حلّ (حلّیت)که ریشه حلال میباشد، به کار رفته است.
حرام (حرمت): ناروا و ممنوع که به حکم شرعی دوری از آن لازم است و انجام آن عقاب و عذاب الهی دارد، مانند دروغ.
جلّال: جانورى كه به خوردن مدفوع و نجاسات عادت كرده است .
خبره: كارشناس.
خبیث: پلید، حرام، فرومایه، مورد تنفر طبع سلیم، که در موارد گوناگون معانی متناسب دارد.
ختنه: بریدن پوستی که به صورت غلاف سر آلت تناسلی مردان را پوشانده است.
خون جهنده دار: جانورى كه وقتى رگ آن را ببرند، خون از آن با فشار بیرون مى آید.
رفع ضرورت: بر طرف شدن حالت اضطرار و ناچارى.
ذبح: واژهی ذبح در عربی به معنی تصفیه کردن و خالص کردن چیز خوب یا مفید است. برای اجرای احکام حلال، در هنگام ذبح باید شرایط آن رعایت گردد.
ذبح شرعى: كشتن جانوران با رعایت ضوابط شرعى.
ریبه: تردید، شبهه، بدگمانى.
سؤر: نیم خوردهی آب یا غذا.
شارب: سبیل، موهای بالای لب.
شارع: بیان کننده بنیانگذار قوانین الهی شریعت اسلام – خداوند، پیامبراكرم5a6 و اهل بیت عصمت 5D6.
شکم کلن: شکم کلن (دبیله)، جوش یا دمل بزرگی است که در شکم، رخ مینماید و غالباً شخص را میکُشد.
شرایط ذمّه: شرایطى كه اگر اهل كتاب در بلاد مسلمین به آنها عمل كنند، جان و مالشان در پناه حكومت اسلامى محفوظ خواهد بود.
صغیر: كودكى كه به سن بلوغ نرسیده است .
طهارت: پاكى؛ حالتى معنوى كه در نتیجهی وضو و غسل یا تیمم در انسان حاصل مى شود.
ضروری دین و مذهب: آنچه همهی فرقههای مسلمان، بدون رجوع به دلیلهای آن ، جز بخش حتمی و مسلّم از ضروریات مسائل اسلام میدانند، مانند نماز، حجاب، خوردن حلال.
طیب: به معنای طاهر و عاری بودن هر چیزی از ناپاکی و ناخالصی و به تعبیر دیگر، طیب ضد خبیث است، به معنی نظیف نیز گاهی اطلاق میشود و در اصطلاح بر اخصّ از حلال که پاک و بیشبهه باشد نیز اطلاق میگردد و در قرآن کریم 49 مرتبه این واژه با مشتقّات گوناگون به کار برده شده است.
عرق جنب از حرام: عرقى كه پس از آمیزش نامشروع یا استمناء از بدن انسان خارج شود.
غساله: آبى كه به طور معمول پس از شست و شوى چیزى ـ خود به خود یا با فشار ـ از آن مىریزد.
غصب: ستمگرانه بر مال یا حقّ دیگران چیره شوند.
فرج: عورت (قُبل و دُبر).
فرض: امر واجب.
فقاع: آب جو.
متنجس: هر چیزى كه به ذات پاك است، ولى در اثر برخورد مستقیم یا غیر مستقیم با چیز نجس، آلوده به نجاست شده است.
مباح: عملى كه انجام و ترك آن برابر است؛ نه عذابى دارد و نه ثوابى، مانند نوشیدن آب.
مجزى: كافى، ساقط كنندهی تكلیف.
مستهلك: از میان رفته، نابوده شده، نیست شده.
مستحب: عملى كه انجامش مطلوب است و ثواب دارد، ولى ترك آن عذاب ندارد، مانند نماز شب.
مسکر: مست کننده.
مذکّر: مرد، مقابل مؤنث و زن.
مشتبه: آنچه حلال یا حرام بودن آن مشخص نباشد و گاهی در مشکوک به حرام مورد استفاده قرار میگیرد.
مضطر: ناچارى، ناگزیر.
مقرّرات شرعیه: آنچه از سوی خداوند به عنوان تكلیف شرعى معین شده است.
مكلّف: هر انسانى كه بالغ و دانا است و به شرایطی رسیده، که باید تکالیف الهی را انجام دهد.
مكروه: عملى كه ترك آن مطلوب است و ثواب دارد و انجامش عذاب ندارد،مانند پوشیدن لباس سیاه درنماز. (غیر ازعمامه و عبا)
ممیز: خردسالى كه بالغ نشده، ولی خوب و بد را تمیز و تشخیص مىدهد.
نری: آلت تناسلی مذکّر
نحر: كشتن شتر با آهن تیز، یا نیزه زدن بر گودی بین گردن و سینهاش.
واجب: عملى است كه انجامش لازم است و ترك آن عذاب دارد، مانند نماز.
ودى: رطوبتی كه گاهى پس از بیرون آمدن بول، از انسان بیرون آید.
وذى: رطوبتی كه گاهى پس از بیرون آمدن منی، از انسان بیرون آید.
وطى: در واژه لگدمال كردن، در اصطلاح، كنایه از عمل جنسى و آمیزش است.
منابع
منابع
قرآن کریم.
دعای جوشن کبیر.
رسالهی مراجع عظام تقلید.
الكافی / ابوجعفر محمّد بن یعقوب بن اسحاق کلینی رازی (م۳۲۸ق) معروف به ثق الاسلام کلینی است.
اصولكافى / ابوجعفر محمّد بن یعقوب بن اسحاق کلینی رازی (م۳۲۸ق) معروف به ثقة الاسلام کلینی است.
بحارالأنوار / محمّد باقر بن محمّد تقی بن المقصود علی المجلسی معروف به علّامه مجلسی یا مجلسی دوم(۱۰۳۷ ۱۱۱۰ق).
غررالحکم / قاضی ناصح الدین ابوالفتح عبدالواحد بن محمّد بن عبدالواحد تمیمی آمِدی (متوفای ۵۱۰ق.) است.
مستدرکالوسائل/ میرزا حسین نوری، مشهور به محدّث نوری از علمای شیعه (متوفای ۱۳۲۰ هجری) / .
جامع احادیث الشیعه / اسماعیل معزّی ملایری و با ابتکار و نظارت آیت الله بروجردی از مراجع تقلید و متوفای ۱۳۴۰ش تألیف شد. این کتاب به دلیل دربرگیری احادیث کتب اربعه، مشهور به جامع الاحادیث بوده و در ۳۱ جلد به چاپ رسیده است.
تحریرالوسیله / امام خمینی ، ناشر: دار العلم، موسسة النشر الاسلامی، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، مکتبهالعلمیهالاسلامیه، مکتبه الاعتماد، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
وسایلالشیعه / محمّد بن حسن بن علی بن محمّد بن حسین معروف به شیخ حُرّ عاملی، از دانشمندان، محدّثان و فقهای امامیه در قرن یازدهم هجری و صاحب تألیفات گرانقدر و صاحب اثر گرانبهای وسائل الشیعه است. شیخ حر به صاحب وسائل نیز شهرت دارد. وی در شهر مشهد درگذشت و آرامگاهش در حرم رضوی است.
روضه البهیة فی شرح اللمعه الدمشقیة / کتابی فقهی معروف به شرح لُمعه اثر شیخ سعید زین الدین بن علی بن احمد بن تقی عاملی، معروف به شهید ثانی (متوفای ۹۶۶ ق) است. این کتاب از بهترین شروح اللمعه الدمشقیه تألیف شهید اوّل و از مهمترین کتابهای درسی حوزههای علمیه در مقطع مقدمات است.
مفاتیح الحیوة / کتابی حدیثی رفتاری، اثر آیتالله عبدالله جوادی آملی که به جلد دوم و مکمل مفاتیحالجنان شهره شده است و تأکید آن بیشتر بر روایاتی است که به رفتارهای فرهنگی ـ اجتماعی و حوزه اخلاق و حقوق اجتماعی مربوط میشود. این کتاب در بهار سال ۱۳۹۱ بوسیلهی نشر اسراء منتشر شد
ارشاد القلوب / حسن بن ابی الحسن بن محمّد دیلمی عالم قرن هشتم هجری، از بزرگان اصحاب امامیه در علوم مختلف، خصوصاً فقه و حدیث و عرفان است. ابن فهد حلّی و علّامه مجلسی در کتابهایشان از او نقل روایت کردهاند. معروفترین آثار او، ارشاد القلوب، اعلام الدین و غرر الاخبار و درر الآثار نام دارد.
الدعوات / مولف «الدعوات» یا «سلوة الحزین» نوشته سعید بن هبة الله، معروف بـه قطب الدین راوندی، متوفای ۵۷۳ هجری است.
مکارم الاخلاق / مکارم الاخلاق اثر رضی الدین، حسن بن فضل طبرسی، فرزند امین الاسلام طبرسی، صاحب تفسیر مجمع البیان. از علمای قرن ششم هجری. میباشد.
صحیح ابن حبان / علاءالدین علی بن بلبان الفارسی؛ المحقّق: شعیب الأرنؤوط.
کنز العمال / علاء الدین علی بن حسام معروف به متقی هندی (م۹۷۵ یا ۹۷۷ هـ). که از گردآوری و تنظیم روایات سه کتاب الجامع الکبیر، الجامع الصغیر و زوائد الجامع الصغیر اثر جلالالدین سیوطی بوجود آمده و در ۱۸ جلد منتشر شدهاست.
مسند ابن حنبل / احمد بن حنبل که از نظر نسب از مردم مرو خراسان به شمار میرود، در سال ۱۶۴ هجری در بغداد به دنیا آمد و در سال ۳۴۱ در همین شهر چشم از جهان فرو بست.
المحاسن / المحاسن از کتب روایی شیعه اثر ابو جعفر، احمد بن محمّد بن خالد بَرقی متوفای ۲۷۴ق است. وی از عالمان بزرگ شیعه است و کتابش به «محاسن برقی» شهرت دارد. برقی، مجموعهی روایاتی را با موضوعات مختلف از قبیل فقه و اخلاق در این کتاب گرد آورده است.
من لا یحضره الفقیه / ابن بابویه، محمّد بن على381 ق محقّق / مصحّح: غفارى، على اكبر، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعهی مدرسین حوزهی علمیهی قم.
تحف العقول / ابن شُعبه حَرّانی حسن بن علی بن حسین بن شُعبَه حَرّانی، محدّث شیعی قرن ۴ ق است. هدف نویسندهی این کتاب جمعآوری بخشی از احادیث اهل بیت 5D6 و پیامبران الهی با محوریت مواعظ و حکمت و اندرزهاست.
تفسیر العیاشی / تفسیر عَیّاشی، تفسیری روایی از قرآن کریم، اثر مفسّر شیعی محمّد بن مسعود عیاش السلمی السمرقندی معروف به عیّاشی (متوفای ۳۲۰ق)، از محدّثان متقدّم شیعی و معاصر کلینی در عصر غیبت صغری. این کتاب، جزء مصادر حدیثی شیعه محسوب میشود.
الفردوس / الفردوس الاعلی، تالیف آیتالله شیخ محمّد حسین کاشف الغطا، با تعلیقات جناب آقای سیّد محمّد علی قاضی طباطبایی است.
طب النبی / طِبّ النّبی صلیالله علیهوآله کتابی به زبان عربی نـوشته ابـوالعبّاس، جعفر بن محمّد مستغفری متوفـای ۴۳۲ق است.
عیون اخبارالرّضا / عُیونُ أخْبارِ الرّضا 5G6کتابی حدیثی دربارهی زندگی، آثار و روایات امام علی بن موسی الرضا5G6 نوشته شیخ صدوق (متوفای ۳۸۱) عالم دینی شیعه امامیه.
قرب الاسناد / از کتابهای روایی کهن امامیه تألیف عبدالله بن جعفر حمیری از علمای قرن دوم شیعه است.
کتاب الخصال / کتابی عربی نوشته محمّد بن علی بن حسین بن بابویه قمی مشهور به شیخ صدوق (درگذشت ۳۸۱ هجری) از فقها و محدّثان شیعه در قرن چهارم هجری است.
الجامع الصغیر / ، اثری مهم در فروع فقه حنفی، به عربی، اثر محمّد بن حسن شیبانی، فقیه و محدّث حنفی در قرن دوم است.
عوالی اللئالی فی الأحادیث الدّینیة: معروف به عوالی اللئالی یا غوالی اللئالی کتابی است شامل روایات فقهی و غیر فقهی تالیف ِ شیخ محمّد بن علی بن ابراهیم أحسائی، معروف به ابن ابی جمهور، (متوفای بعد از ۹۰۱ ق). این اثر در دو باب آمده و روایاتش مورد توجّه عالمان و بزرگان پس از خود بوده که بر این کتاب اعتماد کردهاند.
دعائم الاسلام / ابوحنیفه نعمان بن محمّد، معروف به قاضی نعمان (۲۸۳ – ۳۶۳ق.)دعائم الاسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضایا و الاحکام عن اهل بیت رسول الله5a6، کتابی دربارهی باورهای دینی و احکام فقهی مذهب اسماعیلی، که مهمترین کتاب قاضی نعمان در فقه است و به سفارش خلیفهی فاطمی، المعزّ لدین الله، نگاشته شده است
معانی الاخبار / کتابی روایی از شیخ صدوق، از عالمان برجستهی شیعه در قرن چهارم هجری. این کتاب حاوی مجموعهی روایاتی است از رسول خدا5a6 و ائمّه معصومین5D6 در توضیح حدود پانصد اصطلاح قرآنی، روایی، کلامی و فقهی.
تنبیه الخواطر و نزهة النواظر / معروف به مجموعه وَرّام کتابی با موضوع مواعظ و حِکَم اخلاقی تألیف وَرّام بن ابی فراس حلّی (درگذشت ۶۰۵ق) که به زبان عربی نوشته شده و ترجمههایی از آن به فارسی نیز موجود است.
علل الشّرایع / کتابی به زبان عربى، تألیف شیخ صدوق (متوفای ۳۸۱ ق) فقیه برجسته و راوی شیعی قرن چهارم هجرى قمری است. علل الشرایع، مشتمل بر روایاتى از رسول خدا5a6 و ائمه اطهار5D6 است که موضوع آنها علّت و فلسفهی برخى از احکام شرعی و عقیدتى است، مانند عللِ وضع اسامى اشیا و اشخاص، عوامل حوادث و وقایع، علل گرایش به عقاید و اعمال و چگونگى خلق حیوانات. شیخ صدوق در این کتاب، به علّت برخى از کارهاى پیامبران، پیامبر اسلام5a6 و ائمّه معصومین5D6 نیز اشاره کرده است.
کنزالفوائد / نوشتهی شیخ ابوالفتح، محمّد بن على بن عثمان كراجكى طرابلسى. (درگذشت 449 هجرى) مجموعهی مباحثى ارزشمند دربارهی موضوعات گوناگون اسلامى مانند: حدیث، فقه، اخلاق، فلسفه، كلام، موعظه، عقاید، تاریخ اسلام و بررسى مذاهب گوناگون.
رَوضهُ الْواعِظین وَ بَصیرَةُ الْمُتَّعِظین نوشتهی فتال نیشابوری (م ۵۰۸) از علمای ۵ و ۶ هجری قمری دربارهی تاریخ زندگانی پیامبر اکرم5a6 و اهل بیت 5D6است. این کتاب در ۹۶ مجلس تنظیم شده و همواره مورد توجّه و استناد عالمان و بزرگان دین قرار داشته است. روضه الواعظین یکی از منابع بحارالانوار به شمار میرود. در برخی موارد روضه الواعظین به اشتباه به شیخ مفید نسبت داده شده است.
عُدّةُ الدّاعی و نَجاحُ السّاعی کتابی است در موضوع ادعیه و اخلاق تألیف احمد بن محمّد بن فهد حلّی (متوفای ۸۴۱ق). این کتاب مشهورترین اثر ابن فهد حلّی و از کتابهای مهم در موضوع خود است و چندین بار با ترجمههای مختلف فارسی منتشر شده است. مؤلّف در ابوابی شش گانه به مباحثی همچون تعریف دعا، ترغیب بر آن، کیفیت و آداب دعا خواندن و… پرداخته و در هر باب احادیث مربوط به آن موضوع را گردآوری کرده است. ابن فهد خود این کتاب را تلخیص کرده است.
[1] – سوره مائده/ آیه 88
[2]– «قُلْ أَغَیرَ اللّهِ أَتَّخِذُ وَلِیا فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَهُوَ یطْعِمُ وَلاَ یطْعَمُ قُلْ إِنِّی أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ وَلاَ تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكَینَ»
«بگو: آیا غیر خدا را به ولی و سرپرست برگزینم؟ در صورتی که آفرینندهی آسمان و زمین خداست و او روزی میبخشد و خود از طعام بینیاز است. بگو: من مأمورم که نخستین شخصی که، تسلیم حکم خداست، باشم، و البتّه از گروهی که به خدا شرک آورند، نباش.» سوره انعام، آیه14
[3] . مائده/88
[4] . انفال/69
[5]. اعراف/157
[7] . مائده/4
[8] . انعام/119
[9] . مائده/87
[10] . نحل/116
[11] . مائده/100
[12] . اصول کافی، ج1، ص 57
[13] . بحارالانوار، ج2، ص 220، باب 29
[14] . الکافی، ج5، صص 313-314
[15] . بحارالانوار، ج23، ص 6
[16] . کنزالعمال، 2/224/3861
[17] . سفینه البحار، ج 1، صص 448-449
[18] . غررالحکم، ص 170
[19] . تحف العقول، النص، ص: 79
[20] . الکافی، ج5، ص 125
[21] . بحارالانوار، ج45، ص8 / عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال (مستدرك سیدة النساء إلى الإمام الجواد، ج17-الحسینع، ص: 252
[22] . کافی، ج5، ص 125، ح7
[23] . بحارالانوار، ج 103، ص117 / روضة الواعظین و بصیرة المتعظین (ط – القدیمة)، ج2، ص: 465
[24] . کافی جلد 1 صفحه 57
[25] . سوره مائده آیه 6
[26] . سوره بقره آیه 185
[27] – تعریف این احتیاط و تکلیف شخص محتاط در بخش واژگان و اصطلاحات آمده است.
[28] .إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِینُ“. سوره ذاریات / آیه 58.
[29] “وَ مَا مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا وَ یعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَ مُسْتَوْدَعَهَا كُلٌّ فِی كِتَابٍ مُبِینٍ“سوره هود / آیه6
[30] “وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوْا فِی الْأَرْضِ وَ لکِنْ ینَزِّلُ بِقَدَرٍ ما یشاءُ إِنَّهُ بِعِبادِهِ خَبیرٌ بَصیرٌ“. سوره شوری/آیه27.
[31] قالَ رَسُولُ اللهِ5a6: “اَلْعِبادَةُ عَشَرَةُ اَجْزاءٍ تِسْعَـةٌ مِنْها فی طَلَبِ الْحَلالِ“. ارشاد القلوب / ص 203.
[32] مفاتیح الحیاه / ص 234.
[33]. قالَ رَسُولُاللهِ5a6: اَلعِبادَةُ سَبعونَ جُزء، اَفضَلُها طَلَبُ الحَلالِ“. وسائل الشیعه، ج 17ص21، ح 21877.
[34]. قالَرَسُولُاللهِ5a6: كُلُّ لَحمٍ ینبته الحَرام فَالنّار أولی به“بحارالانوار، ج63، ص364، ح7.سفینة البحار، ج1، ص: 102
[35] قالَ رَسُولُ اللهِ5a6: “طَهِّرْ مَأْکَلَکَ وَ لَا تُدْخِلْ بَطْنَکَ الْحَرَامَ“. عدةالداعی، ص 139، ج 12، ص 375.
[36] قالَ رَسُولُ اللهِ5a6: “مَنْ أَكَلَ لُقْمَةَ حَرَامٍ لَمْ تُسْتَجَبْ لَهُ دَعْاةٌ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً“. سفینةالبحار، ج 1، ص 67.
[37]. قالَ رَسُولُ اللهِ5a6: “إنَّ لِلّه ِمَلَكا ینادی عَلى بَیتِالمقدَسِ كُلَّ لَیلَةٍ، مَن أكَلَ حَراما لَم یقبَلِ اللّه ُمِنهُ صَرْفا و لا عَدْلاً وَ الصَّرفُ النّافِلةُ، و العَدلُ الفَریضَةُ“. عدةالداعی، ص 153.
[38]. قالَ رَسُولُ اللهِ5a6: “اِذَا وَقَعَتِ اللُّقْمَهُ مِنْ حَرَامٍ فِی جَوْفِ الْعَبْدِ لَعَنَهُ کُلُّ مَلَکٍ فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْاَرْضِ“. عدةالداعی، ص 153.
[39] .قالَ الإِمَام البَاقِر5G6: “إِنَّ الرَّجُلَ إِذَا أَصَابَ مَالًا مِنْ حَرَامٍ حَتَّى أَنَّهُ یفْسُدُ فِیهِ الْفَرْجُ”. امالی شیخ طوسی، ص 680.
[40] قالَ الإِمَام الصَادِق5G6: كَسْبُالْحَرَامِ یَبِینُ فِی الذُّرِّیَّةِ“. کافی،ج5،ص124.
[41] .قالَ امیر المؤمنین علی5G6“ تَوَقَّوْا عَلَى أَوْلَادِكُمْ مِنْ لَبَنِ الْبَغِی مِنَ النِّسَاءِ وَ الْمَجْنُونَةِ فَإِنَّ اللَّبَنَ یعْدِی”. تحف العقول ص 105.
[42] قالَ رَسُولُ اللهِ5a6: “مَنِ اکْتَسَبَ مَالًا حَرَاماً لَمْ یَقْبَلِ اللَّهُ مِنْهُ صَدَقَهً وَ لَا عِتْقاً وَ لَا حَجّاً وَ لَا اعْتِمَاراً وَ کَتَبَ اللَّهُ بِعَدَدِ أَجْزَاءِ ذَلِکَ أَوْزَاراً وَ مَا بَقِیَ مِنْهُ بَعْدَ مَوْتِهِ کَانَ زَادَهُ إِلَى النَّارِ“. ثوابالاعمال عقابالاعمال، ص 282.
[43]. فَإِذَا أَنَا بِقَوْمٍ بَینَ أَیدِیهِمْ مَوَائِدُ مِنْ لَحْمٍ طَیبٍ وَ لَحْمٍ خَبِیثٍ وَ هُمْ یأْكُلُونَ الْخَبِیثَ وَ یدَعُونَ الطَّیبَ فَسَأَلْتُ جَبْرَئِیلَ مَنْ هَؤُلَاءِ فَقَالَ الَّذِینَ یأْكُلُونَ الْحَرَامَ وَ یدَعُونَ الْحَلَالَ مِنْ أُمَّتِكَ یا مُحَمُد. / بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج6، ص: 240
[44] . انعام/ 145
[45] . نحل/115
[46] – یا اَیهَا الَّذینَ آمَنوُا اِنَّما الخَمرُ و المَیسِرُ وَالانصابُ وَ الاَزلامُ رجسٌ مِّنْ عَمَل الشَّیطان فَاجْتَنِبُوه لَعَلَّکُمْ تُفْلِحوُنَ اِنَّما یریدُ الشَّیطانُ أن یوقِعَ بَینَکُمُ العَداوةَ وَ البَغضاءَ فِی الخَمر وَ المَیسِر وَ یصُدَّکُمْ عَنْ ذِکِر اللهِ وَ عَن الصَّلوةِ فَهَلْ اَنتُمْ مُنتَهُونَ / سوره مائده آیات 91-90
-[47]معنای استحاله در واژگان کتاب موجود میباشد.
[48] – تجهیزاتی که با محصولات حرام برخورد داشته و بدون تطهیر و پاک نمودن شرعی، محصولات حلال نیز فرآوری شود و یا با برخورد چیزهای حرام با محصولات حلال، این آلودگی صورت پذیرد که موجب آلوده شدن حلال به حرام میشود
[49] – احکام آب قلیل درفصل هشتم بررسی شود.
[50] – تزکیه با «ز» به معنای تربیت نفس و طهارت باطن میباشد و با «ذ» به معنای طریقهی شرعی کشتن حیوانات حلال گوشت میباشد.
[51] – مباحات اصلی یا مباحات عامه: چیزهایی که بین تمام مردم مشترک است و هر کسى حق بهرهبردارى از آنها را دارد، ولى حق تملّک یا از بین بردن آنها را ندارد.
[52] – آیات عظام خمینی، صافی (بنابر احتیاط واجب: آیت الله سیستانی)
[53] – آیات عظام بهجت، نوری، خامنهای و مکارم
[54] – آیت الله سیستانی
[55] – آیات عظام وحید ، سبحانی و مکارم (طبق فتاوای مقام معظم رهبری: اكتفا به لفظ ا لله در ذبح بدون اقتران لفظی که با آن كلام تام شود اشكال دارد) (آیت الله صافی نسبت به نام الله بردن به تنهایی تصریح نکردند)
[56] – نخاع همان مغز حرام است كه مانند ریسمانى سفید رنگ در میان مهرههاى كمر از گردن تا دم جانور میباشد.
[57] . سوره نحل آیه 14
[58] – Oyster
[59] – Squid
[60] – Lobster / بعضیها در ترجمه فارسی نام این حیوان آن را شاه میگو نامیده اند اما میگو نامیدن این حیوان به این معنا نیست که از لحاظ حکم فقهی هم مشابه میگو باشد. چون از نظر متخصصین علوم شیلاتی دریا و اقیانوس شناسی، لابستر، خرچنگ دراز و خرچنگ پهن در رسته میگوها دسته بندی نمیشوند و این به جهت تفاوت در جنس پوسته سخت آنها با یکدیگر میباشد.
[61] – Crab
[62] – ارشاد القلوب، ص 203
[63] – الدعوات، ص25
[64] – بحارالانوار: «اللمم» بدل «الهمّ».(بحار الانوار، ج66، ص364).
[65] – بحارالانوار، ج66، ص353، ح6
[66] – جامع الاحادیث للقمی، ص65
[67] – بحارالانوار، ج66، ص441، ح20
[68] – بحارالانوار، ج66، ص441، ح26
[69] – بحارالانوار، ج62، ص291
[70] – بحارالانوار، ج62، ص291
[71] – مکارم الاخلاق، ص149؛ مستدرک الوسائل، ج16، ص 231
– [72] بحارالانوار ج 76 ص86 ح 5
[73] – بحارالانوار، ج66، ص398، ح18
[74] – سوره مریم: 62.
[75] – الکافی، ج6، ص288، ح2 و بحارالانوار، ج66، ص342، ح5.
[76] – بحارالانوار، ج78، ص93، ح104.
1- الکافی، ص444، ح14 عن أبی بصیر عن الامام الصادق علیه السلام
– [79] بحارالانوار، ج66، ص400، ح1 و ج76، ص331، ح1
– [80] بحارالانوار، ج66، ص458، ح1 و ج79، ص212، ح8.
– [81] الفردوس، ج3، ص627، ح5960 عن الامام علی علیه السلام.
[82] – بحارالانوار، ج66، ص67، ح44 و ج84، ص151، ح45
– [83] بحارالانوار، ج66، ص66، ح37 و راجع دعائم الاسلام، ج2، ص145، ح511.
– [84] بحار الانوار، ج66، ص72، ح68
[85] – بحارالانوار، ج66، ص118، ح7
[86] – کنز العمّال، ج15، ص264
[87] – الكافی ، ج ۶ ، ص ۳۲۲ ، ح ۱ ، كتاب من لا یحضره الفقیه ، ج ۳ ، ص ۳۵۰ ، ح ۴۲۳۰ عن أسباط ، المحاسن ، ج ۲ ، ص ۲۶۴ ، ح ۱۸۳۹ ، بحار الأنوار ، ج ۶۶ ، ص ۷۲ ، ح ۶۶ .
[88] – المحاسن ، ج ۲ ، ص ۲۶۵ ، ح ۱۸۴۰ ، بحار الأنوار ، ج ۶۶ ، ص ۷۲ ، ح ۶۷ و ص ۴۲۷ ح ۷
[89] – بحارالانوار، ج66، ص345، ح21
– [90] بحارالانوار، ج66، ص341، ح3.
[91] – بحارالانوار، ج66، ص343، ح10
[92] – بحارالانوار، ج66، ص342، ح6.
– [93] الکافی، ج6، ص288، ح2 و بحارالانوار، ج66، ص343، ح9.
– [94] الکافی، ج6، ص289، ح6 و بحارالانوار، ج66، ص344، ح15
[95] – بحارالانوار، ج66، ص344، ح14
[96] – بحارالانوار، ج66، ص345، ح18
– [97] بحارالانوار، ج66، ص344، ح16
[98] – بحارالانوار، ج66، ص436، ح1.
[99] – المحاسن، ج2، ص378، ح2328 عن ابن القداح عن الامام الصادق علیه السلام.
[100] -معنای این واژه در بخش واژگان کتاب موجود میباشد. بحارالانوار، ج66، ص408.
– [101] بحارالانوار، ج66، ص118، ح7
– [102] بحارالانوار، ج66، ص119، ح10
[103] – بحارالانوار، ج62، ص296
[104] – الفرودس، ج5، ص69، ح7484 عن انس
[105] – بحارالانوار، ج66، ص466، ح23
[106] – بحارالانوار، ج62، ص323 نحوه
[107] – معنای این واژه در بخش واژگان کتاب موجود میباشد.
– [108] الکافی، ج6، ص314، ح4 عن محمدبن عیسی
[109] – بحارالانوار، ج62، ص321.
[110] – بحارالانوار، ج62، ص321
[111] – بحارالانوار، ج79، ص297، ح1.
[112] – كافى(ط-الاسلامیه) ج6، ص444، ح14
[113] – بحارالانوار، ج76، ص84، ح5.
[114] – بحارالانوار، ج63، ص199، ح15.
[115] – بحارالانوار، ج76، ص122، ح12.
[116] – بحارالانوار، ج10، ص90، ح1
[117] – بحارالانوار، ج76، ص67، ح1 و ج80، ص345، ح29
[118] – بحارالانوار، ج80، ص338، ح10.
[119] – بحارالانوار، ج76، ص131، ح25.
[120] – کتاب من لایحضره الفقیه، ج4، ص13، ح4968، الامالی للصدوق، ص514، ح707 کلا هما عن الحسین بن زید، مکارم الاخلاق، ج2، ص313، ح 2655 کلها عن الامام الصادق عن آبائه علیه السلام.
[121] – بحارالانوار، ج76، ص138، ح49
[122] – کنزالعمال، ج6، ص654، ح17233
[123] – بحارالانوار، ج62، ص266، ح39، و ص275
[124] – بحارالانوار، ج76، ص139، ح53
[125] – بحارالانوار، ج76، ص328، ح1
[126] – بحارالانوار، ج76، ص71، ح5
[127] – کتاب من لایحضره الفقیه، ج1، ص52، ح110.
[128] – در بحارالانوار، به جای عبارت پایانی حدیث، این عبارت آمده است: « شیرینی نخور، مگر پس از خوردن یک قطعه نان.» بحارالانوار، ج62، ص321 و325.
[130] – بحارالانوار، ج76، ص85، ح10
[131] – الکافی، ج6، ص507، ح1، بحارالانوار، ج76، ص91، ح14
– [132] ممکن است این اثر، مربوط به حمامهای آن دوران باشد. تفسیر العیاشی، ج1، ص388، ح145.
[133] – بحارالانوار، ج104، ص109، ح12
[134] – بحارالانوار، ج76، ص112، ح14
[135] – در سبل الهدی و الرشاد، به جای «سرپوش دار»، عبارت «تمیز» آمده است.
المصنف لابن أبی شبیه، ج5، ص527، ح4 عن أبی الوداک جبربن نوف البکالی، سبل الهدی و الرشاد، ج8، ص33 و فیه «النظیف» بدل «المطبق»، کنزالعمال، ج7، ص110، ح18220 و فیه «المنطبق» بدل «المطبق» و کلا هما نقلاً عن مسدد عنه علیه السلام.
[136] – صحیح ابن حبان، ج5، ص527، ح2 کلها عن جابر، کنزالعمال، ج15، ص331، ح41264.
[137] – مسند ابن حنبل، ج8، ص296، ح22327 عن ابی امامه، کنزالعمال، ج15، ص327، ح41251.
[138] – آیات عظام خوئى، گلپایگانى، اراکى، تبریزى، صافى، زنجانى، مکارم شیرازی، بهجت، نوری همدانی
[139] – آیات امام خمینی، سیستانی و فاضل لنکرانی، مکارم، رهبری
[140] – امام، بهجت:اری انان نجس هستند )تبریزی، خامنه ای ، فاضل ، سیستانی، نوری و وحید:خیر اهل کتاب پاک است ولی بهتر است از انها اجتناب شود)(صافی ومکارم:بنابر احتیاط واجب نجس اند)
تبصره:با توجه به اینکه امام خمینی ایت الله بهجت رجوع به مساوی را جایز میدانند.ایت الله مکارم وایت الله صافی، احتیاط واجب دارند ، مقلدان ایشان میتوانند به مراجع دیگررجوع کنند
[141] – آیت الله سیستانی
[142] – آیات عظام صافی ، مکارم
[143] – آیت الله سیستانی
[144] – آیت الله صافی
[145] – حضرت آیت الله خامنه ای